16-بهمن-1399, 18:28
(14-بهمن-1399, 01:31)Salsabil نوشته:سلام متشکر؛ خیلی عجیب است که اصرار دارید ظهور روایت را استصحاب بدانید بدون اینکه منشأ قابل توجهی ذکر کنید؛ یعنی یک متکلمی که مرادش افهام این نکته باشد که ملاک در شروع ماه؛ رؤیت و یقین به هلال است نه شک به هلال، نمیتواند با این ادبیات مذکور در روایت این را بیان کند؟ به نظر میرسد که انصافا روایت تاب این معنا را نیز دارد اگه نگوییم ظهور دارد. ثانیا سلمنا که مراد استصحاب باشد؛ لکن استصحاب به عنوان یک قاعده اصولی از این روایت در نمی آید زیرا در فرض ال عهد، خصوص یقین به شعبان مراد است نه مطلق یقین، و در فرض ال جنس نیز؛ باز دال بر استصحاب نیست زیرا هیچ اشاره ای به سبق یقین و لحوق شک که از ارکان استصحاب است نشده است. فتأمل جیدا.(13-بهمن-1399, 22:14)1972392352 نوشته:(11-بهمن-1399, 22:51)Salsabil نوشته:باسمه تعالیظاهرا این بیان، برای اثبات این که مراد از یقین، یقین به دخول ماه جدید است کافی نباشد؛ بلکه دقت در عبارت حدیث، روشن میکند که مراد همان یقین سابق است؛
كَتَبْتُ إِلَيْهِ وَ أَنَا بِالْمَدِينَةِ عَنِ الْيَوْمِ الَّذِي يُشَكُّ فِيهِ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ هَلْ يُصَامُ أَمْ لَا فَكَتَبَ ع الْيَقِينُ لَا يَدْخُلُ فِيهِ الشَّكُّ صُمْ لِلرُّؤْيَةِ وَ أَفْطِرْ لِلرُّؤْيَةِ.
دقت شود که در این جا فردی قبلا یقینی داشته که به روزها تعلق گرفته بود که این روز ها از رمضان است ، اما در یکی از آن روزها یقین شخص متزلزل میشود، و شک در یقین او داخل می شود، [بنده الیوم الذی یشک فیه را مجاز گرفتم زیرا دخول شک در خود الیوم معنا ندارد] امام در پاسخ میفرمایند: این شک شما معتبر نیست، زیرا شکی که گفتی داخل در یقین نمیشود[به تعبیر دقیقتر چنین شکی را دخیل در یقین ندان و یقینت را همان یقین فرض کن].
حال سوال اینه که آیا نمی توان یقین را یقین به دخول ماه جدید گرفت یعنی همان یقینی که از صم للرویه و افطر متوجه می شویم؟
جواب این است که اصلا مورد سوال جایی است که یقین به ماه جدید ندارد، نه از راه رویت و نه از راه دیگر و الا اگر رؤیت یا یقین دیگری بود، که شخص از شک سوال نمیکرد؛ چون یقین داشت به دخول ماه جدید!
سلام؛ شاک در یوم الشک در واقع بالفعل دوتا یقین دارد: الف) یقین دارد که دیروز شعبان بود. ب) یقین دارد که فردا رمضان است. حال تفریع کلام امام علیه السلام که فرمود: صم للرؤیه و أفطر للرؤیه قرینه میشود که مراد از یقین؛ یقین به ورود ماه است که همان یقین ناشی از رؤیت هلال است.یعنی امام علیه السلام در این تفریع ذیل، دوبار اول ماه را تذکر داده است بنابراین ظاهرا همان یقین ناشی از رؤیت مراد است که معنای روایت این میشود که: ضابطه در شروع ماه، یقین به رؤیت است فلذا با یقین، وجوب صوم و جواز افطار می آید کما علیه الاستاذ سید جواد الشبیری. اتفاقا وقتی که روایات فراوان باب یوم الشک را نگاه میکنیم کما اینکه مرحوم آخوند نیز اشاره کردند؛ روایات فراوانی است که بیان میکنند ملاک در وجوب صوم همان یقین و رؤیت است و نباید به شک اعتناء کرد و یوم الشک را روزه گرفت. بنابراین وزان این روایت نیز وزان همان روایات است. اگر این معنا ظاهر حدیث نباشد؛ لا اقل من الاحتمال الجدی در قبال استصحاب.فتأمل جیدا.
با سلام و تشکر
ظاهرا "الیقین" که در ابتداء عبارت آمده، یا جنس یقین است و یا عهد که یعنی از خاصیت یقین این است که شک را نباید در آن دخیل دانست، یا آن یقینی که داشتی، شک را در آن داخل نکن، یعنی کانه شکی در میان نیست! در هر حال، در اینجا یعنی یقینی را که تا بحال داشتی را حفظ کن و شک را در آن دخالت نده. حال که شک را در این جا "نیست"حساب میکنیم، میبینیم که این یقین (یقین به شعبان) است که فعال میشود، و الا یقینی که با رؤیت خواهد آمد!، که ارتباطی به شک ندارد؛ که چه شکی در بین باشد یا نباشد، چون رؤیتی رخ نداده، یقینی هم نخواهد بود.
اما در مورد دیگر روایات مشابه هم، با استصحاب منافاتی ندارند، و مدلول آن ها این است که تا یقین به دخول رمضان نکرده ای، روزه نگیر خب این روایت هم همین را میگوید، فقط استفاده استصحاب هم از این می توان کرد.
حتی اگر فرمایش مرحوم آخند قده و السید الشبیری و شما دوستان را هم قبول کنیم، باز هم راه استفاده استصحاب، به نظر میرسد که بیانش موجب اطاله است.