1-فروردين-1401, 13:03
این که از واضحات تاریخ حدیث هست که کلا احادیث ما از صادقین علیهما السلام متراکم تر از دیگر ائمه علیهم السلام هست و علتش هم روشنه.
اگر قرار باشد به این روش عمل کنیم، لازمه بگیم بیشتر احکام مربوط به یک زمان خاصی بودند و برای ما نیست!
این که فرضا در قائمیت بدا شده باشد (که با اخبار آحاد هم قابل اثبات نبوده و خلاف ظاهر برخی روایات دیگرست)، ربطی به وظیفه ی کلی شیعیان ندارد.
قاعده ی کلی این هست که تا قائم ما قیام نکرده شما قیام نکنید، حال فرضا در مصداق قائم بدا شود، قاعده زیر سؤال نرفته
بلکه اصلا امکان تخصیص این قاعده نیست، زیرا یک زیربنای اعتقادی دارد.
از همه اینها گذشته از امام رضا علیه السلام هم روایتی داریم که این مضمون را تأیید فرمودند:
عن الحسين بن خالد، قال: قلت لأبي الحسن الرضا (عليه السلام): إن عبد الله بن بكير كان يروي حديثا و يتأوله، و أنا أحب أن أعرضه عليك.
فقال: ما ذلك الحديث قلت: قال ابن بكير: حدثني عبيد بن زرارة، قال: كنت عند أبي عبد الله (عليه السلام) أيام خروج محمد بن عبد الله بن الحسن، إذ دخل عليه رجل من أصحابنا، فقال له:
جعلت فداك، إن محمد بن عبد الله قد خرج، و أجابه الناس، فما تقول في الخروج معه فقال أبو عبد الله (عليه السلام): اسكن ما سكنت السماء و الأرض. فقال عبد الله بن بكير: فإذا كان الأمر هكذا، و لم يكن خروج ما سكنت السماء و الأرض، فما من قائم و لا من خروج.
فقال أبو الحسن (عليه السلام): صدق أبو عبد الله (عليه السلام)، و ليس الأمر على ما تأوله ابن بكير، إنما قال أبو عبد الله (عليه السلام) اسكنوا ما سكنت السماء من النداء، و الأرض من الخسف بالجيش. (امالی طوسی/۴۱۲)
اگر قرار باشد به این روش عمل کنیم، لازمه بگیم بیشتر احکام مربوط به یک زمان خاصی بودند و برای ما نیست!
این که فرضا در قائمیت بدا شده باشد (که با اخبار آحاد هم قابل اثبات نبوده و خلاف ظاهر برخی روایات دیگرست)، ربطی به وظیفه ی کلی شیعیان ندارد.
قاعده ی کلی این هست که تا قائم ما قیام نکرده شما قیام نکنید، حال فرضا در مصداق قائم بدا شود، قاعده زیر سؤال نرفته
بلکه اصلا امکان تخصیص این قاعده نیست، زیرا یک زیربنای اعتقادی دارد.
از همه اینها گذشته از امام رضا علیه السلام هم روایتی داریم که این مضمون را تأیید فرمودند:
عن الحسين بن خالد، قال: قلت لأبي الحسن الرضا (عليه السلام): إن عبد الله بن بكير كان يروي حديثا و يتأوله، و أنا أحب أن أعرضه عليك.
فقال: ما ذلك الحديث قلت: قال ابن بكير: حدثني عبيد بن زرارة، قال: كنت عند أبي عبد الله (عليه السلام) أيام خروج محمد بن عبد الله بن الحسن، إذ دخل عليه رجل من أصحابنا، فقال له:
جعلت فداك، إن محمد بن عبد الله قد خرج، و أجابه الناس، فما تقول في الخروج معه فقال أبو عبد الله (عليه السلام): اسكن ما سكنت السماء و الأرض. فقال عبد الله بن بكير: فإذا كان الأمر هكذا، و لم يكن خروج ما سكنت السماء و الأرض، فما من قائم و لا من خروج.
فقال أبو الحسن (عليه السلام): صدق أبو عبد الله (عليه السلام)، و ليس الأمر على ما تأوله ابن بكير، إنما قال أبو عبد الله (عليه السلام) اسكنوا ما سكنت السماء من النداء، و الأرض من الخسف بالجيش. (امالی طوسی/۴۱۲)