1-مهر-1395, 17:29
1 دليل بيان نكردم؟ اين همه اسم رجال چه در پست قبلی و چه در پست قبل تر دلیل نیست؟ لا اقل شما یک نام می بردید جهت اثبات مدعا...
۲ به راحتی در اختیار است؟ چگونه؟ مثلا چگونه سیره طلاب بن حوشب در اختیار آیندگان است؟ اصلا شما بگویید سیره ی رفتاری خود نجاشی چگونه بوده است؟ یا مثلا مرحوم ابن عبدون؟ یا مثلا ابن صلت اهوازی؟ یا مثلا حسین بن ابراهیم قزوینی؟ یا مثلا شیخ متنجب الدین؟ یا مثلا سیره ی علم الهدی ثانی فرزند فیض؟
۳ پس اجتهاد مبنی بر متن شناسی داشته اند. پس چگونه به اقوال انان عمل می شود لکن به اقوال ابن غضایری که ماهر تر است نه؟
۴ گمانم درست متوجه سخن من نشدید. گفتم بسیاری هستند که از سیره ی رفتاری انها اتفاقا چیز های عجیبی به ما رسیده است لکن علما بدان وقعی ننهاده اند چون در کتاب هایشان چیزی نیست دال بر ان. حتی دو مثال هم زده ام اگر مراجعه می کردید متوجه می شدید
۵ عجب حرفی! چگونه ممکن است بر اساس متن شناسی این اشتباه رخ دهد؟ ثانیا اینکه گفته اید معمولا پرده بر می دارد بر خلاف قران است. خود پیامبر با منافقین زندگی می کند لکن قران می گوید تو انها را نمی شناسی. پیامبر با مصاحبت نشناختند چگونه بدون معاصرت پرده برداشته می شود؟ بعد هم وقتی می گویید معمولا یعنی امکان اینکه منافقین توثیق بشوند نیز می باشد و این امر عجیبی است...
۶ اصلا امر صعبی نیست. به عنوان مثال مراجعه کنید به عیون. رساله ی علل محمد بن سنان به طور کامل امده است. لطفا بخوانید و بعد بگویید هیچ عقلی باورش می شود این قول امام است یا خیر. اساسا اگر حدیثی با قران مخالفت کند ایا حرف امام است؟
بعد فرموده اید از کجا متوجه شدید که گفته ام عقاید گذشتگان و ایندگان متفاوت بوده؟ واضح است از انجاییکه گفته اید"نه بر اساس متن روایات او و لذا اگر کسی را توثیق کردند متن روایات او را می پذیرند نه اینکه بر عکس باشد و ابتدا متن روایت را بررسی کنیم و هر چه با مذاق ما خوش نیامد راوی را دروغ گو یا غالی بدانیم." این علما مخصوصا ابن غضایری و احمد بن محمد بن عیسی به نظرم تقوا داشته باشند که بی اساس به مخالفت نپردازند و اگر معتقداتشان با ما یکی بوده اگر به مذاق انان خوش نیامده باشد به مذاق ما نیز خوش نمی اید حتما.
بعد شما در باب سهو النبی سخن گفته اید. من در پست قبلی نیز گفته ام اختلاف بسیار کمی وجود داشته چنانچه امروز نیز موجود است. ثانیا در همین باب سهو النبی حرف بسیار است برادر...
بعد فرموده اید نتوانسته اید پاسخ دهید این دور واضح را! برادر امروز این طور است که سند بر متن مقدم است و آنهم به خاطر نبود قراین است و کتب اولیه وگرنه در زمان ابن غضایری که قراین بسیار بوده متن شناسی مقدم بر سند شناسی بوده است. البته بعضی از منتجبین امروز هم همین شیوه را دارند. عرضه روایات به قران قبل از بررسی سند از این گونه موارد است...
۷ بنده در دو پست قبلی گفته ام عینا می اورم سخنم را((ابن ولید در مستثنیات فقط روش متن شناسی دارد و نه چیز دیگری البته به جز یک یا چند نفر خاص که خلف با او موافقت نکرده اند.)) دقیقا به این اشاره کرده ام که به جز محمد بن عیسی و یک نفر دیگر همگی متن شناسی بوده است. حتی در پست قبل ارجاع داده ام به محمد بن عیسی. اما در اینکه رجالی است ونه فهرستی است بازهم به نظر من ترجمه ی اشعری مکفی است.
