امتیاز موضوع:
  • 0 رای - 0 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
موارد نیاز نبودن تاء تأنیث برای صیغۀ مؤنث
#1
درس خارج اصول جلسۀ 78 مورخ 11 بهمن 1402
موارد نیاز نبودن تاء تأنیث برای صیغۀ مؤنث
به طور کلی باید دانست «تاء» تأنیث در دو جا، برای زنان مورد استفاده قرار نمی‌گیرد:
1.در جایی که وصف مورد نظر، وصف اختصاصی زنان باشد از «تاء» تأنیث استفاده نمی‌شود. اوصافی همچون «حائض» و «قابل» از همین قبیل هستند.
2.در جایی که وصف مورد نظر، وصف ثابت باشد نیز از «تاء» تأنیث برای زنان استفاده نمی‌شود؛ البته به نظر می‌رسد اوصاف ثابت در حقیقت از حالت وصفی به حالت اسمی در آمده‌اند. واژگانی همچون «مُرضِع» در جایی که به معنای «دایه» باشد _یعنی کسی که شأن شیردهی دارد هر چند بالفعل در حال شیر دادن نباشد_ از همین قبیل هستند. دایه به معنای آن نیست که بالفعل در حال شیر دادن است لذا می‌توان گفت «فلان خانم دایۀ من است» بدون اینکه بالفعل در حال شیر دادن باشد. بین کسی که بالفعل در حال شیر دادن است و کسی که شأن شیردهی دارد فرق است. به طور کلی در جایی که یک وصف، معنای شأنی پیدا می‌کند در حقیقت وصف نیست بلکه اسم است. واژگانی همچون «نجّار» و «بقّال» از حالت وصفی خارج شده‌اند و جنبۀ اسمی پیدا کرده‌اند. در این موارد نیز از «تاء» تأنیث استفاده نمی‌شود لذا در کتب لغت گفته شده: «هذه مُرضِعنا و هذه مُرضِعتنا الیوم»؛ یعنی اگر شیردهی بالفعل مراد باشد، «تاء» تأنیث به کار می‌رود ولی اگر شأن شیردهی مراد باشد، «تاء» تأنیث به کار نمی‌رود. ترجمۀ «مرضع» دایه است نه کسی که بالفعل در حال شیر دادن است. بین شیردهنده _یعنی صاحب شأن شیردهی _ و کسی که شیر می‌دهد _یعنی شیردهندۀ بالفعل_ فرق است. در جایی که مقصود متکلم شیردهندۀ بالفعل باشد از «تاء» تأنیث استفاده می‌شود لذا آیۀ شریفۀ  ﴿يَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ﴾[1] ناظر به «مرضعة» است نه «مرضع»؛ این آیه ناظر به زنی است که بالفعل در حال شیر دادن است ولی وحشت رستاخیز سبب می‌شود شیرخوارش را رها کند. امیدواریم خداوند ما را از وحشت روز قیامت در امان بدارد.
همچنین واژۀ «خادم» اگر به معنای کُلفَت باشد، حتی در مورد مؤنث نیز بدون «تاء» تأنیث به کار می‌رود. در کتب لغت گفته شده: «هذه خادمنا و هذه خادمتنا الیوم». در ذیل حدیث شریفی که به حسب آن، حضرت علی علیه السلام وقتی دیدند حضرت زهرا سلام الله علیها به خاطر کارهای خانه، به سختی بسیار مبتلا شده‌اند، فرمودند از پدرتان بخواهید یک کلفت در اختیار شما بگذارد تا در کارهای خانه به شما کمک کند. حضرت زهرا سلام الله علیها مطلب را خدمت پدرشان مطرح نموده و نبی اکرم صلوات الله علیه و آله تسبیحات حضرت زهرا را به ایشان تعلیم می‌دهند. تعبیر روایت در کتاب «ارشاد» چنین است: و في حديث فاطمة و علي عليهما السلام: «اسألي أباك خادما تقيك حرّ ما أنت عليه»[2] .
در مورد «خادم» و «خادمة» یک اختلاف نسخه وجود داشت. من زمانی که این کتاب را تصحیح می‌کردم نوشته بودم ظاهراً نسخۀ صحیح «خادم» است نه «خادمة» چون حضرت علی علیه السلام قصد داشتند بگویند یک کلفت از پدرت بخواه نه کسی که بالفعل در حال خدمت است. «خادم» یعنی کسی که شأنش خدمتکاری است و «خادمة» یعنی کسی که بالفعل در حال خدمت است.
