3-دي-1399, 22:00
(2-دي-1399, 15:22)عرفان عزیزی نوشته: طبق معنایی که ما گفتیم ابهام گویی پیش نیامد. تعیین صور هم در تمام شبهات موضوعیه است چه دلیلی دارید که بیشتر هست؟اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال وقتی دو احتمال عقلایی عهد و جنس باشد چطور نتیجه می گیرید خصوص جنس را؟
سبق ذکر ما یصلح للقرینیه می باشد بحث سر این است که کبرا چه قدر عمومیت دارد در جمیع شبهات موضوعیه یا شبهات موضوعیه ی طهارات حتی در شبهات حکمیه.علاوه بر اینکه تعلیل همیشه ظهور به امر مرتکز عند العقلاء ندارد تعلیل های تعبدی در روایات فراوان است.و این کثرت ظهور تعلیل را در امر مرتکز مخدوش می سازد
اولا ظاهر حرفتان اخذ به قدر متیقن روایت است که شبهات موضوعیه است خوب یعنی اجمال دیگه. ثانیا) ما یصلح للقرینیه یعنی چیزی که متکلم بتواند برای تفهیم مراد خود بدان تکیه کند که اینجا نیست زیرا سبق ذکر هیچ قرینیتی برای اراده خاص ندارد زیرا سبق ذکر با کلیت کبری هم سازگار است شبیه این قیاس: این عالم نحوی خراسانی است. عالم باید اکرام شود پس این عالم باید اکرام شود. آیا شما در این قیاس میگویید که مراد از عالم، خصوص عالم نحوی خراسانی فوق است؟ بالوجدان نمیگویی و خواهی گفت که مراد جنس عالم است. من هنا یظهر که صرف سبق ذکر نمیتواند چیزی باشد که متکلم برای اراده خاص بدان تکیه کند بلکه باید تصریح کند. من هنا یظهر که باتوجه به اینکه امام علیه السلام قصد مجمل گویی نداشته و در مقام تعیین بعض یا کل بوده و در عین حال سکوت کرده؛ این سکوت تنها با اراده عام سازگار است و الا خاص تفهیم نمیشود. مشکل اینه که ما سکوت رو با این مقدمات مفهم عموم میدونیم ولی شما مفهم خاص میدانید که البته عجیب است زیرا اراده خاص نیاز به تذکر دارد و صرف سبق ذکر کافی در تفهیم نیست. فتأمل برادر گرامی الکلام الکلام.