۸ ممنون از تذکرتان. البته من در حوزه نبوده و نیستم که وفور انرا ببینم! لکن تا وقتی امری برایم واضح نشده باشد چنین اصطلاحاتی به کار نمی برم...
۲ به راحتی در اختیار است؟ چگونه؟ مثلا چگونه سیره طلاب بن حوشب در اختیار آیندگان است؟ اصلا شما بگویید سیره ی رفتاری خود نجاشی چگونه بوده است؟ یا مثلا مرحوم ابن عبدون؟ یا مثلا ابن صلت اهوازی؟ یا مثلا حسین بن ابراهیم قزوینی؟ یا مثلا شیخ متنجب الدین؟ یا مثلا سیره ی علم الهدی ثانی فرزند فیض؟
۳ پس اجتهاد مبنی بر متن شناسی داشته اند. پس چگونه به اقوال انان عمل می شود لکن به اقوال ابن غضایری که ماهر تر است نه؟
۴ گمانم درست متوجه سخن من نشدید. گفتم بسیاری هستند که از سیره ی رفتاری انها اتفاقا چیز های عجیبی به ما رسیده است لکن علما بدان وقعی ننهاده اند چون در کتاب هایشان چیزی نیست دال بر ان. حتی دو مثال هم زده ام اگر مراجعه می کردید متوجه می شدید
۵ عجب حرفی! چگونه ممکن است بر اساس متن شناسی این اشتباه رخ دهد؟ ثانیا اینکه گفته اید معمولا پرده بر می دارد بر خلاف قران است. خود پیامبر با منافقین زندگی می کند لکن قران می گوید تو انها را نمی شناسی. پیامبر با مصاحبت نشناختند چگونه بدون معاصرت پرده برداشته می شود؟ بعد هم وقتی می گویید معمولا یعنی امکان اینکه منافقین توثیق بشوند نیز می باشد و این امر عجیبی است...
۶ اصلا امر صعبی نیست. به عنوان مثال مراجعه کنید به عیون. رساله ی علل محمد بن سنان به طور کامل امده است. لطفا بخوانید و بعد بگویید هیچ عقلی باورش می شود این قول امام است یا خیر. اساسا اگر حدیثی با قران مخالفت کند ایا حرف امام است؟
بعد فرموده اید از کجا متوجه شدید که گفته ام عقاید گذشتگان و ایندگان متفاوت بوده؟ واضح است از انجاییکه گفته اید"نه بر اساس متن روایات او و لذا اگر کسی را توثیق کردند متن روایات او را می پذیرند نه اینکه بر عکس باشد و ابتدا متن روایت را بررسی کنیم و هر چه با مذاق ما خوش نیامد راوی را دروغ گو یا غالی بدانیم." این علما مخصوصا ابن غضایری و احمد بن محمد بن عیسی به نظرم تقوا داشته باشند که بی اساس به مخالفت نپردازند و اگر معتقداتشان با ما یکی بوده اگر به مذاق انان خوش نیامده باشد به مذاق ما نیز خوش نمی اید حتما.
بعد شما در باب سهو النبی سخن گفته اید. من در پست قبلی نیز گفته ام اختلاف بسیار کمی وجود داشته چنانچه امروز نیز موجود است. ثانیا در همین باب سهو النبی حرف بسیار است برادر...
بعد فرموده اید نتوانسته اید پاسخ دهید این دور واضح را! برادر امروز این طور است که سند بر متن مقدم است و آنهم به خاطر نبود قراین است و کتب اولیه وگرنه در زمان ابن غضایری که قراین بسیار بوده متن شناسی مقدم بر سند شناسی بوده است. البته بعضی از منتجبین امروز هم همین شیوه را دارند. عرضه روایات به قران قبل از بررسی سند از این گونه موارد است...
۷ بنده در دو پست قبلی گفته ام عینا می اورم سخنم را((ابن ولید در مستثنیات فقط روش متن شناسی دارد و نه چیز دیگری البته به جز یک یا چند نفر خاص که خلف با او موافقت نکرده اند.)) دقیقا به این اشاره کرده ام که به جز محمد بن عیسی و یک نفر دیگر همگی متن شناسی بوده است. حتی در پست قبل ارجاع داده ام به محمد بن عیسی. اما در اینکه رجالی است ونه فهرستی است بازهم به نظر من ترجمه ی اشعری مکفی است.
۸ ممنون از تذکرتان. البته من در حوزه نبوده و نیستم که وفور انرا ببینم! لکن تا وقتی امری برایم واضح نشده باشد چنین اصطلاحاتی به کار نمی برم...