9-فروردين-1403, 00:04
(آخرین تغییر در ارسال: 9-فروردين-1403, 20:56 توسط مسعود عطار منش.)
درس خارج اصول جلسۀ 62 مورخ 16 دی 1402
اساساً علقۀ وضعیه، تصوریه نیست بلکه تصدیقیه است. البته وجود یک معنای تصوری در این میان را انکار نمیکنیم؛ یعنی بین لفظ و آن معنای تصوری قرن اکید وجود دارد و همین قرن اکید سبب میشود وقتی حروف را بدون طرفین به کار ببریم، یک معنایی در ذهنمان خطور داده شود. برای روشنتر شدن مسأله یک طرف ربط را ذکر میکنیم تا تعیّن حرف روشنتر باشد. مثلاً وقتی میگوییم «جلستُ علی ...» به محض شنیدن «علی» هر چند مدخولش ذکر نشده است، ولی معنای تصوّری فوقیّت به ذهن ما خطور میکند که یک معنای کلّی است. بنابراین چنانچه همچون مرحوم شهید صدر علقۀ وضعیه را تصوریه بدانیم و حقیقت آن را قرن اکید قلمداد کنیم، به دلیل کلّی بودن این معنای تصوری، میباید همچون محقق خراسانی وضع حروف را از قبیل «وضع عام، موضوعله عام» بدانیم چون وجداناً با شنیدن حروف، یک معنای عام از ظرفیّت، فوقیّت و مانند آن، به ذهن خطور داده میشود.
اما نکتۀ اساسی آن است که به عقیدۀ ما، علقۀ وضعیه یا همان چیزی که هدف وضع محسوب میشود، یک علقۀ تصدیقیه است؛ یعنی در مفاهیم اِفرادی متکلم قصد دارد بهوسیلۀ علقۀ وضعیه معنایی را به ذهن مخاطب اخطار دهد که آن معنای اِفرادی گاه از سنخ تصوریات است و گاه از سنخ تصدیقیات؛ ولی در هر صورت قصد متکلم برای اخطار معنا، در علقۀ وضعیه دخالت دارد
اساساً علقۀ وضعیه، تصوریه نیست بلکه تصدیقیه است. البته وجود یک معنای تصوری در این میان را انکار نمیکنیم؛ یعنی بین لفظ و آن معنای تصوری قرن اکید وجود دارد و همین قرن اکید سبب میشود وقتی حروف را بدون طرفین به کار ببریم، یک معنایی در ذهنمان خطور داده شود. برای روشنتر شدن مسأله یک طرف ربط را ذکر میکنیم تا تعیّن حرف روشنتر باشد. مثلاً وقتی میگوییم «جلستُ علی ...» به محض شنیدن «علی» هر چند مدخولش ذکر نشده است، ولی معنای تصوّری فوقیّت به ذهن ما خطور میکند که یک معنای کلّی است. بنابراین چنانچه همچون مرحوم شهید صدر علقۀ وضعیه را تصوریه بدانیم و حقیقت آن را قرن اکید قلمداد کنیم، به دلیل کلّی بودن این معنای تصوری، میباید همچون محقق خراسانی وضع حروف را از قبیل «وضع عام، موضوعله عام» بدانیم چون وجداناً با شنیدن حروف، یک معنای عام از ظرفیّت، فوقیّت و مانند آن، به ذهن خطور داده میشود.
اما نکتۀ اساسی آن است که به عقیدۀ ما، علقۀ وضعیه یا همان چیزی که هدف وضع محسوب میشود، یک علقۀ تصدیقیه است؛ یعنی در مفاهیم اِفرادی متکلم قصد دارد بهوسیلۀ علقۀ وضعیه معنایی را به ذهن مخاطب اخطار دهد که آن معنای اِفرادی گاه از سنخ تصوریات است و گاه از سنخ تصدیقیات؛ ولی در هر صورت قصد متکلم برای اخطار معنا، در علقۀ وضعیه دخالت دارد