30-بهمن-1399, 21:11
آقای خیشه فرمودند بحث جهر و اخفات نقض اشکال دور است ولی این نقض وارد نیست چون می توان بحث جهر و اخفات را بگونه ای تحلیل کرد که با اشتراک منافات نداشته باشد.
جهر و اخفات واجب است برای اعم از عالم و جاهل ولی در عین حال اگر شخصی عن جهل این واجب فعلی را رعایت نکرد و مصلحت تامه را استیفا نکرد دیگر تمکن از استیفا نبوده و شارع به دلیل عدم امکان استیفای مصلحت، امر به اعاده نمی کند نه به این جهت که این شخص مکلف نبوده و این یک معنا از معانی اجزا است که مرحوم آخوند نیز اشاره کرده اند.
در توضیح این که چگونه با عدم مراعات امر فعلی دیگر تمکن از استیفا وجود ندارد می توان به این مثال اشاره کرد که مولا به عبدش امر می کند آب خنک بیاور ولی عبد آب گرم به او نوشانده و عصیان می کند به گونه ای که معده مولا از آب گرم پر شده و دیگر نمی تواند آب خنک بنوشد یعنی در عین حال که غرضش استیفا نشده دیگر تمکن از استیفا هم ندارد.
جهر و اخفات واجب است برای اعم از عالم و جاهل ولی در عین حال اگر شخصی عن جهل این واجب فعلی را رعایت نکرد و مصلحت تامه را استیفا نکرد دیگر تمکن از استیفا نبوده و شارع به دلیل عدم امکان استیفای مصلحت، امر به اعاده نمی کند نه به این جهت که این شخص مکلف نبوده و این یک معنا از معانی اجزا است که مرحوم آخوند نیز اشاره کرده اند.
در توضیح این که چگونه با عدم مراعات امر فعلی دیگر تمکن از استیفا وجود ندارد می توان به این مثال اشاره کرد که مولا به عبدش امر می کند آب خنک بیاور ولی عبد آب گرم به او نوشانده و عصیان می کند به گونه ای که معده مولا از آب گرم پر شده و دیگر نمی تواند آب خنک بنوشد یعنی در عین حال که غرضش استیفا نشده دیگر تمکن از استیفا هم ندارد.