19-اسفند-1398, 13:21
(آخرین تغییر در ارسال: 19-اسفند-1398, 13:24 توسط مهدی منصوری.)
استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد از مباحثی است که در اصول مورد بحث واقع شده است، برای امکان بلکه وقوع آن به چند مثال اشاره می شود:
1- در کلام شاعر عرب زبان تعبیر «أیّ المکان تروم ثم من الذی تمضی الیه فأجبته المعشوقا» ذکر شده است که در این تعبیر شاعر در پاسخ اینکه به کجا می رود و همراه چه کسی است، معشوق را ذکر کرده است که از این تعبیر قصری در سامراء و شخصی که معشوق او بوده و در سامراء زندگی می کرده را اراده کرده است. بنابراین این شاعر معشوق را در معنای مرکب از قصر در سامرا و شخص معشوق خود استعمال نکرده است، بلکه لفظ معشوق را به نحوی استعمال کرده است که به تنهایی منطبق بر قصر در سامراء و شخص معشوق به تنهایی و مستقلا باشد.
2- مثال شعر فارسی در عین اینکه شعر مناسبی نیست، اما از باب توضیح اشاره می شود، این است که در کلام شاعر آمده است:
ز گلپایگان رفت شخصی به اردو که قاضی شود صدر راضی نمی شد
به رشوت خری داد و بستد قضا را اگر خر نمی بود قاضی نمی شد
مقصود شاعر این است که اگر فرد حمار را به عنوان رشوه نمی داد، صدر او را قاضی نمی کند و در عین حال مقصود او این است که در زمان حکومت جور اگر انسان نادان نباشد، متصدی منصب قضاء نخواهد شد. بنابراین در این مثال لفظ در یک معنای مرکب استعمال نشده است، بلکه به نحوی استعمال شده است که بر هر یک از معنای به صورت مستقل استعمال شده باشد.
3- مثال سوم این است که در کلام شاعر تعبیر آمده است:
المرتمى في الدجى و المبتلى بعمى و المشتكى ظمأً و المبتغى ديناً
يأتون سدّته من كلّ ناحية و يستفيدون من نعمائه عينا
در این تعبیر شاعر مدح پیامبر اکرم صلّی الله علیه وآله کرده و بیان کرده است که کسی که در تاریکی فرو رفته و مبتلی به نابینائی شده و کسی که از تشنگی شکوه می کند و کسی که دنبال مال است، همه اینها به سراغ پیامبر صلّی الله علیه وآله آمده و از نعم ایشان استفاده می کنند که فرد فرو رفته در تاریکی، دنبال استفاده از نور خورشید است و لذا «عین» در مورد او استعمال در معنای نور خورشید شده است. مبتلای به کوری نیز به دنبال چشم است و به این جهت «عین» در مورد او به معنای چشم است. تشنه نیز دنبال چشمه است و لذا «عین» در مورد او به معنای چشمه به کار رفته است و فرد به دنبال مال هم نقره را طلب می کند و لذا «عین» در مورد او به معنای نقره است. بنابراین در این استعمال لفظ «عین» در چند معنا به کار رفته است.
4- مثال چهارم برای استعمال لفظ در اکثر از معنای واحد هم تعابیری معکوس کردن خود لفظ دارای معنای جدیدی است که در این زمینه به سه مورد اشاره می شود:
الف: «قلب بهرام مارهب». مقصود از این تعبیر دو معنا است که معنای اول این است که معکوس لفظ بهرام، «مارهب» است و معنای دوم این است که قلب بهرام هیچ گاه دچار ترس نشده است.
ب: «قلب کل ساق قاس» معنای اول این است که معکوس لفظ «ساق»، قاس است و معنای دوم این است که قلب هر انسان ساقی دارای قساوت است.
ج: «قلب ملوم مولم» معنای این تعبیر این است که معکوس لفظ «ملوم»، مولم است و معنای دوم این است که قلب انسان ملامت شده دردناک است.
درس خارج اصول استاد شهیدی پور 17 و 19 اسفندماه 98.