24-آبان-1400, 07:43
(آخرین تغییر در ارسال: 24-آبان-1400, 07:45 توسط مسعود عطار منش.)
استاد شبیری می فرمودند:
اگر تمام افراد محقق کلی، با اصل نفی شوند یا برخی بالاصل و برخی بالوجدان نفی شود آیا می توان نفی کلی را نتیجه گرفت یا مثبت است و نمی توان چنین نتیجه ای گرفت؟ بعنوان مثال اگر با استصحاب، نوم و بول و غایط و ریح را نفی کردیم آیا می توان گفت کلی حدث اصغر منتفی است یا کلی حدث جداگانه باید نفی شود؟
استاد در پاسخ به این سوال به چند راه حل اشاره نمودند:
1. نفی افراد نفی کلی را نتیجه می دهد و این تسبب هرچند تسبب عقلی است ولی به جهت شدت ملازمه بین نفی فرد و نفی کلی این ملازمه به عالم ظاهر نیز سرایت نموده و از مستثنیات اصل مثبت است، البته این راه حل در جاییست که اثر برای مطلق الجود کلی باشد نه صرف الوجود کلی.
2. در برخی موارد همانند حدث اصغر، تسبب بین نفی افراد و نفی کلی، تسبب شرعی محسوب می شود چون بیان محققات و افراد حدث به عهده خود شارع است و در نتیجه از امور شرعیه تلقی می شود.
3. راه حل دیگر این است که بگوییم همین افراد موضوع اثر هستند و با نفی افراد دیگر نیازی به نفی کلی نداریم.
اگر تمام افراد محقق کلی، با اصل نفی شوند یا برخی بالاصل و برخی بالوجدان نفی شود آیا می توان نفی کلی را نتیجه گرفت یا مثبت است و نمی توان چنین نتیجه ای گرفت؟ بعنوان مثال اگر با استصحاب، نوم و بول و غایط و ریح را نفی کردیم آیا می توان گفت کلی حدث اصغر منتفی است یا کلی حدث جداگانه باید نفی شود؟
استاد در پاسخ به این سوال به چند راه حل اشاره نمودند:
1. نفی افراد نفی کلی را نتیجه می دهد و این تسبب هرچند تسبب عقلی است ولی به جهت شدت ملازمه بین نفی فرد و نفی کلی این ملازمه به عالم ظاهر نیز سرایت نموده و از مستثنیات اصل مثبت است، البته این راه حل در جاییست که اثر برای مطلق الجود کلی باشد نه صرف الوجود کلی.
2. در برخی موارد همانند حدث اصغر، تسبب بین نفی افراد و نفی کلی، تسبب شرعی محسوب می شود چون بیان محققات و افراد حدث به عهده خود شارع است و در نتیجه از امور شرعیه تلقی می شود.
3. راه حل دیگر این است که بگوییم همین افراد موضوع اثر هستند و با نفی افراد دیگر نیازی به نفی کلی نداریم.