امتیاز موضوع:
  • 1 رای - 5 میانگین
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
بررسی معاطاة بودن نکاح به صرف عشق و علاقه
#21
(7-اسفند-1400, 00:07)میرزا مرتضی نوشته: راجع به کلمات آقای [آیت الله سیداحمد] خاتمی :
اینکه با تفاوتی که ایشان از ازدواج [معاطاتی] و زنا ارائه داده اند در بیان تفاوت عقدهای موقت کوتاه مدت با زناهایی که با مبلغ مشخص و در زمان مشخص انجام می شود ، عاجز خواهند بود !


حجت‌الاسلام والمسلمین احمد احمدی‌تبار، استاد سطح خارج حوزه علمیه و رئیس گروه فقه خانواده جامعه المصطفی(ص) در نشست علمی «نقش روابط بین افراد در شکل‌گیری نکاح معاطاتی»، گفت:


نقل قول:روایت دیگری که مورد استناد قرار گرفته است روایت بزی است؛ راوی گفته از امام رضا(ع) پرسیدم زنی در حال مستی خود را به عقد مردی درآورد آیا بعد از مستی، این عقد الزام‌آور است یا خیر؟ امام(ع) فرمودند اگر زن بعد از هوشیاری پیش این مرد بماند معلوم است راضی است و اشکالی ندارد؛ این روایت از جهت سند ایراد ندارد ولی در مورد دلالت، مورد بحث فقهاست زیرا کسی که عقدی را منعقد می‌کند باید عاقل باشد لذا عقد در هنگام مستی، باطل است.

وی تاکید کرد: مشهور فقها از این روایت، اعراض کرده‌اند البته خیلی از آنها، روایت را صحیح ولی محتوای آن را خلاف قاعده می‌دانند؛ گروهی گفته‌اند، مستی دو نوع کامل و نیمه کامل است، وقتی نیمه کامل است فرد هوشیار است؛ 

امام خمینی فتوای قابل توجهی در اینجا دارند و فرموده‌اند اگر فرد نیمه مست بود، احتیاطا، اگر خواست با آن مرد بماند عقد را ادامه دهد.

.... در این مورد، همه کارهای بین دختر و پسر انجام شده و حتی آمیزش هم صورت گرفته ولی عقد با لفظ خاص صورت نگرفته است. بنده معتقدم با لحاظ شرایط گفته شده تولد این فرزند، مشروع و ازدواج هم مشروع است. کسانی مانند فیض کاشانی هم لفظ خاص را ملاک ندانستند و برخی کتابت و حتی اشاره را هم جایز می‌دانند کما اینکه زن و مرد لال باید با اشاره رضایت بدهند.

ازدواج سفید، نکاح معاطاتی نیست
وی تاکید کرد: در نتیجه می‌توانیم نکاح معاطاتی را با تحقق همه شرایط نکاح رایج بپذیریم ولو اینکه لفظ رد و بدل نشود و مشکلی در این نکاح و زوجیت نیست البته در ازدواج سفید هیچکدام از این شرایط نکاح معاطاتی محقق نمی‌شود

منبع:
www.payamekhanevadeh.ir/news/6294/


به نظر می رسد خلاصه فرمایش ایشان این است که اگرچه معاطات بودن نکاح قابل پذیرش است ولی نکاح معاطاتی با ازدواج سفید تفاوت دارد. 
ولی مشخص نفرموده اند اگر نکاح معاطاتی به صورت ازدواج موقت کوتاه مدت بود این نکاح ازدواج موقت معاطاتی چه تفاوتی با ازدواج سفید دارد؟ 
برخی تفاوت های ازدواج دائم با موقت به شرح زیر است:

نقل قول:در نکاح موقت اصولاً شوهر تکلیفی به پرداخت نفقه به زن را ندارد (ماده ۱۱۱۳قانون مدنى)، 
عده زن در ازدواج موقت در صورت فسخ و یا بذل مدت به اندازه دو طهر است مگر اینکه زن به اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت مدت زمان عده او ۴۵ روز می باشد.
بر اساس ماده ۹۴۰و ۱۰۷۷ قانون مدنی در ازدواج موقت زن و شوهر از یکدیگر ارث نمی برند
در ازدواج موقت مرد می‌تواند برای هر چند بار که می خواهد بذل مدت کند و مجدداً به انعقاد عقد نکاح با زوجه منقطعه خود اقدام کند. و نیاز به محلل در سومین طلاق ندارد.
ازدواج موقت با زن غیر مسلمان اهل کتاب جایز است.
به نظر برخی فقها، در ازدواج موقت، زوجین می توانند شرط نمایند که بین آنها رابطه جنسی برقرار نگردد
در ازدواج موقت او محدودیت چهار همسر وجود ندارد و میتواند بی محدودیت ازدواج موقت منعقد نماید.


