20-شهريور-1395, 13:53
دلیل اینکه شیخ تلمیذ نجاشی است اجازه ی علامه به بنی زهره است
ثانیا نجاشی سنه ی 396 استاد مسلم و بزرگ حدیث و رجال بوده پس اصلا بعید نیست شیخی که 408 تازه وارد بغداد می شود شاگرد او باشد.
آقا سید موسی و علامه ی شوشتری مکاتباتی دارند درباره ی تاریخ موت نجاشی. آنچه ثابت است این است که نجاشی 450 فوت کرده لکن در کتابش ذیل ترجمه ی ابو یعلی سنه ی موت او را آورده که 463 است. علامه بر این باور است که یا ابو یعلی نزدیکتر فوت کرده یا نجاشی دور تر از 450. ولی آقا سید موسی خلاف این را و در آنجا به ترجمه ی شیخ اشاره نموده و می گوید تبیان در نجف تالیف شده. ایشان می گوید نام این کتب را نساخ اضافه نموده اند. (البته فکر می کنم ایشان نیز اشتباه نموده اند درباره ی اضافات نساخ). پس می تواند این کتاب ها نیز به قول آقای شبیری از اضافات نساخ باشد.(مثل ترجمه ی خود شیخ در فهرست که مطمئنا از خود او نیست)
اما دلایلی که بودن فهرست نزد نجاشی را منتفی می کند زیاد است و از آن جمله حسن بن عطیه است.
و آخر اینکه کسی را ندیده ام که بگوید فهرست شیخ ماخوذ از فهرست نجاشی است لیکن به نظر بنده اتفاقا محتمل است و ارجح تر از کلام سابق است لااقل.از مهم ترین دلایل آن ابن صلت اهوازی است.
ثانیا نجاشی سنه ی 396 استاد مسلم و بزرگ حدیث و رجال بوده پس اصلا بعید نیست شیخی که 408 تازه وارد بغداد می شود شاگرد او باشد.
آقا سید موسی و علامه ی شوشتری مکاتباتی دارند درباره ی تاریخ موت نجاشی. آنچه ثابت است این است که نجاشی 450 فوت کرده لکن در کتابش ذیل ترجمه ی ابو یعلی سنه ی موت او را آورده که 463 است. علامه بر این باور است که یا ابو یعلی نزدیکتر فوت کرده یا نجاشی دور تر از 450. ولی آقا سید موسی خلاف این را و در آنجا به ترجمه ی شیخ اشاره نموده و می گوید تبیان در نجف تالیف شده. ایشان می گوید نام این کتب را نساخ اضافه نموده اند. (البته فکر می کنم ایشان نیز اشتباه نموده اند درباره ی اضافات نساخ). پس می تواند این کتاب ها نیز به قول آقای شبیری از اضافات نساخ باشد.(مثل ترجمه ی خود شیخ در فهرست که مطمئنا از خود او نیست)
اما دلایلی که بودن فهرست نزد نجاشی را منتفی می کند زیاد است و از آن جمله حسن بن عطیه است.
و آخر اینکه کسی را ندیده ام که بگوید فهرست شیخ ماخوذ از فهرست نجاشی است لیکن به نظر بنده اتفاقا محتمل است و ارجح تر از کلام سابق است لااقل.از مهم ترین دلایل آن ابن صلت اهوازی است.