17-فروردين-1403, 11:16
درس خارج اصول جلسۀ 62 مورخ 16 دی 1402
تذکر این نکته خالی از فائده نیست که با وجود تتبّع بسیار در نرم افزار قواعد عربیۀ مرکز کامپیوتری نور، در کلمات قدمای نحویها هیچ اثری از تقسیمبندی دوگانۀ جملات به خبر و انشاء یا تقسیمبندی سهگانۀ جملات به خبر و انشاء و طلب یافت نشد. اولین کسی که اساساً از انشاء و تفکیک آن از خبر، سخن به میان آورده، ابن حاجب است که مربوط به قرن هفتم میباشد. پیش از ابن حاجب در کلام قدمای نحویها هیچ اثری از انشاء در مقابل خبر، نیافتیم. معلوم نیست این اصطلاح از کجا وارد ادبیات شده است. ممکن است سرچشمۀ این اصطلاح، دانش فلسفه، منطق یا اصول فقه باشد. با مراجعه به نرم افزار اصول مرکز کامپیوتری نور نیز این اصطلاح را نیافتیم.
تقسیمبندی جملات به خبر و انشاء، قبل از این در «الإیضاح فی شرح المفصّل» مطرح شده است که در آن به این تقسیمبندی و تعریف خبر و انشاء پرداخته شده است. «مفصّل» کتابی است که توسط زمخشری نگاشته شده است که «أنموذج» خلاصۀ آن است و ابن حاجب شرحی بر آن نگاشته است. این تعبیر در خود «مفصّل» که ابن حاجب در «الایضاح» آن را شرح داده، نیز وجود نداشت. زمخشری برای قرن ششم است. لذا محتمل است مبدع این اصطلاح خود ابن حاجب باشد که البته اظهار نظر قطعی در مورد آن نیازمند تتبع بیشتر در کتب ادبی و کتب معقول است. اولین کسی که طبق نرم اقزار قواعد ادبیات عرب مرکز کامپیوتری، به این بحث پرداخته، ابن حاجب در «الایضاح فی شرح المفصّل» است.
هدف ما از این تتبع بررسی این نکته بود که این تقسیمبندی دوگانه یا سهگانه در کلمات قدماء وجود دارد یا نه؛ اما نه تنها این تقسیمبندی را در کلامشان نیافتیم بلکه اصل کلمۀ انشاء را قبل ابن حاجب در کلام اهل ادب نیافتیم. احتمال دارد خود ابن حاجب این اصطلاح را به کتب ادبی وارد نموده باشد چون ابن حاجب شخصیت جامعی بوده است و کتابهای خلاصۀ مختلفی را در علوم مختلف نگاشته است همچون کتاب کافیه در نحو و کتاب شافیه و شرح ازدی بر مقدمۀ ابن حاجب در اصول و ... . ابن حاجب کتابهایی که منبع شرحنویسی بودهاند را نگاشته و در علوم مختلف سررشته داشته است. مناسب است به کتب مختلف معقول و ادبیات مراجعه شود تا روشن شود، این اصطلاح انشائی و ایجادی و مانند آن از کجا وارد کتب ادبی شده است.
ما عمدتاً نرم اقزار قواعد ادبیات عرب، نرم افزار جامع اصول فقه، نرم افزار جامع فقه و نرم افزار تراث مرکز کامپیوتری را مورد جستجو قرار دادیم و هر آنچه یافتیم مربوط به بعد از ابن حاجب بود اما قبل از ابن حاجب یا حتی معاصر با ابن حاجب کسی را نیافتیم که چنین بحثی را مطرح نموده باشد لذا پروندۀ این بحث را باز میگذاریم.
این مطلب در برخی مباحث دخالت دارد. مثلاً مرحوم آقای روحانی یک سری بحثهایی در مورد انشاء مطرح میکنند که بررسی آن وابسته به دوگانه یا سهگانه بودن تقسیمبندی جملات است.
در کتاب «الطراز» سید علوی یمنی، که در نرم افزار تراث وجود داشت، در برخی مواضع تقسیم را دوگانه و در برخی دیگر از مواضع تقسیم را سهگانه نموده است. این کتاب مربوط به قرن هشتم است و روشن است که هنوز این بحثها، پختگی کامل پیدا نکرده است.
ابن هشام در متن «شذور الذهب» تقسیم را سهگانه نموده است ولی در «شرح شذور الذهب» به خودش اشکال نموده و میگوید مناسب بود تقسیم را دوگانه میکردیم.
ولی به هر حال چه تقسیمبندی دوگانه باشد چه سهگانه، به نظر میرسد جوهر خبر و انشاء و طلب با یکدیگر فرق دارند. یعنی اگر انشاء طلبی و غیر طلبی را در ایجادی بودن مشترک بدانیم اشکالی ندارد چون یک اصطلاح است ولی باید بدانیم جوهر اینها با هم فرق دارد لذا مناسب است تقسیم را سهگانه کنیم.