توجه کنید که مقصود این نیست که به دلیل پیش فرض های قبلی خود، برای تعریف کردن ازدواج سفید، مطالبی تخیلی را بیان کنیم و بگوییم تعریف ازدواج سفید چنین چیزی است. مانند آنکه برخی مطالب داستانی تخیلی را به عنوان سبک زندگی غربی به مردم زمان صفویه قالب می کردند. 

در زمان صفویه، پدر آنتونیو دوژزو که در گذشته کشیشی پرتغالی بوده است و پس از ناامیدی از تبلیغ مسیحیت در اصفهان، اسلام آورده نام خود را نیز به علی قلی بیک تغییر داده است و از مقربان شاه صفوی شده و مترجم زبان خارجی در دربار صفویه شده بوده است، نکته دیگر این که مرحوم آقاى روضاتى هم در جایی احتمال داده‌اند خيابانى كه در نزديكى چهارسوى شيرازيها به نام كوچه على قلى بيك هست، شايد به نام وى نامگذارى شده بوده است. بنگريد: [دومين دو گفتار، ص  67].  این کشیش سابق شرحی از زندگی مردم مسیحی در کشورهای غربی برای مردم ایران داده است، یعنی در زمانی که کشورهای اروپایی در حال شکوفایی صنعتی بودند و سراسر جهان را مستعمره ساخته و برای تصرف مستعمرات بیشتر در قاره های تازه کشف شده در آمریکا و هند و آفریقا و استرالیا با یکدیگر می جنگیدند، او سبک زندگی در کشورهای اروپایی را برای مردم و سلاطین ایران توصیف کرده است برای صحت سنجی گفتار پدر آنتونیو دوژزو توجه کنید که تا پنجاه سال قبل همجنس گرایی در اروپا جرم کیفری سنگینی محسوب می شد. مقصود این است که به نظر می رسد گاهی برخی توصیفات ما از سبک زندگی در اروپا یا تعریف ما از ازدواج سفید واقعی نیست زیرا هنگام تعریف این مفاهیم بی طرف نیستیم و جانب دارانه فکر می کنیم در نتیجه تعریفی که از این مفاهیم ارائه می دهیم بیشتر تخیلات است تا واقعیات. 

به گفتار علی قلی بیک در مورد سبک زندگی در غرب که در کتابهای تألیفی او آمده است در زیر توجه کنید:

نقل قول:نگاه او به عقائد شيعى نيز عمدتا برخاسته از همان جريان اخباريگرى حاكم در اين دوره است. به همين دليل وى به شدت ضد تصوف و نيز فلسفه است. 

در زمان حضرت رسول صلى الله عليه وآله و بعضى از ائمه معصومين عليهم‌السلام اين تعليم حكمت در ميان نبود بلكه چنانچه ارباب تواريخ ذكر كرده‌اند در زمان يكى از خلفاى بنى‌عباس اين... وبا در ميان مسلمان بلند شده است؛ به اين نحو كه چون آن ملعون منظورش آن بود كه شغلى در ميان مردم شايع گردد كه بدان مشغول گردند و دست از تتبع احاديث آل‌محمد عليهم‌السلام بر دارند... لهذا كتب حكمت و تصانيف حكما را از فرنگ طلب نمود و بر ساعى در تدريس و تحصيل آن‌ها مرسوم و مقررى قرار داد تا آن كه در ميان اسلام شايع گرديد. و نقل شده است كه در همان سال اول كه مردم به تعليم و تعلم حكمت مشغول گشتند هفتاد نفر ملحد در همين يك شهر بغداد بهم رسيد. هم‌چنان كه حالا به نحوى است حكمت كه در بلاد اصفهان چندين هزار ملحد بهم مى‌رسد؛ اما به اعتبار غلبه و كثرت علماى دينى كه فقيه و پيروان احاديث اهل‌بيت‌اند و از بيم تندباد غضب پادشاه عادل دين‌دار الحمد لله و المنة غبار وجود ايشان پيش چشم كسى را نمى‌تواند گرفت
مكرر به اين فقير رو داده است كه با جماعتى از اين طايفه كه به اعتقاد خودشان چيزى مى‌فهمند و سالها در مدارس اوقات خود را صرف تحصيل علم كرده بودند و خود را از اهل علم و عقل مى‌شمردند در يك مجمع بوده‌ايم و با وجود آن كه فقير جديدالاسلام و هنوز اطلاع تام بر احاديث نرسانيده بودم، حديثى در باب يكى از ضروريات دين اسلام از ايشان پرسيدم، نمى‌دانستند، بلكه فقير به ايشان تعليم كردم و عذرى مى‌آوردند كه بدتر از گناه بود؛ مى‌گفتند كه ما حكمتْ خوانيم و چند سال است كه مشغول خواندن كتب حكمت از شرح هدايه تا شفا بوده‌ايم، دست ما خالى نشد كه حديث بخوانيم.

