2-اسفند-1402, 12:28
همانطور که اغراض لزومی مهم است، اغراض ترخیصی هم مهم است. اگر شارع غرض ترخیصی نداشت عند الشک یا حتی ظن به تکلیف، برایت جعل نمی کرد.
عقلا در جایی که هم غرض الزامی محتمل است و هم غرض ترخیصی محتمل است و راه رسیدن به علم بسته و یا متعسر است، ظاهرا به قول خبره عمل می کنند چون اساسا احتیاط ممکن نیست.
احتیاط حقیقی صرفا در گرفتن جانب تکلیف نیست بلکه احتیاط در تامین غرض مولا است ولو ترخیصی باشد.
بله اگر مفهوم احتیاط را در یک خطاب لفظی به عرف القا کنید، ظاهرا از این نکات غفلت نوعیه دارند و صرفا در جانب الزام احتیاط می کنند.
ولی بحث بنای عقلا، ربطی به خطاب و غفلت نوعی عرف ندارد. باید آن نکات غقلایی قضیه استخراج نموده و نگاه کرد که عقلا چکار می کنند.
در قول پزشک هم بحث غرض ترخیصی مطرح نیست لذا قیاسش مع الفارق است.
عقلا در جایی که هم غرض الزامی محتمل است و هم غرض ترخیصی محتمل است و راه رسیدن به علم بسته و یا متعسر است، ظاهرا به قول خبره عمل می کنند چون اساسا احتیاط ممکن نیست.
احتیاط حقیقی صرفا در گرفتن جانب تکلیف نیست بلکه احتیاط در تامین غرض مولا است ولو ترخیصی باشد.
بله اگر مفهوم احتیاط را در یک خطاب لفظی به عرف القا کنید، ظاهرا از این نکات غفلت نوعیه دارند و صرفا در جانب الزام احتیاط می کنند.
ولی بحث بنای عقلا، ربطی به خطاب و غفلت نوعی عرف ندارد. باید آن نکات غقلایی قضیه استخراج نموده و نگاه کرد که عقلا چکار می کنند.
در قول پزشک هم بحث غرض ترخیصی مطرح نیست لذا قیاسش مع الفارق است.