امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
قرنطینه در اسلام
#21
(21-ارديبهشت-1399, 16:02)مهدی خسروبیگی نوشته:
(21-ارديبهشت-1399, 04:22)علاوی نوشته: حضور استاد قائنی محترم در یک جلسه عادی در شنبه 19 اردیبهشت به شکل حضوری (نه ویدئو کنفرانس) آن هم بدون زدن ماسک جالب توجه است...
در حال حاضر که تمامی مدارس دانشگاه ها حرم های مطهر و بسیاری از کسب و کارها و سرویس های حمل و نقل و ... تعطیل شده اند و باشگاه های متخلف با برخورد قهریه پلمپ شده اند، گویا قاعده قرنطینه (که در درس خارج رعایت قرنطینه را بر مردم مطابق دستورات فقهی لازم اعلام کرده ایم) این است که جلسات عادی باید به شکل مجازی و ویدئو کنفرانس برگزار شوند.
نکته دیگر اینکه به نظر می رسد روی میز در مقابل تمامی حاضرین یک عدد ماسک درون کاور پلاستیکی قرار داده شده است ولی حاضرین از جمله استاد محترم (به جز دو نفر) هیچ کدام ماسک نزده اند.

تصویر زیر استاد قاینی نفر وسط در عکس هستند
[عکس: 268878_2379587352_1024_525.jpg]
اینجا کلیک کنید

سلام [استاد قائینی] گفتند دستور قرنطینه داریم به این معنا که قرنطینه یک دستور جدیدی نیست و از زمان معصومین علیهم السلام بوده و تجویز می شد. مضافا بر اینکه قرنطینه را نگفتند واجب است . ....


می توان از فرمایش استاد استنباط کرد که حفظ نفس واجب نیست؟ خصوصاً در موارد پزشکی؟




نقل قول:فقه پزشکی- قاعده سلطنت بر اعضاء، خارج فقه آیت الله محمدجواد فاضل لنکرانی

جلسه 8  در تاریخ ۰۳ آذر ۱۴۰۰
جلسه 10  در تاریخ ۱۷ آذر ۱۴۰۰
جلسه 12  در تاریخ ۲۲ دی ۱۴۰۰
جلسه 15  در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱

 کسانی که مبتلای به بیماری صعب العلاج هستند، برای اینکه راحت بشوند و از این مشکلات خلاصی پیدا کنند، آیا می‌توانیم بگوئیم خودکشی روی قاعده لاحرج برای ایشان جایز است؛ یعنی لاحرج حرمت خودکشی را بردارد.
خودکشی، کشتن نفس، یکی از محرمات کبیره است و حرام است، آیا کسی که بقا برایش حرجی است (مثلاً بیماری‌های بسیار سنگینی دارد و برای این‌که از این مرض‌ها رهایی پیدا کند)، بگوئیم «لاحرج» این حرمت خودکشی را بردارد؟
دیدگاه برگزیده

نتیجه و تحقیق در این مطلب این شد که ما از راه تزاحم ملاکی و تزاحم در مقتضیات وارد می‌شویم. ما می‌دانیم مذاق شارع به این است که زنا به هیچ وجه حلال نمی‌شود، مثلاً لو دار الامر بین الزنا و القتل، ممکن است آنجا باز بگوئیم این ملاک قتل قوی‌تر است و بحث اهم و مهم را باید از مذاق شارع به دست آورد 

https://fazellankarani.com/persian/lessons/24312
https://fazellankarani.com/persian/lessons/24100
https://fazellankarani.com/persian/lessons/24077
https://fazellankarani.com/persian/lessons/23955