وی ادامه می دهد: در اينجا ملاحظه فرمايند آنان كه مَبْلغ خطيرى را به هزار زحمت پيدا كرده‌اند از براى صواب آخرت صرف كرده، مدرسه‌ها مى‌سازند و وقف از براى او قرار مى‌دهند كه علما بهم برسند و شيعيان على بن ابى‌طالب عليه‌السلام را به دين آن جناب آگاه گردانند كه نيّت ايشان چه چيز بوده و آخر مردم به كدام علم مشغول گرديده‌اند. فقير نمى‌گويم كه مدرسه بنا كردن خوب نيست! اين را مى‌گويم كه اگر اهل علم حديث و دين در آن بنشانند و بى‌دينانى چند كه بغير از افلاطون و ارسطو كسى ديگر را نمى‌شناسند اخراج فرموده، در آن راه ندهند حسنه اين زياده از حسنه اصل بناى مدرسه خواهد بود.

اين حكما كه حالا در ميان اهل اسلام خود را حكيم مى‌دانند و به سبب سطرى چند كه از شفا و غيره خوانده‌اند ايمان خود را به باد داده موجب مرض ايمان مسلمانان مى‌شوند و مى‌گويند كه ما با حديث كار نداريم و ما ارباب عقليم و احاديث نقلى چنين‌اند و ما بايد موافق عقل چيزها را قبول كنيم
 [هداية الضالين، نسخه 12116 آستان قدس رضوى، برگ 78 به بعد.]

علی قلی بیک در مورد پیشرفت صنعتی و صنایع نظامی پیشرفته کشورهای اروپایی می نویسد:

بر هر شيعه لازم است كه آن رشته محبتى كه از براى محبّت دو سه غاز پول دنيا ما بين او و يهود و نصارا هست قطع كرده هر عداوتى كه مقدورش شود در باره ايشان هر چند كه خويش او هم باشد به ظهور برساند و اگر چنين نكند دشمن خدا و انبيا و مستوجب لعن خواهد بود

در واقع عجب جماعت سفيه بى‌معرفتى بوده‌اند همه نصارا؛ خصوصآ اهل فرنگ كه آن شعورى را كه خداى تعالى از براى فرق نمودن ميانه حق و باطل به ايشان عطا كرده است، همه را صرف يادگرفتن صناعات دقيقه از قبيل دورانداز [توپ] سازى و وقت ساعت و غيره، كارهايى كه با آتش بازى مناسبت دارد مى‌نمايد و در امور اخروى كه عمده غرض از آفرينش ايشان اين است كه آن‌ها را خوب ياد بگيرند

فساد اخلاقی در اروپا:

در شهرهاى مملكت ريم پاپا به خصوص شهر روم كه ريم پاپاى نايب ابليس در آن‌جا بر تخت فرمانفرمايى اين شياطين اِنْس استقرار دارد و حكم او بر اكثر پادشاهان عظيم الشأن از قبيل پرتگال و فرنسيس و آلمان كه نمسه گفته مى‌شود و قيصر فرنگ او مى‌باشد و بر اسپانيه و بر واليان چند جارى و نافذ است خانه‌ها ساخته‌اند، از قبيل كاروانسرا كه در آن‌ها اطاق‌هاى متعدد مى‌باشند و در هر يك از آن اطاقها پسران ساده چند سكنا دارند و در بالاى در هر حجره تخته بسته‌اند و صورت‌هاى آن پسرانى را كه در آن حجره مى‌باشند بر آن تخته نقش كرده‌اند، پس هر كس كه ميل به اين عمل قبيح كه باعث هلاك قوم لوط همان بوده است داشته باشد، به در آن حجره‌ها گرديده آن صورت‌ها ملاحظه مى‌كند و هر كدام از آن صورت‌ها را كه پسنديد با صاحب حجره اجرت را بنا مى‌گذارد و بعد از آن كه صاحب حجره راضى گرديد و پول را گرفت، آن فاسق را داخل حجره خلوتى كرده، آن پسرى را كه صورتش را پسنديده بود به او مى‌سپارد؛ و اين غريب‌تر است كه چون به ضرب آن عمل قبيح بسيارى از آن پسران كه به جبر ايشان را در آن كار مى‌دارند صاحب آزار مى‌گردند، ريم پاپاى ملعون كه امروز اميدگاه نصارا است از براى آنكه اين فعل از استمرار نيفتد دارالشفايى ساخته جراحان چند در آن‌جا قرار داده است كه آن قسم پسرهاى مذكور را به آن‌جا برده معالجه مى‌نمايند و اين عمل شنيع و اين گناه بزرگ نه همين در شهر روم به ظهور مى‌رسد بلكه در همه مملكت ريم پاپا شيوع عظيمى دارد به حدى كه ريم پاپا خود و همه كردينالس كه آن مردمى‌اند كه از قبيل اهل شورا در وقتى كه ريم پاپايى به جهنّم مى‌رود ايشان به قرعه ريم پاپايى ديگر بر تخت ابليس مى‌نشانند و بزرگان ديگر اين طايفه نيز هر كدام پسران چند از براى وقوع اين عمل قبيح بايد كه در نزد خود ملازم داشته باشند.

 چرا زنان فرنگی برهنه هستند؟

و مخفى نماناد كه سبب اينكه زنان همه فرنگ از دوش تا پستان برهنه مى‌باشند و تنبان در پا نمى‌كنند، اين است كه چون اين فعل قبيح لواطه در آن كفر آباد فرنگستان به مرتبه‌اى رسيده بود كه كم مردى بهم مى‌رسيد كه به زن ميل داشته باشد، لهذا ريم پاپاى ملعون با وصف آنكه خود در طفلى مفعول و در بزرگى فاعل اين فعل است، حكم كرد كه همه زنان فرنگ لباس به آن نحو بپوشند تا اينكه مردان آن‌ها را ديده به ايشان رغبت بهم برسانند تا آنكه مبادا كه به سبب آنكه بالكليه ترك زنان بكنند، تخم ايشان برافتد. 

وى داستان مفصلى نيز در باره دختران نذرى كليسا و روابط نامشروع آن‌ها با پادريان دارد كه به تفصيل هم در اين اثر و هم در هداية الضالين آورده است. وى در ضمن آن، آداب ويژه تربيت اين دختران را نيز ياد آور شده است.

منبع در لینک زیر:
khabaronline.ir/news/364531
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#22
نقل قول:7- نکاح معاطاتی
حضرت امام خمینی رحمه‌الله به لحاظ مبانی در بحث نکاح معاطاتی با تردید هستند، ولی تردیدی که به سمت تأیید نکاح معاطاتی، متمایل هستند، نه عدم صحت نکاح معاطاتی [علیرغم تردید داشتن امام؛  تمایل امام خمینی (س) بر تأیید کردن نکاح معاطاتی است].
درس فقه معاصر استاد هادی عباسی خراسانی؛ 1400/12/07
https://taghrir.ismc.ir/taghrir/101051


5- نکاح معاطاتی و فرق آن با ازدواج سفید
نکاح در معاطات... با ازدواج سفید، موضوعاَ فرق دارد. در نکاح معاطاتی، زندگی را شروع کردند و لفظ‌هایی برای شروع زندگی دارند، ولی [در نکاح معاطاتی] لفظ صریح عربی نیست. این با ازدواج سفید، فرق دارد که دو نفر به خاطر امیال‌شان با هم هستند. نکاح معاطاتی با ازدواج سفید، فرق دارد.
درس فقه معاصر استاد هادی عباسی خراسانی؛ 1400/12/21
https://taghrir.ismc.ir/taghrir/102675

همانطور که ملاحظه می شود از کلام استاد هادی عباسی بطور روشن تفاوت بین نکاح معاطاتی با ازدواج سفید ذکر نشده است. ولی استاد شهیدی پور بیانی دارند که از آن تفاوت بین نکاح معاطاتی و ازدواج سفید را این دانسته اند که در نکاح معاطاتی زن متعهد است به غیر از شوهرش با فرد دیگری ارتباط نداشته باشد بر خلاف ازدواج سفید که این گونه نیست. 
استاد شهیدی پور می فرمایند:

نقل قول:نکاح معاطاتی اگر هم صحیح باشد در جایی است که با این فعل، ابراز انشای زوجیت بکنند؛ نه اینکه ازدواج سفید راه بیندازند. باید زوجیت را با قول ابراز نکند، با فعل [زوجیت را] ابراز کند، نه اینکه دوستی و متخذات اخدان مطرح باشد. خود عرف نیز ازدواج سفید را به عنوان ازدواج و زوجیت نمی داند. یک نوع دوستی است که اسمش را ازدواج گذاشته اند و هیچ تعهدی به هم ندارند.

درس فقه معاصر استاد محمد تقی شهیدی پور زنجانی؛ 
موضوع: أدله دال بر امضای معاملات مستحدث /بورس /محرمات
جلسه 21 - چهارشنبه 1400/12/04 - احکام بورس

https://taghrir.ismc.ir/taghrir/103021

منبع اینجا

از کلام استاد شهیدی پور می توان برداشت کرد که از نظر استاد شهیدی پور تفاوت بین ازدواج سفید و نکاح معاطاتی در این است که در ازدواج سفید زن، متعهد نیست که در یک زمان ارتباطش منحصر در یک شوهر معاطاتی باشد بلکه حق خود می داند که همزمان با چند مرد در ارتباط باشد. بنابراین تعریف نکاح معاطاتی از نظر استاد شهیدی پور گویا این است که زن وقتی شوهر معاطاتی دارد خود را در ایام نکاح معاطاتی متعهد به ارتباط داشتن با همان یک شوهر معاطاتی بداند و با مرد دیگری ارتباط نداشته باشد. در این صورت این نکاح معاطاتی خواهد بود. 
دلیل ما برای این برداشت از کلام استاد شهیدی پور این است که استاد شهیدی پور تعریف ازدواج سفید را دوستی و متخدات اخدان آیه 25 سوره نساء ذکر کرده اند.

نقل قول:آیه ۲۵ سوره نساء به مردان می گوید با دخترانی که روابط دوستی مخفیانه ای با دیگران داشته اند ازدواج نکنید...
«فانکحوهن باذن اهلهن و اتوهن اجورهن بالمعروف محصنات غیر مسافحات و لا متخذات اخدان»
یعنی آنان را با اجازه خانواده هایشان به همسری خود در آورید و مهرشان را به طور پسندیده به آنان بدهید [به شرط آنکه] پاکدامن باشند و زناکار و دوست گیران پنهانی نباشند.
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#23
نقل قول:درس خارج آیت الله شبیری زنجانی:
مرحوم آقاي والد از مرحوم آقاي حجّت نقل كردند كه «ايشان با مرحوم آقاي انگجي عقدي را در تبريز اجرا مي‏كردند، مرحوم آقاي انگجي كه در طبقه مقدم بر مرحوم آقاي حجت بوده ايجاب را به عربي مي‏خواند و آقاي حجت قبول را مي‏گويد، آقاي انگجي ايجاب را به فارسي هم مي‏خواند، آقاي حجت سكوت مي‏كند، آقاي انگجي مي‏پرسد: چرا سكوت كرديد: ايشان مي‏گويد: عقد به فارسي وجهي ندارد، اگر ملاك زبان معصومين‏عليهم السلام باشد بايد به عربي خواند كه ما خوانديم، اگر ملاك زبان متعارف اهل عقد باشد بايد به تركي خواند، فارسي خواندن وجهي ندارد.»
من به ذهنم مي‏آمد كه احتياط كامل در امثال تبريز اين است كه هم به عربي، هم به فارسي، هم به تركي خوانده شود چون زبان رسمي كشور در سرتاسر آن حتي درمحيط ترك زبانها، فارسي است، و چون ازدواج هم امري رسمي است (كه در دفاتر ازدواج و طلاق هم كه به فارسي است ثبت مي‏گردد) لذا اجراء صيغه در آذربايجان به لفظ فارسي هم بي وجه نيست. به هر حال اين مطالب همه احتياطات استحبابي است و زبان به طور كلي شرط نيست.
جلسه335 – اعتبار لفظ در نکاح – 27/ 6/ 80

