16-خرداد-1403, 19:13
(آخرین تغییر در ارسال: 16-خرداد-1403, 19:55 توسط مسعود عطار منش.)
درس خارج اصول جلسۀ 67 مورخ 23 دی 1402
[1] الإسراء : 23
[2] المحاسن ج2 ص331
صرف نظر از اینکه اصطلاح الغای خصوصیت و تنقیح مناط در کلمات قوم به چه معنایی به کار رفتهاند به هر حال ما دو پدیدۀ مستقل داریم که تفاوت جوهری دارند.
یک پدیده به این شکل است که متکلم الفاظی را به کار میبرد و از آن الفاظ ارادۀ مثالیّت میکند؛ یعنی آن لفظ را مثال قرار میدهد برای یک مفهوم اوسع. خداوند متعال در قرآن کریم فرموده است: ﴿فَلا تَقُلْ لَهُما أُف﴾[1]. در این جمله، واژۀ «أف» به معنای پایینترین مرتبۀ توهین است و مثال قرار داده شده است برای مطلق توهین؛ یعنی میخواهد بگوید هیچ گونه توهینی نسبت به پدر مادر روا نیست حتی «اف گفتن». در این آیه «اف» خصوصیت ندارد و مثال است برای یک مفهوم اوسع.
پس گاهی اوقات متکلم فرد خفی را ذکر میکند و قصد دارد به مخاطب تفهیم کند تمام افراد موضوع همین حکم را دارا هستند؛ بدین ترتیب «اف گفتن» را مثال قرار میدهد برای سائر افراد طبیعت. یعنی میخواهد به مخاطب افهام کند توهین به والدین بجمیع مراتبه ممنوع است و برای افهام این مطلب پایینترین مرتبۀ توهین را در قضیه ذکر میکند.
گونۀ دیگر مثالیّت آن است که متکلم فرد شایعتر قضیه را ذکر میکند از باب اینکه این فرد خصوصیتی ندارد. مثلاً در روایت «رَجُلٌ شَكَّ وَ لَمْ يَدْرِ أَرْبَعاً صَلَّى أَوِ اثْنَتَيْن»[2] که از شک در رکعات سؤال شده، تعبیر رجل به کار رفته است چون خود گوینده مرد بوده لذا از خودش و همصنفهایش سؤال پرسیده است. در خود سؤال نیز رجل خصوصیت ندارد یعنی میخواهد بگوید «مثلاً رجلی شک کرده است ...»؛ در نتیجه اگر امام علیه السلام بفرماید وظیفۀ رجل چنین و چنان است، ذکر رجل از باب مثال برای مطلق مکلف است چون رجولیّت در این بحث خصوصیتی ندارد. در این پدیده، آن قضیهای که متکلم قصد دارد آن را افهام کند عام است.
پدیدۀ دیگری که با آن روبرو هستیم، به این شکل است که متکلم قصد ندارد معنای عام را به مخاطب تفهیم کند و قضیهای که به کار میبرد نیز عام نیست با این حال عرف متعارف، از عبارت متکلم معنای عام را استفاده میکند. فرض کنید شخصی خدمت امام علیه السلام رسیده و میگوید «برادرم بیمار است؛ آیا باید روزه بگیرد یا نباید روزه بگیرد؟» سؤال سائل اصلا عام نیست و در خصوص برادرش است؛ با این حال عرف میگوید برادر بودن خصوصیت ندارد لذا حکمی که برای برادر ذکر میشود عام است هر چند متکلم قصد افهام عمومیّت آن را نداشته باشد.
این دو پدیده، در نحوۀ اطلاقگیری و امثال آن با یکدیگر تفاوت جوهری دارند. پدیدۀ اول از سنخ اطلاق لفظی است ولی پدیدۀ دوم، «قضایا الأحوال» نامیده میشود. «قضایا الاحوال»، یک اصطلاح قدیمی است که شاید از زمان ائمه علیهم السلام نیز در کلمات معاصرینشان مطرح است. این بحث از همان زمان قدیم مطرح بوده است که آیا «قضایا الاحوال» دلالت بر عمومیت دارد یا ندارد؟
[1] الإسراء : 23
[2] المحاسن ج2 ص331