روایاتی هم می تواند موید بر لازم نبودن حفظ نفس باشد

نقل قول:روایاتی وجود دارد که توصیه به پنهان داشتن بیماری ها داشته اند و رجوع به طبیب را نیز توصیه نکرده اند. به این روایات دقت کنید:
 رُوِيَ اجْتِنَابُ الدَّوَاءِ مَا احْتَمَلَ الْبَدَنُ الدَّاءَ وَ التَّقْصِيرُ فِي الطَّعَامِ يُصِحُّ الْبَدَنَ وَ مَنْ كَتَمَ وَجَعاً ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ مِنَ النَّاسِ وَ شَكَا إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عُوفِي‏. بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏59، ص: 288
البته حدیث مذکور مرسل است. حدیث بعدی چنین است:
 عَنْهُ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ عُمَرَ عَنِ الْحَلَبِيِّ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَ هُوَ يُوصِي رَجُلًا فَقَالَ أَقْلِلْ مِنْ شُرْبِ الْمَاءِ فَإِنَّهُ يَمُدُّ كُلَّ دَاءٍ وَ اجْتَنِبِ الدَّوَاءَ مَا احْتَمَلَ بَدَنُكَ الدَّاءَ. المحاسن
روایت بعدی:
 رُبَّمَا كَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَ الدَّاءُ دَوَاء. تحف العقول.

روایت بعدی:

پیامبر اکرم فرمودند: هر کسی سلامتی تنش بر بیماری اش غلبه دارد مداوا نکند. اسدالغابۀ ج 6 ص 145.

وهمچنین چندین حدیث که بدین مضمون از اهل بیت صادر شده اند.
http://mobahathah.ir/showthread.php?tid=...09#pid7009


فارغ از مثال زیر، مثالهای دیگری هم می توان زد مثل اینکه ممکن است زیر شکنجه مجبور شود اسرار مهمی را افشا کند

(2-مرداد-1398, 01:05)ارادتمند آیت الله مکارم نوشته: اگه ثابت بشه که گناه خودکشی قابل مقایسه با ضلالت یا اضلال نیست.
بعد یک نفر احتمال بدهد که در آینده یا ضال شود
بعد آیا وظیفه عقلی یا شرعی اش خودکشی است؟؟؟!!!
چون دفع ضرر محتمل اهم بوسیله ضرر مهم می باشد و عقل و شرع لزوم آن را بیان می دارند.
می توان به راحتی ثابت کرد که شرعا واجب نیست.(دلیل اثباتی که واضح است.دلیل ثبوتیش هم بخاطر مفاسد نوعیه و منافات با غرض الهی و ... می باشد.)
وظیفه اش چیست؟


استاد علیدوست البته تأملاتی در استفاده از مذاق شریعت دارند ، پس اگر مذاق شریعت را استفاده نکنیم راه دیگری وجود دارد؟

(2-خرداد-1392, 10:50)amirabas نوشته: یکی از دغدغه های استاد علیدوست در مورد ورود مذاق شارع به ساحت فقه به عنوان یک دلیل ، آسیب هایی بود که این امر در پی دارد . ایشان به منظور جلوگیری از این آسیب ها پیشنهاد حذف مذاق از ساحت فقه و استفاده از جایگزین را مطرح کردند ، حال سئوال بنده از عزیزان این است که آیا نمی توان با حفظ مذاق در ساحت فقه جلوی آسیب های مطرح شده را گرفت ؟ دوستان اگر راهکاری به نظرشان می رسد ، مطرح کنند .
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#22
نقل قول: بر اساس آن چه که مرحوم آقای تبریزی ره در مسأله سابق بیان نموده است و وجوب حفظ نفس را در جایی که متوقف بر مقدمه حرامی است، نپذیرفت؛[تنقيح مباني الأحكام - كتاب القصاص، ص: 42.]
چرا که دلیل واجب دال بر وجوب حفظ نفس، در مواردی دلالت دارد که این حفظ نفس متوقف بر امر حرامی نباشد.
به عنوان مثال اگر حفظ نفس انسان متوقف بر قلع کلیه دیگری باشد، در این صورت نمی توان دلیل وجوب حفظ نفس را نسبت به این فرض هم مطلق دانست، در حالی که بر اساس نظر پزشکان زندگی افراد به واسطه یک کلیه سالم هم ممکن است و قلع این کلیه از شخص دارای دو کلیه سالم مشکلی برای ادامه حیات او ایجاد نمی کند.

درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی، 96/10/30
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/g...96/961030/


نقل قول:استاد محمد قائنی استاد فقه و اصول حوزه علمیه
هر تکلیفی اعم از وجوب و حرمت، اگر مستلزم حرج و ضرورت باشد، تکلیف در حق آن مکلف منتفی است؛ و سعه و شمول تکالیف منوط به نداشتن حرج و ضرر است، بنابراین در مورد حرج، تزاحمی وجود ندارد.
  اگر بیمار در حرج و اضطرار است، ولی اگر سبب حرج برای پزشک شود، معلوم نیست که تکلیفی برای او ایجاد کند؛ یعنی اگر برای بیمار احتمال مرگ وجود دارد، ولی برای پزشک، تنها خطر جدی و حرج شدید وجود دارد، نوبت به تزاحم نمی‌رسد و پزشک تکلیفی ندارد.
اگر پزشک مثلاً بیمار کرونایی را درمان می‌کند و خودش هم مثلاً تا دو هفته به سختی بیمار می‌شود، در این صورت تصدی علاج بر او حرام نیست، ولی واجب هم نیست. 
 واجب کفایی تا جایی است که پزشک نسبت به سلامت خود، خائف نباشد و خطر جدی ولو غیرجانی برای او پیش نیاید؛ یعنی حتماً نباید خطر مرگ باشد، بلکه اگر خطر جدی او را تهدید کرده و به مشکل بیندازد، باز هم بر او واجب نخواهد بود.
حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) هم اگر احتمال می‌دادند که با بخشیدن طعام براساس آیات سوره انسان جان خود را از دست می‌دهند، به لحاظ فقهی جواز نداشت و مشروع نبود. ایثار در جایی موضوعیت دارد که کار مشروع باشد؛ 
https://www.neshasteasatid.com/node/4204
[/url]


نقل قول:حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
نجات مسلمان، در صورتی که حرجی نباشد، واجب است. همچنین است نجات دیگران در صورتی که بر آن مفسده‌ای مترتب نشود.
[url=https://www.islamquest.net/fa/archive/fa83550]https://www.islamquest.net/fa/archive/fa83550
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#23
در پست قبلی لینک مطلب ارسالی دچار اشکال شده بود و چون فرصت برای تصحیح پایان یافته بود مجدداً با لینک منبع درست ارسال می شود.

نقل قول:پرسش
آیا نجات دادن غیر مسلمان (اهل کتاب یا غیر آن) و غیر شیعه(مثل وهابی و ناصبی) از مرگ (مثل غرق شدن) واجب است؟

حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
نجات مسلمان، در صورتی که حرجی نباشد، واجب است. همچنین است نجات دیگران در صورتی که بر آن مفسده‌ای مترتب نشود.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa83550

++++++++++++++++

نقل قول:بر اساس آن چه که مرحوم آقای تبریزی ره در مسأله سابق بیان نموده است و وجوب حفظ نفس را در جایی که متوقف بر مقدمه حرامی است، نپذیرفت؛[تنقيح مباني الأحكام - كتاب القصاص، ص: 42.]
درس خارج فقه استاد محمد محمدی قایینی، 96/10/30
https://www.eshia.ir/feqh/archive/text/g...96/961030/

نظر مرحوم آقای تبریزی ره در متن خارج فقه استاد قایینی به ص 42 کتاب قصاص ارجاع داده شده است اما به نظر می رسد عبارات مندرج در صفحه 42 کتاب مذکور، صراحت لازم را برای این معنا ندارند.
لینک به صفحه 42 کتاب تنقیح مرحوم آقای تبریزی ره
https://lib.eshia.ir/71821/1/42


لینک به کتاب تنقیح مبانی الأحکام - قصاص مرحوم آقای تبریزی اینجا را کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#24
در مورد حدود و ثغور استفاده های علمی پزشکی از آموزه های دینی نظر استاد شهیدی نیز نقل می گردد. خصوصاً از این جهت که حفظ یا سقط جنین در قبل از ولوج روح آیا صدق قتل نفس می کند یا خیر؟ به این معنی که آیا پرداخت دیه های کمتر برای سقط جنین در قبل از ولوج روح سبب می شود که بگوییم با اینکه سقط آن جنین حرمت تکلیفی در حد قتل نفس دارد ولی حفظ آن جنین لزومی در حد حفظ جنین بعد از ولوج روح ندارد؟ یعنی سقط جنین در قبل از ولوج روح حرمت تکلیفی آن در حد حرمت قتل نفس است با اینکه میزان دیه تعلق گرفته به آن خیلی کمتر از بعد از ولوج روح است.