جلسه335 – اعتبار لفظ در نکاح – 27/ 6/ 80
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#24
نقل قول:خارج فقه  استاد سید مجتبی نور مفیدی – جلسه صد و هشتم 
عقد نکاح – بررسی اعتبار عربیت در عقد نکاح – مبنای احتیاط وجوبی امام – حق در مسأله – عدم لزوم ترجمه – اشکال به امام و مرحوم سید – بررسی اعتبار ماضویت – اقوال
1401/03/03

نتیجه
بحث در اعتبار عربیت در عقد نکاح بود؛
نتیجه این است ... فحوای روایتی که خواندیم، می‌تواند عدم اعتبار عربیت را ثابت کند و با وجود این دلیل، دیگر نه جایی برای آن احتیاط است ـ به نحو لزومی ـ و نه جایی برای اصالة الفساد است. ... و الاحوط استحباباً؛ احتیاط لزومی و وجوبی در اینجا نیست.
منبع:
اینجا کلیک کنید




چه‌بسا احتیاط در باب یک امری مثل نکاح، اقتضای عکس داشته باشد؛ نتیجه‌اش این می‌شود که بسیاری از کارهایی که مردم در این رابطه انجام می‌دهند، مثلاً عقدی جاری می‌کنند بسیاری از این عقدها سببیت برای حلیت نداشته باشد و اساساً مشکل همگانی و فراگیر پیدا شود. باید فعل و کار مردم را تا می‌توانیم براساس ضوابط و قواعد تصحیح کنیم. ... همین بحث در باب معاطات در نکاح موقت مطرح است. برخی از آقایان معتقدند معاطات در نکاح موقت جایز است؛ یعنی حتی لفظ هم نباشد، ولی تعیین مهریه و مدت باشد، با همین صحبت و قرار و توافق، شرعی می‌شود. این خیلی بین مردم ممکن است رایج باشد؛ حالا ما بگوییم لزوماً باید لفظ باشد، این نتیجه‌اش آن است که کثیری از مردم مبتلا به حرام شوند، .... این شدت احتیاط به امر نکاح، این از کجا ناشی شده؟ این خودش وجهی ندارد.

خارج فقه  استاد سید مجتبی نور مفیدی – جلسه بیست و پنجم – احکام عقد – مسأله 7 – موضوع: لزوم قصد مضمون عقد – بررسی اقوال – حق در مسأله – مسأله 8 – موضوع: لزوم قصد انشاء و معنای آن، جلسه 25
1401/09/13
منبع:

اینجا کلیک کنید


+++++++++++++++++++++++++++

همانطور که آیت الله العظمی شبیری زنجانی فرموده اند. صاحب وسائل با نقل این روایت در بخش کتاب متعه در وسائل الشیعه، نشان داده است که به نظر صاحب وسائل این روایت مربوط به نکاح صحیح ازدواج موقت است. بنابراین صاحب وسائل نیز این روایت کافی را از باب اضطرار و مكره بودن نمی داند.

(6-اسفند-1400, 22:36)میرزا مرتضی نوشته: نظر آیت الله شبیری راجع به این روایت:
«تَزْوِيجٌ وَ رَبِّ الْكَعْبَةِ». و طبق اين نقل فيض و صاحب وسائل حكم كرده‌اند كه در قضيه مذكور نكاح متعه بوده است، چون رضايت و لفظ دال بر نكاح و مهر كه آب دادن است وجود دارد و مدت هم كه معلوم است كه كوتاه و آنى است....
کتاب النکاح - 6، صفحه 1566

به همین ترتیب که صرف نقل کردن روایتی در باب متعه نشان دهنده این است که نویسنده کتاب روایت منقول خود را مربوط به موضوع آن باب می دانسته است بایدگفت که نقل کردن روایت مورد بحث  در بخش متعه کتاب کافی نشان دهنده این می تواند باشد که کلینی(ره) روایت را مربوط به واقع شدن ازدواج موقت می دانسته است.

نقل قول:8- عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ نُوحِ بْنِ شُعَيْبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَسَّانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى عُمَرَ فَقَالَتْ إِنِّي زَنَيْتُ فَطَهِّرْنِي فَأَمَرَ بِهَا أَنْ تُرْجَمَ فَأُخْبِرَ بِذَلِكَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالَ كَيْفَ زَنَيْتِ فَقَالَتْ مَرَرْتُ بِالْبَادِيَةِ فَأَصَابَنِي عَطَشٌ شَدِيدٌ فَاسْتَسْقَيْتُ أَعْرَابِيّاً فَأَبَى أَنْ يَسْقِيَنِي إِلَّا أَنْ أُمَكِّنَهُ مِنْ نَفْسِي فَلَمَّا أَجْهَدَنِي الْعَطَشُ وَ خِفْتُ عَلَى نَفْسِي سَقَانِي فَأَمْكَنْتُهُ مِنْ نَفْسِي فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع تَزْوِيجٌ‏ وَ رَبِ‏ الْكَعْبَةِ 

كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق. ، ج‏5، ص: 467
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#25
آیت الله محسن اراکی در مقاله دارسه حول حکم المعاطات فی النکاح می فرمایند: 
از جهت کبرای قضیه چون الفاظ زواج و نکاح، از باب تمثیل ذکر شده است و نه از باب حصر حقیقی بنابراین در صحت عقد نکاح انشاء الفاظ شرط نیست؛
ولی تحقق صغرای قضیه یعنی وقوع عقد معاطات نکاح به وسیله فعل را در شرایط امروز امری نادر الوقوع است هر چند ممکن است.

نقل قول:قوله : «والإيجاب قوله : أنكحتك أو زوجتك . . . إلى آخره» وإن كان يستظهر منه حصر الإيجاب في الصيغتين ، لكن الظاهر ـ بالنظر إلى كلمات سائر الفقهاء ـ أنّ الحصر إضافي وليس حقيقياً ، وأنّ مقصوده من حصر الإيجاب بالصيغتين في مقابل إيجاب النكاح بالألفاظ الدالّة على معان أخرى غير النكاح كالبيع والهبة والإجارة وما شاكل ذلك . وليس المقصود حصر الإيجاب باللّفظ من جهة ، وحصر لفظه بالصيغتين من جهةٍ أخرى .... 
فلو أمكن إنشاء العقد إنشاءً فعلياً ، بفعلٍ دالٍ على الإنشاء دلالة صريحة ، ليس يعلم من كلام المحقّق هنا عدم صحّته ، ولا اشتراط اللّفظ في الإنشاء من حيث هو لفظ .
...فقد اتّضح ممّا ذكرناه وبيّناه بم لا مزيد عليه أنّ كلمات الأصحاب متّجهة إلى اشتراط ألفاظ خاصّة تدلّ على النكاح دلالة صريحة كالنكاح والتزويج في مقابل ما يدلّ على غير النكاح كألفاظ البيع والهبة والإجارة وأمثال ذلك ، أو ما لا يدلّ على النكاح صراحة كالتمليك ، وليس في كلام متقدّمي فقهائنا ما يدلّ على اشتراطهم خصوص اللّفظ في إنشاء عقد النكاح في مقابل الإنشاء الفعلي وإن كان صريحاً في الدلالة على خصوص النكاح ، فدعوى الإجماع على اشتراط اللفظ في إنشاء عقد النكاح بما هو لفظ لا تقوم على أساس متين . ...
أنّ النتيجة التي نخلص إليها من البحث بعد مناقشتنا لأدلّة اشتراط التلفّظ بالإنشاء في صحة عقد النكاح هو عدم الدليل الذي يثبت شرطيّة الإنشاء اللّفظي ، ومقتضى عمومات باب النكاح وإطلاقاته صحّة الإنشاء الفعلي إذا توفّرت فيه سائر شرائط النكاح الصحيح ، ومن شرائطه صراحة الإنشاء عرفاً في الدلالة على مضمون العقد بما ينتفي معه احتمال الخلاف . ...
هذا من جهة الكبرى ، 

ولكن الحق أنّ تحقّق صغرى الإنشاء الفعلي الصريح عرفاً في الدلالة على عقد النكاح بشرائطه لا يخلو من إشكال ، وإن كان ممكناً ، كما لو تمّ الاتفاق بين الطرفين على النكاح بشرائطه ولكن لم يتلفّظ بالعقد ، بل قصدا الإنشاء بمراسيم زفاف العروس إلى زوجها ، فزفّت العروس إلى زوجها واستقبلها الزوج ضمن مراسيم عرفيّة حافلة ثمّ سجّل النكاح بصورة رسميّة ضمن هذه المراسيم ووقّع الزوجان سجلّ النكاح ، فمن القويّ جدّاً كفاية هذا الإنشاء الصريح عرفاً في إنشاء عقد النكاح بشروطه في صحّة عقد النكاح ، وعدم توقّفها على خصوص الإنشاء اللّفظي . 

