19-بهمن-1402, 00:44
(آخرین تغییر در ارسال: 19-بهمن-1402, 00:58 توسط Payam_Khajei.)
شهید صدر رحمه الله فرمودهاند: اگر اهل بیت میخواستند از عمل به ظهورات قرآن ردع کنند مناسب بود این مطالب را به فقهاء که تمسک به ظهورات قرآن میکردند و تأثیرگذاری آنها در جامعه بیشتر بود، بیان کنند تا آنها دیگر بدون تفسیر اهل بیت علیهم السلام به ظهورات قرآن عمل نکنند. در حالی که این روایات را امثال زراره و محمد بن مسلم که از فقهاء اصحاب بودند، نقل نکردند بلکه کسانی نقل کردند مثل که روایت نقل کرد که "اذا احتاجوا الی تفسیره فالاهتداء بنا و الینا"، مثل جابر بن یزید جعفی که گفت "یا جابر لیس شیء ابعد من عقول الرجال من تفسیر القرآن" که دارای گرایش باطنگرایی بودند و اینها باطنیه بودند و ظواهر قرآن را به یک باطنی برمیگرداندند که هیچکس معنای آن را نفهمد.
و این منشأ می شود که اطمینان کنیم که در این روایات خصوصا طایفهی سوم(که می گویند فهم قرآن مختص اهل بیت علیهم السلام است.) جعل و تزویر رخ داده یا باید آنها را توجیه کرد به این که مراد نهی از قرار دادن خود در مقابل ائمه علیهم السلام و استقلال از آنها است نگویید انت رجل و انا رجل؛ بلکه هر چیزی که امام علیه السلام بیان کرد و با قرآن تنافی نداشت آن را بپذیرید و در مواردی که مطلبی از امام علیه السلام واصل نشد به ظهورات قرآن عمل کنید.
این بیان تمام نیست، باطنیه مثل این اسماعیلیه هستند و هم افکار خود را پخش نمیکنند و هم همیشه آیات قرآن را تأویل میکنند و بعضی از غلات نیز چنین هستند، و میگویند مراد از «اقیموا الصلاة» برپا کردن ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است لذا نماز نمیخوانند. در حالی که روات طایفهی سوم افراد جلیل القدری مثل منصور بن حازم هستند که نجاشی در مورد ایشان فرمودند: «كوفي، ثقة، عين، صدوق، من جملة أصحابنا و فقهائهم.» که روایت ایشان در این جا صحیحه نیز هست. که در روایتش آمده است که قرآن بدون قیم نمی شود و.....( أَنَّ الْقُرْآنَ لَا يَكُونُ حُجَّةً إِلَّا بِقَيِّمٍ)
و این که گفته شد «امثال سعید بن طریف و جابر یزید جعفی نیز از اصحاب اتجاه باطنی هستند» نیز درست نیست زیرا در کتب رجالی کسی ادعا نکرده که سعید بن طریف از غلات بوده بلکه نجاشی در مورد او فرمودند: «كوفي، يعرف و ينكر» و ابن غضائری نیز فرمودهاند: «ضعیف» در حالی که ابرز مصادیق باطنیه، غلات هستند که میگویند مراد از «اقیموا الصلاة» «اقامهی ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است» و لذا خودشان نماز نمیخوانند، و مراد از «لاتقربوا الزنا» نیز «لاتقربوا فلان» است یعنی پیرو فلانی نباشید و ربطی به زنا ندارد.
همچنین وجهی برای متهم کردن جابر بن یزید جعفی به باطنیه وجود ندارد.
علاوه بر این باطنگرایان کسانی هستند که میگویند مدلول استعمالی «اقیموا الصلاة» امر به اقامهی نماز نیست بلکه اقامهی ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام است. و الا کسی که از باب بیان بطون قرآن بگوید «الصلاة علی و الفحشاء و ال «فلان» و المنکر من بعده» باطن گرا نیست، و اگر بیان بطون قرآن به معنای باطنگرایی باشد خود امام صادق علیه السلام که فرمودند: قرآن بطن دارد، باطنیه را آوردند زیرا در روایات ما از این بطون قرآن زیاد مطرح شده است و اگر این روایات را کنار بگذاریم دیگر چیزی برای ما باقی نخواهد ماند. و باید سراغ تفسیر المنار رفت و یا سراغ کتب آن شخصی رفت که از روی کمسوادی تفسیر المنار را ترجمه کرد و معاجز قرآن را توجیه کرد. و گفت اصحاب فیل بیماری آبله گرفتند و مردند. و در توجیه قضیهی گاو بنی اسرائیل نیز گفت مراد از «فَقُلْنا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِها كَذلِكَ يُحْيِ اللَّهُ الْمَوْتى» این نیست که از گوشت آن گاو به بدن شخص مرده زدند و او زنده شد بلکه مراد این است که با همین ذبح کردن نزاع برطرف شد و گفتند فرض کنید این گاو قاتل بود و قصاص کردید دیگر از نزاع دست بردارید. اینها بازی با قرآن است.
بنابراین هر کسی یک مطلبی را به عنوان بطن قرآن گفت بگوییم باطنگرا است، زودی هم مارک اصحاب باطنیه به طرف بزنیم و از هستی ساقطش کنیم.
¨ خارج اصول - 10/11/1402