نقل قول:درس خارج فقه استاد محمدتقي شهيدي
97/09/06

صحیحه حلبی: أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ بِالصَّلَاةِ فِيمَا كَانَ مِنْ صُوفِ الْمَيْتَةِ إِنَّ الصُّوفَ لَيْسَ فِيهِ رُوحٌ ....
«لاتحله الحیاة و لیس له روح» بیان عرفی است و بیان پزشکی نیست لذا انتظار نداشته باشید که علم پزشکی این را توضیح دهد و عرفاً مواردی که احساس درد ندارد به این خاطر که عصب وجود ندارد یا ضعیف است ما لا روح له است وگرنه ناخن مرده نیست و رشد می کند؛ لذا «لیس له روح» به این معنا است که عصب که موجب احساس درد می شود ندارد مثلاً در مورد استخوان اگر أعصاب پیرامون آن را قطع کنند هیچ احساس درد به شما دست نمی دهد. و أئمه بحث پزشکی نمی کردند و در آن زمان معروف بوده است که روح در برخی از أجزای حیوان حلول نمی کند مثلاً وقتی موی انسان را قیچی می کنند احساس درد نمی کند و لذا می گفتند روح ندارد.

و ممکن است جامعی داشته باشد و برخی از مواردی که روح ندارد عصب ندارد و برخی موارد را به این خاطر که بزرگ نمی شده و رشد نمی کرده است از «ما لا روح له» حساب کرده اند ولی این مطلب از نظر پزشکی درست نیست و استخوان هم اگر بشکند جایگزین می شود مثل گوشت بدن که اگر زخم شود جایگزین می شود و رشد دارد و لذا از نظر پزشکی نباید مسائل را بررسی کنیم وگرنه به بن بست می رسیم و شما نباید قرآن و حدیث را کتاب پزشکی تلقّی کنید و بعد بگویید این پزشکی اسلامی است بلکه قرآن کتاب هدایت است و کتاب پزشکی نیست و از اسلام انتظار این که بیماری های شما را درمان کند نیست و برای این نیامده است بلکه به عنوان هدایت برای متّقین آمده است.

بله أئمه علیه السلام از این جهت که معصوم بوده اند و واجد کمالات بوده اند علاوه بر این که مسائل دین را بیان می کردند کسانی بودند که مسائل اجتماعی را خوب بیان می کردند و راجع به بهداشت هم اگر حدیث صحیحی باشد قابل أخذ است نه این که هر حدیث ضعیفی را أخذ کنیم و به عنوان طب اسلامی قلمداد کنیم، و لکن انتظار این که با بیان های عرفی أئمه معامله بیان های علمی پزشکی، مهندسی، هوا شناسی، کیهان شناسی و غیره داشتن اشتباه فاحش است و انسان به بن بست می رسد. بیان ها عرفی است مثلاً تعبیر ﴿ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْما﴾ یک بیان عرفی است وگرنه از نظر پزشکی اگر بخواهید با این آیه توضیح دهید که بعد بخواهند به شما ایراد بگیرند که این سیر صحیح نیست؛ اشتباه بودن به این جهت است که شما اشتباه معنا می کنید و فکر می کنید آیه مراحل تکوّن جنین را بیان می کند در حالی که این طور نیست (مثلاً این که از چهار ماهگی روح در جنین دمیده می شود أمری عرفی است و به جهت تکان های شدیدی است که جنین در این زمان دارد وگرنه به معنای پزشکی از روزهای أول قلب فعالیّت دارد بله اگر ماوراء الطبیعه حساب می کنید که هیچ کس جز خدا خبر دارد نیست که دیگر این حرف را به پزشک نباید بزنید زیرا می گوید شما ما وارء الطبیعه حرف می زنید و ما این حرف را نمی فهمیم ولی این که انتظار داشته باشیم در چهار ماهگی جنین یک حادثه غیر مترقّبه به وجود بیاید که ثم أنشأنا خلقاً آخر باشد، این انتظار بیجا است و هر کس دنبال این راه برود به بن بست می رسد.) 
منبع:
اینجا کلیک کنید

