9-اسفند-1397, 09:02
(1-اسفند-1397, 00:21)سید رضا حسنی نوشته: - . فماذاتامرون در قرآن آمده است. أفغیر الله تامرونی؟ یکی از پیامبران خدا خطاب به کفار فرمود از من می خواهید که از غیر خدا پرستش کنم؟به معنای فرمان نیست.در تاریخ طبری هم آمده است که کتب مسلم بن عقیل الی الحسین علیه السلام یامره بالقدوم. یعنی یطلب منه. در کتاب غارات از امیرالمومنین علیه السلام نقل می کند که یک گروهی بودند به نام بنی ناجیه که رییسشان ابتدا جزء طرفداران امیر المومنین بود و بعد شورش کرد و به قتل رسید. حضرت فرمودند که ابتدا او خیلی تند رو بود. یک روز به او گفتم که دو نفر با ما بیعت نکرده اند با آن ها چه کنیم؟ حضرت به او می فرمایند: فماذاتأمرنی به؟ قال (آن شخص می گوید) انی آمرک ان تدعو بهما فتضربهما؛ بعد حضرت می فرمایند: فعلمت انه لاورع و لا عقل؛خیال می کنم برخی از این امثله ای که ذکر نموده اید به نحوی دیگر هم استفاده کردند و آن این که :
همانطور که می بینیم این امثله شاهدی است بر اینکه أمر از لحاظ لغوی به معنای امر کردن و فرمان دادن نیست و صرفا به معنای خواستن و طلب کردن است. این برداشت معنایی از این لفظ در برداشت از بسیاری از روایات راهگشا و تاثیر گذار است.
1- در تحقق امر علو و استیلاء شرط نیست چون مثلا حضرت مسلم علیه السلام نه علو داشته است نسبت به امام حسین علیه السلام و علی القاعده استیلاء هم نداشته .
2- امر متضمن لزوم است ولو لزوم غیر فقهی یعنی حضرت مسلم که امر کرد می خواست یک امر ضروری و لازم را به حضرت اعلام کند و یا ساحران ... بنابراین اگر شارع امر که به تناسب مقام تشریع لزوم می شود لزوم فقهی بله اگر در مقام تشریع نباشد و مثلا در مقام ارشاد باشد می شود لزوم ارشادی یا ... .