21-بهمن-1401, 18:47
(آخرین تغییر در ارسال: 21-بهمن-1401, 18:47 توسط مسعود عطار منش.)
درس خارج اصول جلسه 72 مورخ 17/11/1401
غیر از عام استغراقی و عام مجموعی یک قسم دیگر از عموم نیز قابل تصویر است که حالتی بینابین دارد.
توضیح مطلب از این قرار است:
برخی از مفاهیم جامع بین فرد قصیر و طویل هستند به نحوی که فرد طویل نیز همچون فرد قصیر یک امتثال محسوب می شود. بطور مثال اگر به شما بگویند یک خط بکش شما می توانید خط یک متری بکشید و می توانید همین خط یک متری را ادامه دهید تا به دو متر برسد و این دو متر نیز همچون یک متر یک مصداق برای مامور به بوده و یک امتثال محسوب می شود.
با عنایت به مقدمه فوق می توان گفت گاهی تکلیف ابتدا به فرد طویل تعلق می گیرد و در طول عدم اتیان طویل به نحو ترتبی به فرد قصیر تعلق می گیرد حال یا به جهت اینکه قصیر اساسا در ظرف عدم اتیان طویل ملاک دار می شود و یا اگر هم از اول ملاک داشته باشد استیفای این ملاک به جهت تزاحم با استیفای ملاک فرد طویل لازم التحصیل نمی باشد.
گویا مرحوم امام عموم اوفوا بالعقود را از این سنخ عموم دانسته اند به این معنا که در مرتبه اول یک وفای طویل و استمراری مامور به است و در مرتبه دوم چنانچه وفای استمراری و طویل عصیان شد. وفای قصیرتر مطلوب و مامور به می شود.
استاد در تطبیق این قسم از عموم بر مثال اوفوا بالعقود مناقشه نمودند اما اصل تصویر چنین عمومی را معقول دانستند.
غیر از عام استغراقی و عام مجموعی یک قسم دیگر از عموم نیز قابل تصویر است که حالتی بینابین دارد.
توضیح مطلب از این قرار است:
برخی از مفاهیم جامع بین فرد قصیر و طویل هستند به نحوی که فرد طویل نیز همچون فرد قصیر یک امتثال محسوب می شود. بطور مثال اگر به شما بگویند یک خط بکش شما می توانید خط یک متری بکشید و می توانید همین خط یک متری را ادامه دهید تا به دو متر برسد و این دو متر نیز همچون یک متر یک مصداق برای مامور به بوده و یک امتثال محسوب می شود.
با عنایت به مقدمه فوق می توان گفت گاهی تکلیف ابتدا به فرد طویل تعلق می گیرد و در طول عدم اتیان طویل به نحو ترتبی به فرد قصیر تعلق می گیرد حال یا به جهت اینکه قصیر اساسا در ظرف عدم اتیان طویل ملاک دار می شود و یا اگر هم از اول ملاک داشته باشد استیفای این ملاک به جهت تزاحم با استیفای ملاک فرد طویل لازم التحصیل نمی باشد.
گویا مرحوم امام عموم اوفوا بالعقود را از این سنخ عموم دانسته اند به این معنا که در مرتبه اول یک وفای طویل و استمراری مامور به است و در مرتبه دوم چنانچه وفای استمراری و طویل عصیان شد. وفای قصیرتر مطلوب و مامور به می شود.
استاد در تطبیق این قسم از عموم بر مثال اوفوا بالعقود مناقشه نمودند اما اصل تصویر چنین عمومی را معقول دانستند.