اینجا کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#25
یکی از موارد مرتبط با این موضوع منع غربالگری جنین است. به این معنا که موافقان واکسن و موافقان قرنطینه که پزشکان هستند ، در ضمن موافق غربالگری جنین هم هستند.
مشخص نیست که چگونه است طبق  درخواست پزشکان واکسن زدن برای اصناف مختلفی اجباری شده است و در سال گذشته قرنطینه کشور از جمله در حرم های مطهر اجرا شد ولی وقتی نوبت به غربالگری رسید به درخواست همان پزشکان توجهی نشد؟
در حالیکه پزشکانی که درخواست بستن حرم های مطهر را داشتند همانی هستند که درخواست غربالگری را هم دارند.

نقل قول:دستورالعمل اخیر وزارت بهداشت درباره غربالگری ناهنجاری جنین با اعتراض شدید بیش ازز ۵۰ تشکل علمی پزشکی روبرو شده است و روسای این تشکلها از وزیر بهداشت خواسته اند دستورالعملی که از نظر آنها مخالف اصول اخلاقی و قانون است و باعث تضییع حقوق و سلامت زنان باردار می شود را لغو کند.
روسای بیش از ۵۰ تشکل علمی پزشکی به وزیر بهداشت نامه ای سرگشاده نوشته و از او خواسته اند دستورالعمل بررسی ناهنجاری جنین را لغو کند زیرا از نظر تخصصی «دستورالعمل فوق الذکر مغایر با اصول اخلاقی و مواد قانونی بوده و باعث تضییع حقوق و سلامت خانم های باردار می گردد».
khabaronline.ir/xj4Pg
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#26
نقل قول:حجت الاسلام حسین طائب، معاون اسبق ضدجاسوسی وزارت اطلاعات، فرمانده سابق اطلاعات سپاه
در ایام موشک‌باران هر چه به مرحوم آیت الله العظمی حاج میرزا جوادآقا تبریزی گفتند که درس را تعطیل کنید، حاضر به تعطیلی درس نشدند و می‌گفتند: این کار به نوعی ضعف محسوب می‌شود. بدین ترتیب درس را ادامه دادند. 
منبع:
rasanews.ir/0032R4

در مورد توجه نداشتن به حفظ نفس نقل فوق نیز قابل توجه است.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#27
نقل قول:پرسش
آیا نجات دادن غیر مسلمان (اهل کتاب یا غیر آن) و غیر شیعه(مثل وهابی و ناصبی) از مرگ (مثل غرق شدن) واجب است؟

حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی):
نجات مسلمان، در صورتی که حرجی نباشد، واجب است. همچنین است نجات دیگران در صورتی که بر آن مفسده‌ای مترتب نشود.
https://www.islamquest.net/fa/archive/fa83550

قیمت خودروهای ایرانی پرفروش که عموم اقشار متوسط اقدام به خرید آن می کنند مثل دنا پلاس ایران خودرو که یک خودروی با قیمت معمولی است و اقشار متوسط از آن استفاده می کنند بیش از هفتصد میلیون تومان است. در حالیکه قیمت دیه یک انسان مرد کامل الآن در سال 1401 شمسی ششصد میلیون تومان است. در فرضی که راننده یک خودروی ایرانی در شرایطی قرار بگیرد که یا باید به عابر پیاده بکوبد و او را بکشد یا اینکه خودرو را به دیوار بکوبد در هر دو صورت خسارت مالی یکسان است یعنی دیه یک مرد مسلمان ششصد میلیون تومان و قیمت خودروی ایرانی با کیفیت متوسط مثل دنا پلاس بالای هفتصد میلیون تومان است. ولی در صورتیکه خودرو را به دیوار بکوبد احتمال آسیب دیدن خود راننده نیز وجود دارد. بنابراین برای دفع حرج کدام را انتخاب کند؟

