(23-آبان-1401, 09:41)محمد رضایی نوشته: هر «تسبیب الی الحرام»ی حرام نیست! شما سبب به دنیا آمدن فرزندی را فراهم می کنیدکه قطع دارید معصوم نیست و حرام مرتکب خواهد شد!می توان ملتزم شد که چنین تسبیبی حرام است؟!!!! بلکه زمانی حرام خواهد بود که اراده مرتکب حرام، عرفا مقهور سبب شما باشد. مثلا غذای نجس را مقابل مهمانی می گذارید که از نجاست آن مطلع نیست. عرفا مهمان چاره ای جز خوردن آن غذا ندارد.
عنوان مشابه دیگر، «اعانت بر اثم» است. جایی که اگر من در فلان امر مشروع، به شخص دیگر کمک نکنم، او نمی تواند مرتکب عمل نامشروع شود، این کمک من، اعانه بر اثم است. مثلا در جایی که تنها تاکسی موجود، تاکسی من باشد و علم دارم که این شخص می خواهد برای فعل حرامی به مقصدش برود، بعید نیست که از باب منع از منکر، رساندن او به مقصدش حرام باشد، آیت الله سیستانی هم احتیاط واجب داده اند.
اما اعانه بر اثم، با ایجاد موضوع اثم تفاوت می کند. زن زیبارویی که علم دارد با خروجش از منزل، عده ای به حرام خواهند افتاد، او «اعانه بر اثم» نکرده چون به کسی کمکی نکرده! کار خودش را انجام داده است و صرفا موضوع اثم با کار او ایجاد شده است، دلیلی نداریم که بر انسان واجب باشد کاری کند که دیگران نتوانند منکر انجام دهند. این شخص، «تسبیب الی الحرام» هم نکرده چون اراده مرتکب حرام، مقهور این سبب نیست.
خارج فقه استاد شهیدی، آبان 1401
نقل قول:ابواحمد موسی بن محمد (موسی مبرقع) (۲۱۴-۲۹۶ ه.ق)، فرزند امام جواد (علیهالسّلام)، برادر تنی امام هادی (علیهالسّلام) وی اهل علم بوده و روایاتی را از امام جواد(ع) نقل کرده است. برخی نیز نوشتهاند که چون موسی شمایل بسیار زیبایی داشت، برای اینکه مردم در کوچه به وی نگاه نکنند، برقعی روی صورت میانداخت، از اینرو به موسی مبرقع معروف شد.[صلواتی، فضلالله، تحلیلی از زندگانی و دوران امام محمدتقی علیهالسّلام، ص۴۵۱.]
گفته شده که وی برای شناخته نشدن، صورت خود را با نقاب (بُرقَع) میپوشاند بههمین جهت به او مُبَرقَع گفتهاند.[حرانی، تحف العقول عن آل الرسول، ۱۴۱۶ق، ص۴۷۶؛ عطاردی، مسند الامام الجواد، ۱۴۱۰ق، ص۸۴ و ۸۵]
شاید به نظر برسد که استدلال مطرح شده در مورد خروج زن زیبا بدون پوشیه، بدلیل اینکه ایجاد موضوع اثم، حرمت ندارد. در مورد انتشار فیلم هایی که انتشار آنها مبتذل است ولی ساخت این فیلم ها احتمالاً مستلزم ارتکاب حرام و ابتذالی نبوده است هم مطرح می تواند شود. زیرا برخی فیلم در حین ساخت شاید مستلزم ارتکاب حرام نباشند مثل فیلم های خصوصی خانوادگی یا انیمیش های کارتونی
(9-ارديبهشت-1397, 15:48)فقه جواهری نوشته: خارج فقه استاد شهیدی:
ما از مذاق شارع حرمت مشاهده افلام خلاعیه را از روی شهوت کشف میکنیم. مفاسد نوعی که مترتب است بر انتشار این فیلمهای مبتذل که بسیاری از جوانها و نوجوانها را به انحراف اخلاقی کم یا زیاد کشانده است که عرف این مفسده را کمتر نمیداند از مفسده نظر بشهوة به خود زن در حالی که هیچ خوف وقوع در زنا با او را ندارد مثل اینکه زن متشخصی است احتمال ندارد که بخواهد این جوان با او ارتباط نامشروع برقرار کند اما زن زیبایی است، نگاه شهوتآمیز به او حرام است، مفسده دارد. خب نگاه شهوتآمیز به این فیلمهای مبتذل که به نظر عرف مفسدهاش بیشتر است. لااقل اگر این مطلب منشأ فتوی به حرمت نشود منشأ احتیاط واجب میشود. و اینکه جرأت بکند انسان و فتوی به حلیت بدهد بسیار کار سختی هست.
ولی نگاه کردن و مطالعه کردن کتابهای مشتمل بر داستانهای مثیر شهوت اگر خوف وقوع در حرام را نداشته باشد اثبات حرمت خیلی مشکل است. و لذا مرحوم آقای گلپایگانی با اینکه خیلی محتاط بود فتوی نمیداد، میگفت بهتر است اجتناب بشود از خواندن این داستانهای مثیر یا فکر مثیر شهوت. آقای خوئی و آقای سیستانی هم فتوی به عدم حرمت داده اند و لذا راجع به مطالعه قصص خلاعیه از روی شهوت یا تفکر در قضایای شهوتانگیز اگر خوف وقوع در حرام نباشد نمیشود فتوی به حرمتش داد. بعید نیست که حلال باشد.
فقه محرمات 23/12/96
استاد[شهیدی] فرمودند فقها متعددی به این مساله فتوا داده اند
البته علت حرمت نگاه اثاره شهوت است ولی علت حرمت مطالعه معلوم نیست همین امر باشد
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=1136
برای دیدن منبع اینجا را کلیک کنید
استاد شهیدی فرموده اند که فقهای متعددی به این مسأله فتوا داده اند به نظرم مطالعه متن کامل و بدون سانسور ترجمه فارسی کتاب زهرالربیع اثر سید نعمت الله جزایری می تواند مصداقی از آن فقها باشد.
لینک دانلود متن ترجمه فارسی بدون سانسور (چاپ قبل از انقلاب) کتاب زهرالربیع
https://archive.org/download/tarjome-zoh...20rabi.pdf
برای دانلود اینجا را کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق