30-شهريور-1395, 23:54
کاش دلیل می فرمودید
اما این سخن شما باطل است زیرا اولا کسی چون نجاشی چگونه به سیره و روش فرد پی برده است بدون معاصرت و معاشرت ثانیا این حرف شما اساسا بدترین روش است زیرا مثلا منجر به توثیق منافقین می شود انها در رفتار با مومنین همذات هستند در کردار به گونه ی دیگر اما بررسی روایات جلوی این کار را می گیرد ثالثا اگر بررسی به سیره و روش است چه طور شما مثلا از رفتار کسی به اصطلاحات زیر که همگی از اصطلاحات نجاشی است می رسید:
حدیثه لیس بذلک النقی؛ حدیثه یعرف و ینکر؛ فاسد الروایه؛ فی حدیثه بعض شیء؛ له کتاب ردیء الحدیث؛ مضطرب الحدیث و ...
رابعا چه بسا کسانی که مذهب درستی ندارند ولی صادق اند پس اگر در سیره کسی بگوید مثلا فلان شخص فلان عقاید را دارد و دیگر درباره وثاقتش صحبت نکند از کجا وثاقت ثابت می شود به جز سبر احادیثش مثل علی بن محمد بن شیره و یا ابو طالب انباری
خامسا انچه گفته اید با مذاق ما خوش نیامد رد کنیم نادرست است. این گونه مسائل مذاقی نیست بلکه حدیث باید شاهدی در قران یا سنت داشته باشد. به عنوان مثال محمد بن سنان رساله ای دارد درباره ی روح و عالم اظله. مفید می گوید در ان مطالب فاسده وجود دارد. بعضی از ان در کتاب هایی که به دست ما رسیده امده. وقتی شما انرا می خوانید بی شک متوجه می شوید این کلام امام نمی تواند باشد. همچنین او رساله ای دارد در باب علل مثل همان رساله قبلی.حالا اگر همه ی جهان به شما بگوید این فرد اهل دین و ثقه بوده شما قبول می کنید که این حرف امام است؟ نه. شما رفتار را اگر ملاک قرار دهید این مشکل به وجود می اید. گمان می کنم سخن شما درباره ی مذاق علما متاثر از این کلام است که مثلا عقاید ما با سلفمان متفاوت است از این دست خزعبلات. این ها همگی باطل است. شیعه الیوم شیعه الامس. بلی در موارد بسیار اندک تفاوت هست چنانچه امروز هم همه به یک مطلب معتقد نیستند اما اینکه مثلا روایات خارق العاده را قبول نداشته اند قدما و یا از این دست سخنان که بذرش را به گمانم مرحوم وحید کاشته است برای مبارزه با ابن غضایری و میوه اش را امثال کدیور ها و... برداشته اند واقعا بی ریشه و اساس است.(دلایل بسیار مبرهنی در این رابطه وجود دارد)
و اما سخنتان درباره ی ابن ولید. همان طور که قبل هم گفته ام اساس کار شیعه بر خلاف عامه بررسی کتب است نه روایت. یعنی توثیق و تضعیف با سبر احادیث کتاب شخص خلق می شود نه با روایاتش. پس این که گفته اید کار فهرستی با کار رجالی متفاوت است درست است ولی اکثر علمای شیعه با همین روش فهرستی جلو رفته اند به جز موارد نادر که اتفاقا به نظر می رسد مستثنیات ابن ولید شیوه ی رجالی باشد نه فهرستی و این را می توان از ترجمه ی محمد بن عیسی و خود اشعری در فهرست نیز متوجه شد و عجیب است گفتار شما در این رابطه.
اما این سخن شما باطل است زیرا اولا کسی چون نجاشی چگونه به سیره و روش فرد پی برده است بدون معاصرت و معاشرت ثانیا این حرف شما اساسا بدترین روش است زیرا مثلا منجر به توثیق منافقین می شود انها در رفتار با مومنین همذات هستند در کردار به گونه ی دیگر اما بررسی روایات جلوی این کار را می گیرد ثالثا اگر بررسی به سیره و روش است چه طور شما مثلا از رفتار کسی به اصطلاحات زیر که همگی از اصطلاحات نجاشی است می رسید:
حدیثه لیس بذلک النقی؛ حدیثه یعرف و ینکر؛ فاسد الروایه؛ فی حدیثه بعض شیء؛ له کتاب ردیء الحدیث؛ مضطرب الحدیث و ...
رابعا چه بسا کسانی که مذهب درستی ندارند ولی صادق اند پس اگر در سیره کسی بگوید مثلا فلان شخص فلان عقاید را دارد و دیگر درباره وثاقتش صحبت نکند از کجا وثاقت ثابت می شود به جز سبر احادیثش مثل علی بن محمد بن شیره و یا ابو طالب انباری
خامسا انچه گفته اید با مذاق ما خوش نیامد رد کنیم نادرست است. این گونه مسائل مذاقی نیست بلکه حدیث باید شاهدی در قران یا سنت داشته باشد. به عنوان مثال محمد بن سنان رساله ای دارد درباره ی روح و عالم اظله. مفید می گوید در ان مطالب فاسده وجود دارد. بعضی از ان در کتاب هایی که به دست ما رسیده امده. وقتی شما انرا می خوانید بی شک متوجه می شوید این کلام امام نمی تواند باشد. همچنین او رساله ای دارد در باب علل مثل همان رساله قبلی.حالا اگر همه ی جهان به شما بگوید این فرد اهل دین و ثقه بوده شما قبول می کنید که این حرف امام است؟ نه. شما رفتار را اگر ملاک قرار دهید این مشکل به وجود می اید. گمان می کنم سخن شما درباره ی مذاق علما متاثر از این کلام است که مثلا عقاید ما با سلفمان متفاوت است از این دست خزعبلات. این ها همگی باطل است. شیعه الیوم شیعه الامس. بلی در موارد بسیار اندک تفاوت هست چنانچه امروز هم همه به یک مطلب معتقد نیستند اما اینکه مثلا روایات خارق العاده را قبول نداشته اند قدما و یا از این دست سخنان که بذرش را به گمانم مرحوم وحید کاشته است برای مبارزه با ابن غضایری و میوه اش را امثال کدیور ها و... برداشته اند واقعا بی ریشه و اساس است.(دلایل بسیار مبرهنی در این رابطه وجود دارد)
و اما سخنتان درباره ی ابن ولید. همان طور که قبل هم گفته ام اساس کار شیعه بر خلاف عامه بررسی کتب است نه روایت. یعنی توثیق و تضعیف با سبر احادیث کتاب شخص خلق می شود نه با روایاتش. پس این که گفته اید کار فهرستی با کار رجالی متفاوت است درست است ولی اکثر علمای شیعه با همین روش فهرستی جلو رفته اند به جز موارد نادر که اتفاقا به نظر می رسد مستثنیات ابن ولید شیوه ی رجالی باشد نه فهرستی و این را می توان از ترجمه ی محمد بن عیسی و خود اشعری در فهرست نیز متوجه شد و عجیب است گفتار شما در این رابطه.