23-دي-1402, 21:38
(آخرین تغییر در ارسال: 23-دي-1402, 21:42 توسط سید محمد نظام آبادی.)
شهید صدر در بحوث بر اثبات موافقت شارع با سیر عقلایی به ظهور حال شارع تمسک کرده اند. شخصی که زعیم هست، سرپرست یک جمعی هست اگر ببیند آن جمع کاری میکنند در مرآی و منظر او و سکوت بکند ظاهر حالش این است که موافق است اگر مخالف بود نارضایتی خودش را ابراز میکرد. پدری فرزندانش که متمرد نیستند مطیع هستند میبیند کاری میکنند اگر کار آنها را نادرست میدانست ظاهر حالش این بود که ابراز نارضایتی میکرد از کار آنها اینکه ابراز نارضایتی نکند این نشان دهنده این است که به نحو ظهور حال که موافق هست با کار آنها. امام علیه السلام هم وقتی میدید اصحابش دارند یک کاری را انجام میدهند سکوت میکرد ظاهر حال امام این بود که قبول دارد کار آنها را.
این بیان صحیح نیست.
ظهور حال دلیلی بر حجیتش نیست. ظاهر حال بعضیها این است که انسانهای بدی هستند ظاهر حال عده دیگر این است که انسانهای خوبی هستند قیافه بعضیها و طرز لباس پوشیدن بعضیها به آدمهای خلافکار میخورد، بر عکس بعضیها قیافهشان محاسنشان تسبیح به دست بودنشان رفتارشان ظاهر حالش این است که انسانهای مثبتی هستند، آیا اینها حجت است؟ اینها که حجیت ندارد.
آنچه که معتبر است در کشف از مراد متکلم ظاهر لفظ یا چیزی که قائم مقام لفظ میشود مثل نوشتن مثل تصرفاتی که جهت حکائیت دارد به او میگویند آیا راضی هستی از این مال تو برداریم؟ او لبخند میزند، سرش را پایین میآورد به علامت تایید این ظهور حال نیست این ظهور فعل است در حکایت از رضایت او، ظهور فعل در حکایت و اخبار از رضایت مثل ظهور لفظ است در حکایت و اخبار، فرقی نمیکند.
بحث در ثبوت موافقت شارع با سیره در ظهور فعل در اخبار از یک مطلبی نیست بحث این است که ظاهر حال متکلم یک چیزی هست نه اینکه ظاهر این فعلش این است که به صدد اخبار است از یک مطلبی، آن بحث دیگری است آن ظهور فعل در اخبار مثل ظهور لفظ در اخبار میماند او حجت است.
پس ظهور حال هیچ دلیلی بر اعتبارش نیست، بله اگر از ظهور حال علم پیدا کنیم به اینکه این مولا موافق است با سیره علم به موافقت مولا حاصل بشود مشکل ندارد، اما صرف ظهور حال مولا این است که موافق است و الا اعتراض میکرد این اعتباری ندارد.
حالا در مورد دختر باکره روایت داریم که سکوتها رضاها، این یک دلیل خاصی است در مورد خودش باید راجع به او بحث بشود اما بطور مطلق بگوییم سکوت دلیل بر رضا است نخیر اولا سکوت دلیل بر رضا نیست ثانیا بر فرض دلیل ظنی باشد دلیلی بر اعتبار آن نیست.
اصول ۱۲ دی ۱۴۰۲
https://eitaa.com/usol_shahidi/3819
این بیان صحیح نیست.
ظهور حال دلیلی بر حجیتش نیست. ظاهر حال بعضیها این است که انسانهای بدی هستند ظاهر حال عده دیگر این است که انسانهای خوبی هستند قیافه بعضیها و طرز لباس پوشیدن بعضیها به آدمهای خلافکار میخورد، بر عکس بعضیها قیافهشان محاسنشان تسبیح به دست بودنشان رفتارشان ظاهر حالش این است که انسانهای مثبتی هستند، آیا اینها حجت است؟ اینها که حجیت ندارد.
آنچه که معتبر است در کشف از مراد متکلم ظاهر لفظ یا چیزی که قائم مقام لفظ میشود مثل نوشتن مثل تصرفاتی که جهت حکائیت دارد به او میگویند آیا راضی هستی از این مال تو برداریم؟ او لبخند میزند، سرش را پایین میآورد به علامت تایید این ظهور حال نیست این ظهور فعل است در حکایت از رضایت او، ظهور فعل در حکایت و اخبار از رضایت مثل ظهور لفظ است در حکایت و اخبار، فرقی نمیکند.
بحث در ثبوت موافقت شارع با سیره در ظهور فعل در اخبار از یک مطلبی نیست بحث این است که ظاهر حال متکلم یک چیزی هست نه اینکه ظاهر این فعلش این است که به صدد اخبار است از یک مطلبی، آن بحث دیگری است آن ظهور فعل در اخبار مثل ظهور لفظ در اخبار میماند او حجت است.
پس ظهور حال هیچ دلیلی بر اعتبارش نیست، بله اگر از ظهور حال علم پیدا کنیم به اینکه این مولا موافق است با سیره علم به موافقت مولا حاصل بشود مشکل ندارد، اما صرف ظهور حال مولا این است که موافق است و الا اعتراض میکرد این اعتباری ندارد.
حالا در مورد دختر باکره روایت داریم که سکوتها رضاها، این یک دلیل خاصی است در مورد خودش باید راجع به او بحث بشود اما بطور مطلق بگوییم سکوت دلیل بر رضا است نخیر اولا سکوت دلیل بر رضا نیست ثانیا بر فرض دلیل ظنی باشد دلیلی بر اعتبار آن نیست.
اصول ۱۲ دی ۱۴۰۲
https://eitaa.com/usol_shahidi/3819