21-آذر-1401, 17:15
استاد فرمود: بعضی به روایت قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ لَا بُدَّ لِلْمَرِيضِ أَنْ يُؤَذِّنَ وَ يُقِيمَ إِذَا أَرَادَ الصَّلَاةَ وَ لَوْ فِي نَفْسِهِ إِنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى أَنْ يَتَكَلَّمَ بِهِ سُئِلَ فَإِنْ كَانَ شَدِيدَ الْوَجَعِ قَالَ لَا بُدَّ مِنْ أَنْ يُؤَذِّنَ وَ يُقِيمَ لِأَنَّهُ لَا صَلَاةَ إِلَّا بِأَذَانٍ وَ إِقَامَةٍ تمسک کرده اند و گفته اند که اقامه واجب است. چون لا صلات تعلیل است برای لابد. خود لابد دلالت دارد بر وجوب دارد و تعلیل هم که نفی حقیقت است یعنی در صفحه تشریع نماز بدون اذان و اقامه جعل نشده است. استاد فرمود این حرف درست نیست چرا که از اول مراد نفی صحت نیست چرا که موردش مریض است و امام فرموده و لو فی نفسه یعنی در دلش بگوید مناسبت حکم و موضوع اقتضا میکند که وجوب نداشته باشد اصلا احدی توهم نکرده است که بر مریض این طوری واجب باشد. از طرفی این فقره معلل است و وقتی معلل استحبابی شد علت هم ظهور در نفی صحت پیدا نمیکند