24-اسفند-1400, 22:00
(20-اسفند-1400, 22:21)علاوی نوشته:(16-اسفند-1400, 22:38)سید محمد احمدی نوشته: چون قضیه مزبور، خارجیه است اطلاقی نسبت به خصوصیات غیر مذکور در روایات مورد بحث شکل نمیگیره تا بشه بهش تمسک کرد.
روند مشهور و متعارف در احکام فقهی، عرفی و اجتماعی نزد فقها آنگونه است که اصل در آموزههای دین قضایای حقیقیه هستند مگر آنکه خارجیه بودن آن اثبات شود و دلیلی بر مقید بودن زمان و مکان داشته باشیم. «حَلاَلُ مُحَمَّدٍ حَلاَلٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ أَبَداً إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَهِ». فقها اصل قضیه را حقیقیه میگیرند و مواردی که قضیه خارجیه هست میگویند نیاز به دلیل دارد یعنی تا دلیلی نیایید مورد پذیرش نیست؛ اگر نص داشته باشد میپذیریم و الا نمیپذیریم.
اصلی که اشاره میفرمایید علی تقدیر تمامیته، طبعاً در جایی که یقین به خارجیه بودن قضیه داشته باشیم جاری نمیشود و در روایات مورد بحث روشن است که بحث در مورد همان واقعه خارجیه است که اتفاق افتاده و اصلا در صدد بیان حکم کلی نیست.
در مجموع به نظرم با توضیحاتی که دوستان دادند و عرایضی که حقیر داشتم مطلب روشن است و اکثر روایاتی که جنابعالی نقل فرمودید کاملا به ما نحن فیه بی ربط است الا یک نقل که پاسخ آن هم گذشت. تکثیر نقل قول از اساتید مختلف ادعای شما را اثبات نمی کند. و من الله الهدایة و التسدید.