تذکر این نکته خالی از فائده نیست که با وجود تتبّع بسیار در نرم افزار قواعد عربیۀ مرکز کامپیوتری نور، در کلمات قدمای نحویها هیچ اثری از تقسیمبندی دوگانۀ جملات به خبر و انشاء یا تقسیمبندی سهگانۀ جملات به خبر و انشاء و طلب یافت نشد. اولین کسی که اساساً از انشاء و تفکیک آن از خبر، سخن به میان آورده، ابن حاجب است که مربوط به قرن هفتم میباشد. پیش از ابن حاجب در کلام قدمای نحویها هیچ اثری از انشاء در مقابل خبر، نیافتیم. معلوم نیست این اصطلاح از کجا وارد ادبیات شده است. ممکن است سرچشمۀ این اصطلاح، دانش فلسفه، منطق یا اصول فقه باشد. با مراجعه به نرم افزار اصول مرکز کامپیوتری نور نیز این اصطلاح را نیافتیم.
تقسیمبندی جملات به خبر و انشاء، قبل از این در «الإیضاح فی شرح المفصّل» مطرح شده است که در آن به این تقسیمبندی و تعریف خبر و انشاء پرداخته شده است. «مفصّل» کتابی است که توسط زمخشری نگاشته شده است که «أنموذج» خلاصۀ آن است و ابن حاجب شرحی بر آن نگاشته است. این تعبیر در خود «مفصّل» که ابن حاجب در «الایضاح» آن را شرح داده، نیز وجود نداشت. زمخشری برای قرن ششم است. لذا محتمل است مبدع این اصطلاح خود ابن حاجب باشد که البته اظهار نظر قطعی در مورد آن نیازمند تتبع بیشتر در کتب ادبی و کتب معقول است. اولین کسی که طبق نرم اقزار قواعد ادبیات عرب مرکز کامپیوتری، به این بحث پرداخته، ابن حاجب در «الایضاح فی شرح المفصّل» است.
هدف ما از این تتبع بررسی این نکته بود که این تقسیمبندی دوگانه یا سهگانه در کلمات قدماء وجود دارد یا نه؛ اما نه تنها این تقسیمبندی را در کلامشان نیافتیم بلکه اصل کلمۀ انشاء را قبل ابن حاجب در کلام اهل ادب نیافتیم. احتمال دارد خود ابن حاجب این اصطلاح را به کتب ادبی وارد نموده باشد چون ابن حاجب شخصیت جامعی بوده است و کتابهای خلاصۀ مختلفی را در علوم مختلف نگاشته است همچون کتاب کافیه در نحو و کتاب شافیه و شرح ازدی بر مقدمۀ ابن حاجب در اصول و ... . ابن حاجب کتابهایی که منبع شرحنویسی بودهاند را نگاشته و در علوم مختلف سررشته داشته است. مناسب است به کتب مختلف معقول و ادبیات مراجعه شود تا روشن شود، این اصطلاح انشائی و ایجادی و مانند آن از کجا وارد کتب ادبی شده است.
ما عمدتاً نرم اقزار قواعد ادبیات عرب، نرم افزار جامع اصول فقه، نرم افزار جامع فقه و نرم افزار تراث مرکز کامپیوتری را مورد جستجو قرار دادیم و هر آنچه یافتیم مربوط به بعد از ابن حاجب بود اما قبل از ابن حاجب یا حتی معاصر با ابن حاجب کسی را نیافتیم که چنین بحثی را مطرح نموده باشد لذا پروندۀ این بحث را باز میگذاریم.
این مطلب در برخی مباحث دخالت دارد. مثلاً مرحوم آقای روحانی یک سری بحثهایی در مورد انشاء مطرح میکنند که بررسی آن وابسته به دوگانه یا سهگانه بودن تقسیمبندی جملات است.
در کتاب «الطراز» سید علوی یمنی، که در نرم افزار تراث وجود داشت، در برخی مواضع تقسیم را دوگانه و در برخی دیگر از مواضع تقسیم را سهگانه نموده است. این کتاب مربوط به قرن هشتم است و روشن است که هنوز این بحثها، پختگی کامل پیدا نکرده است.
ابن هشام در متن «شذور الذهب» تقسیم را سهگانه نموده است ولی در «شرح شذور الذهب» به خودش اشکال نموده و میگوید مناسب بود تقسیم را دوگانه میکردیم.
ولی به هر حال چه تقسیمبندی دوگانه باشد چه سهگانه، به نظر میرسد جوهر خبر و انشاء و طلب با یکدیگر فرق دارند. یعنی اگر انشاء طلبی و غیر طلبی را در ایجادی بودن مشترک بدانیم اشکالی ندارد چون یک اصطلاح است ولی باید بدانیم جوهر اینها با هم فرق دارد لذا مناسب است تقسیم را سهگانه کنیم.