 آل البیت قصد داشت «إرشاد» شیخ مفید را چاپ کند. این کتاب را به من دادند تا قبل از چاپ، نظارت نهایی بر اسنادش انجام دهم. من دیدم متنش هم نیاز به نظارت دارد لذا از اخوی‌مان حاج‌آقا محمّد درخواست کردم متنش را نظارت کنند. ظاهراً تعبیر «خادم» و «خادمة» توسط خود من بازبینی شده است. در اینجا حاشیه زدم بودم که «خادم» باید درست باشد نه »خادمة». در متن «إرشاد» چنین تعبیر شده است: «وَ رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ زِيَادٍ قَالَ حَدَّثَتْنِي أُمُّ مُوسَى خَادِمَةُ عَلِيٍ‏ ... »[3] ولی من در متن «خادم علی» را صحیح دانسته بودم چون در برخی نسخ «خادم» و در برخی دیگر «خادمة» وارد شده بود؛ من گفته بودم تعبیر «خادم» صحیح است چون مراد کلفت علی است نه کسی که بالفعل در حال خدمت به علی است. در حاشیه نیز عبارتی را ذکر کرده بودم که اثبات کنم «خادم» درست است نه »خادمة»؛ ولی بعد از آن کتاب را به بزرگوار دیگری داده بودند و ایشان کار را خراب کرده بود. این بزرگوار در متن «خادمة» را قرار داده و در حاشیه می‌گوید در نسخۀ دیگر «خادم» وارد شده و می‌گوید: «و هو ثوابٌ ایضاً» و بعد با استشهاد به روایت «إسألی اباک خادماً» استدلالی را بیان می‌کند که می‌گوید فقط «خادم» درست است. در کتب لغت نیز «هذه خادمنا و هذه خادمتنا الیوم» وارد شده است. استدلال من این بود که مراد از «خادم» در اینجا کسی نیست که بالفعل در حال خدمت است بلکه مراد کسی است که شأنیّت خدمت دارد لذا مناسب است که «خادم» صحیح باشد نه «خادمة».
نکته‌ای که قصد تأکید بر آن را داریم آن است که: اینکه در لغت عرب برای مؤنث صیغۀ خاصی قرار داده و برای مذکر صیغۀ خاص قرار نداده‌اند ظاهراً به جهت آن است که اوصاف ولو به شکل بدوی زمینۀ انصراف بدوی به مذکر را دارند لذا به خاطر این که توهم این انصراف برطرف شود، صیغۀ مؤنث را وضع نموده‌اند تا با تصریح به آن، شبهۀ اختصاص حکم به مذکر مرتفع گردد.


[1] الحج :  2
[2] هامش الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد / ج‏1 / 14 / في نعيه نفسه إلى أهله و أصحابه قبل شهادته ع .....  ص : 13
[3] الإرشاد في معرفة حجج الله على العباد / ج‏1 / 14 / في نعيه نفسه إلى أهله و أصحابه قبل شهادته ع .....  ص : 13
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  علامیّت استحسان طبع دائمی برای معنای حقیقی مسعود عطار منش 0 30 1-ارديبهشت-1403, 13:55
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  بررسی علامیّت تبادر برای معنای حقیقی مسعود عطار منش 0 36 26-فروردين-1403, 12:40
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  ناکارآمدی مسلک قرن اکید برای تحلیل وضع عام موضوع خاص مسعود عطار منش 0 89 3-فروردين-1403, 14:05
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  نبود صیغۀ اختصاصی مذکر در زبان عربی و علّت آن مسعود عطار منش 0 60 26-بهمن-1402, 12:40
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  برهان آیت الله العظمی شبیری برای نادرست بودن انصراف دلیل از فرد نادر مسعود عطار منش 2 272 18-بهمن-1402, 18:52
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  وضع اسماء اوصاف برای اعم از مذکر و مؤنث مسعود عطار منش 0 118 18-بهمن-1402, 18:45
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  کافی نبودن عنصر قرن اکید برای تحلیل حقیقت وضع مسعود عطار منش 0 162 19-آبان-1402, 10:00
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقریبی از مرحوم حاج شیخ عبدالکریم برای حکومت امارات بر اصول مسعود عطار منش 0 154 6-مرداد-1402, 12:59
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقدم زمانی موضوع، عاملی برای تقدیم یک دلیل بر دلیل دیگر مسعود عطار منش 0 154 17-تير-1402, 00:09
آخرین ارسال: مسعود عطار منش
  تقریبی عام برای تقدیم اماره بر اصل عملی موافق مسعود عطار منش 0 157 9-تير-1402, 23:03
آخرین ارسال: مسعود عطار منش

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان