25-بهمن-1391, 10:33
دليل عدم حجيت ظهور براي غير مقصودين به افهام اين است كه هر متكلمي كه در مقام تفهيم است موظف است قراين دال بر مراد خود را در حيطه تخاطب براي مخاطب خويش نصب نمايد و يا اينكه به قراين موجود در حيطه تخاطب اعتماد نمايد. اما اين وظيفه متكلم طبعا تنها نسبت به فرد يا افرادي است كه متكلم قصد افهام آنها را دارد، بنابراين افرادي كه مقصود به افهام نيستند در صورتي كه احتمال دهد متكلم به قرائني اعتماد كرده است كه در نزد مقصودين به افهام موجود بوده اما در نزد او موجود نيست، ظهور آن كلام براي او حجت نخواهد بود.
اما دليلي كه استاد ارائه دادهاند برای اینکه همه مقصود بافهام هستند تنها ميتواند نافي قرائن جزئیه باشد كه وثاقت راوي اقتضا ميكند كه آنها را براي مرويٌ له بيان نمايد، اما قرائن عامه كه گاه متكلم به آنها اعتماد ميكند اين نوع قرائن را راوي در نقل طبعاً نميآورد. مثلاً عنوان «جريان انحرافي» در شرايط امروز جامعه ظهور در معنايي خاص دارد، ولي وقتي ما ميخواهيم مطلبي در اين مورد را براي ديگران نقل كنيم اين قرينه عامه را نقل نميكنيم، حال ممكن است با گذشت زمان زياد و عوض شدن شرايط اين كلام منقول ظهور در معناي ديگر پيدا بكند. در اينجا طبيعي است كه نميتوان گفت وثاقت ناقل اقتضا ميكرده اين قرائن را نقل كند زيرا اين قرائن براي فردي كه راوي براي او مطلب را روايت ميكند معلوم بود اما با گذشت زمان اين قرائن عامه در اثر تغيير شرايط عامه از بين رفتهاند.
بر اساس آنچه كه گذشت در رواياتي كه در صدد بيان ملاك تعيين ابتدا و انتهاي ماه رمضان آمده است: «صم للروية و أفطر للروية»، نميتوان از اطلاق رويت در اين روايات جواز رويت با ابزار را استفاده نمود، زيرا مقصود به افهام در اين روايات مردم زمان صدور روايت هستند و با توجه به اينكه در بين آنها رويت با چشم مسلح وجود نداشته و تنها بوسيله چشم عادي صورت ميگرفته است، در صورتي كه مراد جدّي متكلم رويت با چشم عادي بوده باشد ميتواند با تكيه به عدم وجود رويت با چشم مسلح از عبارت مطلق استفاده نمايد و وظيفه تقييد نخواهد داشت.
اما دليلي كه استاد ارائه دادهاند برای اینکه همه مقصود بافهام هستند تنها ميتواند نافي قرائن جزئیه باشد كه وثاقت راوي اقتضا ميكند كه آنها را براي مرويٌ له بيان نمايد، اما قرائن عامه كه گاه متكلم به آنها اعتماد ميكند اين نوع قرائن را راوي در نقل طبعاً نميآورد. مثلاً عنوان «جريان انحرافي» در شرايط امروز جامعه ظهور در معنايي خاص دارد، ولي وقتي ما ميخواهيم مطلبي در اين مورد را براي ديگران نقل كنيم اين قرينه عامه را نقل نميكنيم، حال ممكن است با گذشت زمان زياد و عوض شدن شرايط اين كلام منقول ظهور در معناي ديگر پيدا بكند. در اينجا طبيعي است كه نميتوان گفت وثاقت ناقل اقتضا ميكرده اين قرائن را نقل كند زيرا اين قرائن براي فردي كه راوي براي او مطلب را روايت ميكند معلوم بود اما با گذشت زمان اين قرائن عامه در اثر تغيير شرايط عامه از بين رفتهاند.
بر اساس آنچه كه گذشت در رواياتي كه در صدد بيان ملاك تعيين ابتدا و انتهاي ماه رمضان آمده است: «صم للروية و أفطر للروية»، نميتوان از اطلاق رويت در اين روايات جواز رويت با ابزار را استفاده نمود، زيرا مقصود به افهام در اين روايات مردم زمان صدور روايت هستند و با توجه به اينكه در بين آنها رويت با چشم مسلح وجود نداشته و تنها بوسيله چشم عادي صورت ميگرفته است، در صورتي كه مراد جدّي متكلم رويت با چشم عادي بوده باشد ميتواند با تكيه به عدم وجود رويت با چشم مسلح از عبارت مطلق استفاده نمايد و وظيفه تقييد نخواهد داشت.