این در شرایطی که در یک کشور خارجی قرار داشته باشد و عابر پیاده شیعه یا مسلمان نباشد هم مطرح است، علاوه بر اینکه دیه زن نصف دیه مرد است.
علاوه بر اینکه در فرضی که راننده خودرو، خودش مالک خودرو نباشد، مثل پرسنل نظامی که خودروهای سازمانی را رانندگی می کنند یا خودرو را اجاره کرده باشد و خودرو از خودروهای با کیفیت بالا باشد یا خودروی او کامیون و اتوبوس باشد هم مطرح است زیرا دیه انسان ششصد میلیون ولی قیمت خودرو بیش از دهها میلیارد تومان باشد.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#28
هر چند از صحت و سقم نقل زیر از ماجرای مذکور زیر اطمینان ندارم ولی شاید این هم موردی از مواردی باشد که ترجیح بر حفظ نفس نبوده است. در فرض نقل صحیح این ماجرا

نقل قول:یک فروند هواپيماي اف ـ 27 (فرند شيپِ) نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران ،توسط دو فروند ميگ عراقي در نزديكي هاي شهر اهواز سرنگون شد. آيت الله محلاتي و هيات همراه ايشان ،كه جملگي از نمايندگان وقت مجلس و قضات عالي رتبه دادسراي نظامي بودند . در اين سانحه ي دلخراش به نداي حق لبيك گفتند . جنگنده هاي شكاري عراق ، ابتدا به خلبان هواپيما سرهنگ درويش ، پيشنهاد داده بودند كه در صورت فروددر خاك عراق ، به او ساير خدمه ، پناهندگي سياسي در هر يك از كشورهاي آزاد جهان را خواهند داد، اما اين افسر ، اتخاذ تصميم نهايي را به آيت الله محلاتي واگذار كرد و آيت الله ، شهادت را به اسارت در نزد دشمنان بعثي ترجيح دادند و آماده هرگونه حادثه اي گرديدند. زمان اين رويداد ،در بحبوحه جنگ (روز اول اسفند 1364) بود. 
هواپيماي حامل آيت الله شهيد محلاتي و هيأت همراه كه همگي از نمايندگان مجلس و قضات عالي رتبه ي دادسراي نظامي بودند ، به خلباني سرهنگ درويش ، بعداز پشت سر گذاشتن شهرستان ايذه ،درنزديكي اهواز در حال پرواز بودند كه دو فروند ميگ عراقي،مجهز به موشك هاي مدرن هوا به هوا ،برروي فركانس فرند شيب مي روند و با لهجه انگليسي ـ عربي خود ، به خلبان هواپيما اخطار مي دهند كه بي دردسر به همراه آنان به سوي عراق بروند.(اين اطلاعات گويا از طريق درويشي به برج مراقبت منتقل شده است.)
درويش ، بعد ازآگاهي از نيت دشمن ، مراتب را با حضرت آيت الله محلاتي در ميان مي گذارد و تصميم نهايي را به ايشان واگذار مي كند.دراين جا مجبورم به نكته اي مهم اشاره كنم: طبق مقررات ، هر مقام عالي رتبه اي كه سوارهواپيما شود ، بدون در نظر گرفتن مقامش در داخل هواپيما ، تصميم گيرنده همان فرمانده هواپيماست . به نظرم مشورت درويش و واگذار كردن تصميم نهايي به آيت الله شهيد محلاتي ، حاكي از احترامي است كه اين خلبان به نظر نماينده امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گذاشته است . سرانجام شهيد محلاتي در پاسخ مي گويد: ما شهادت را به تسليم شدن در مقابل دشمن بعثي ترجيح مي دهيم. 
منبع:
ماهنامه شاهد ياران، شماره 56
اینجا کلیک کنید
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#29
(7-بهمن-1396, 21:03)حسین بن علی نوشته: استاد [شهیدی پور] از بعضی از فقهاء نقل فرمودند و آنرا تایید هم کردندکه اگر نگهداری جنین به هر جهت منجر به حرج برای مادر در آینده میشود میتوان قبل از ولوج روح آنرا سقط کرد و این را از قاعده رفع حرج استفاده کرده اند




(15-اسفند-1396, 07:39)مسعود عطار منش نوشته:
(13-اسفند-1396, 00:06)مومن نوشته: استادمحفوظی:
بعضی فقها برای جواز [سقط جنین] به عدم دلیل بر حرمت [سقط جنین] قبل از ولوج روح استناد کردند چون ظاهرا تنها دلیل حرمت قبل الولوج؛ ملازمه دیه با حرمته که اگر ملازمه نفی بشود - که شواهدی هم دارد- دلیلی بر حرمت نیست مگر مفسده ثانویه ای داشته باشد و دیگر به لا حرج هم نیاز نیست

اگر به شواهد مذکور اشاره بفرمایید ممنون میشم .




