22-اسفند-1398, 22:45
(22-اسفند-1398, 15:38)سید رضا حسنی نوشته:بحث روایی را کنار بگذارید؟ قاضی شدن یه منصبی است که برای ان سر و دست می شکنن. عوام مردم کسی را که قاضی می شود خر محسوب نمی کنند و نمی گویند خریت کردی قاضی شدی. بله بعد از اینکه توجیه کنی و روایات را بیاوری متشرعه می گویند احتیاط کن و همون موقع هم نمی گن خریت کردی(20-اسفند-1398, 22:41)مهدی خسروبیگی نوشته:سلام علیکم برادر عزیز(19-اسفند-1398, 13:21)مهدی منصوری نوشته:در این مثال استعمال لفظ در اکثر از معنا نیست. اولا اینکه جور بودن حکومت از کجا معلوم می شود؟ثانیااگر نهی خاص خاص نسبت به عمال ظلمه نداشتیم نداشتیم چطور می شد چنین معنایی را فهمید. به نظر می اید این از قبل تأویل است نه ظهور در دو معنا2- مثال شعر فارسی در عین اینکه شعر مناسبی نیست، اما از باب توضیح اشاره می شود، این است که در کلام شاعر آمده است:
ز گلپایگان رفت شخصی به اردو که قاضی شود صدر راضی نمی شدبه رشوت خری داد و بستد قضا را اگر خر نمی بود قاضی نمی شدمقصود شاعر این است که اگر فرد حمار را به عنوان رشوه نمی داد، صدر او را قاضی نمی کند و در عین حال مقصود او این است که در زمان حکومت جور اگر انسان نادان نباشد، متصدی منصب قضاء نخواهد شد. بنابراین در این مثال لفظ در یک معنای مرکب استعمال نشده است، بلکه به نحوی استعمال شده است که بر هر یک از معنای به صورت مستقل استعمال شده باشد.
چه ارتباطی به جور بودن حکومت دارد؟ اصلا فرض کنید حکومت جور نیست، اصل قاضی شدن را مذموم می داند کما اینکه در برخی از روایات داریم که از قاضی شدن فرار کنید. این بنده خدا شاعر هم می گوید اگر خر نبود قاضی نمی شد چرا که در نظر او حماقت است که شخصی این بار سنگین مسئولیت قاضی شدن را بر عهده بگیرد. استاد بحث حکومت جور را مطرح کردند برای توضیح بیشتر و اینکه گمان نشود در حکومت جمهوری اسلامی است وگرنه اصلا بحث حکومت جور بودن یا نبودن یا اعوان ظلمه بودن یا نبودن در شعر نقشی ندارد و همینطور بدون لحاظ حکومت و ظلمه نیز می توان استعمال لفظ در اکثر از معنی را برداشت کرد.