نقل قول:استاد محمدجواد فاضل لنکرانی، فقه پزشکی، جلسه 10  در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۱

کفارات عقوبتی داریم، اما حرمت در آن وجود ندارد مثل کفاره لبس مخیط اگر کسی در حال اضطرار و چاره‌ای ندارد که باید لبس مخیط کند در حال احرام می‌گویند اینجا لبس مخیط کند حرام هم نیست اما کفاره دارد و باید کفاره را بپردازد، اینها به عنوان استثناست...

یک وقتی ما در مدینه می‌خواستیم محرم شویم به یکی از بزرگان قم عرض می‌کردیم که باید با ماشین سربسته آن هم شب برویم که در شب عده‌ زیادی از آقایان مراجع معاصر می‌گفتند استظلال در شب مانعی ندارد، ایشان می‌گفت: نظر من این است که فرقی بین شب و روز ندارد و‌ استظلال جایز نیست و من حتماً باید با ماشین مکشوف بروم، عجیب هم این بود که با ماشین مکشوف می‌آمد با یکی دو نفر دیگر عقب این ماشین‌ها بودند در آن باد داغ بین مدینه و مکه، وقتی هم به مکه می‌رسید تمام صورتش ورم کرده بود. ما به ایشان در مدینه می‌گفتیم حال با ماشین سر بسته شب بیائید و یک گوسفند کفاره بدهید، آن زمان در ذهنمان همین بود که با دادن کفاره آن حرمت برطرف می‌شود، ایشان گفت مگر با کفاره حرمت برطرف می‌شود؟ من می‌خواهم محرم شوم لبیک بگویم، من چطور در حال معصیت خدا لبیک بگویم؟ این معصیت است، آن کفاره سر جای خودش هست، با دادن کفاره این حرمت از بین نمی‌رود، 

تا همان جا هم بحث واقع شد که ممکن است در این مورد بگوئیم که کفاره حرمت را از بین می‌برد، می‌گفتند نه.
منبع:
https://fazellankarani.com/persian/lessons/24749/
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#30
نقل قول:1399/02/20 از دوره درس خارج فقه معاصر
 استادمحمد محمدی قائینی
موضوع: سرایت بیماری /مسائل پزشکی /مسائل مستحدثه
ابتلای به خطر غرق شدن شرط وجوب نجات دادن غریق است. تا مادامی که طرف گرفتار غرق شدن نشده باشد نجات دادن او موضوع ندارد. ولی قبل از وقوع حادثه سیل، من می دانم بر اثر پیش بینی بارندگی و وقوع سیل، در آینده سیل اتفاق می افتد. و عده ای از مردم در خطر غرق شدن قرار می گیرند ناجی بودن من منوط به این است که شنا را امروز یاد بگیرم و لوازمش را تهیه کنم چرا که فردا که سیل می آید من وقت شنا یادگرفتن نخواهم داشت و برای تهیه لوازم مغازه ای باز نخواهد بود. آیا قبل از آنکه حادثه اتفاق بیافتد تحصیل مقدمه بر من واجب است؟ ....
آیا تحصیل این مقدمه قبل از وقت واجب است یا نه؟
مقتضای قاعده عدم وجوب مقدمات مفوته است
و در این مسئله یعنی وجوب اغاثه المضطر بحث ما این است که مقدمات مفوته در اینجا واجب است ....

در ضمان ملاک استناد است. مثلا اگر کسی غریق را عمدا نجات ندهد ضامن نیست چرا که موت او مستند به این شخص نیست.
https://taghrir.ismc.ir/taghrir/69468
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  تنازع در میراث/ تنازع در تقدم اسلام وارث بر موت مورث محمد جواد رجب زاده 0 166 13-ارديبهشت-1402, 13:06
آخرین ارسال: محمد جواد رجب زاده
  قاضی تحکیم در اسلام نداریم مهدی خسروبیگی 0 1,160 9-دي-1398, 22:29
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 2 مهمان