هذا ، ولكن بالرغم ممّا انتهينا إليه بحسب الفنّ البحثي من عدم الدليل على اشتراط اللّفظ في صحّة عقد النكاح ، فإنّه وبالنظر إلى صعوبة تحقّق الصغرى بل وندرته بشرائطه من جهة

منبع:

https://lib.eshia.ir/10243/43/63

اراکی، محسن(1427ق)، دارسه حول حکم المعاطات فی النکاح، فقه اهل بیت عربی، مؤسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، شماره 43، صص 63-80

++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++

نقل قول:محمدحسن نجفی صاحب جواهر:
اقتضای انصاف آن است که قول به اکتفا کردن به هر لفظی که عقد با آن انکار نمی شود و به خودی خود یا به کمک قرینه بر قصد خاص دلالت دارد، بدون این که هیأت خاصی در آن معتبر باشد، خالی از قوّت نیست؛ گرچه ممکن است این قوّت، از ملاحظه عدم وجود نصّ در انحصار الفاظ خاص ناشی شود. 
منبع:
نجفی(صاحب جواهر)، محمدحسن(1362)، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ج29، چ7، بیروت: دار احیاء التراث العربی. صفحه 133

++++++++++++++++

نقل قول:آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به استفتائی در خصوص اینکه آیا (صیغه) نکاح دائم، الفاظ معیّنی دارد یا با هر لفظی که معنای آن فهمیده شود صحیح است؟ 
پاسخ می دهند که «اجرای عقد با هر عبارتی که مراد از آن به روشنی فهمیده می شود صحیح است؛ اما در صورتی که شخص زبان عربی را می فهمد أحوط آن است که صیغه عقد را به عربی بخواند».
منبع:
مکارم شیرازی، ناصر(1385)، الفتاوی الجدیده، ج3، چ2، قم: مدرسه الامام علی بن ابی طالب(ع). صفحه 204
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#26
نقل قول:جلسه بیست و پنجم درس خارج فقه استاد سید مجتبی نور مفیدی
احکام عقد – مسأله 8 – موضوع: لزوم قصد انشاء و معنای آن
1401/09/13
شدت احتیاطی هم که آقایان در باب نکاح ذکر می‌کنند، بلا وجه است. بله، حسن احتیاط را انکار نمی‌کنیم، اما اینکه این احتیاط واجب باشد، به نظر می‌رسد وجهی برای آن وجود ندارد. اتفاقاً می‌خواهم نکته دیگری عرض کنم که چه‌بسا احتیاط در باب یک امری مثل نکاح، اقتضای عکس داشته باشد؛ نتیجه‌اش این می‌شود که بسیاری از کارهایی که مردم در این رابطه انجام می‌دهند، مثلاً عقدی جاری می‌کنند بسیاری از این عقدها سببیت برای حلیت نداشته باشد و اساساً مشکل همگانی و فراگیر پیدا شود. باید فعل و کار مردم را تا می‌توانیم براساس ضوابط و قواعد تصحیح کنیم. …. این شدت احتیاط به امر نکاح، این از کجا ناشی شده؟ این خودش وجهی ندارد.
منبع:
اینجا کلیک کنید


نقل قول:دلیل مذاق شریعت و اصل احتیاط
طرفداران انحصار صیغه نکاح در الفاظ قرآن و روایات، به دلیل مذاق شریعت و اصل اوّلی در نکاح نیز استناد کرده اند. ایشان معتقدند که نکاح و توالد و تناسل، از امور مربوط به فروج است که مذاق شریعت همواره بر احتیاط در آن است. اصل اوّلی در امور مربوط به فروج اقتضا می کند که به هنگام شکّ در حکمی از احکام نکاح، همواره باید جانب احتیاط را برگزید. در خصوص اعتبار الفاظ معتبر در صیغه عقد نکاح نیز بنا به احتیاط باید به قدر متیقّن، یعنی الفاظ رایج در قرآن و روایات اکتفا شود.

نقد و بررسی:
بررسی و ملاحظه متون فقهی بیانگر آن است که مسأله وجوب و لزوم احتیاط در باب نکاح و فروج امری اجماعی نیست بلکه تعابیر فقها در مذاق شریعت، بر لزوم احتیاط یا استحباب احتیاط، متفاوت است. در مقابل رویکردی که نظر به لزوم احتیاط در باب فروج داده است دیدگاه میانه تری که اغلب فقها را شامل می شود تنها به رجحان و اولویّت احتیاط در فروج بسنده کرده و آن را لازم و واجب نمی داند. 
نگاه کنید به:
عاملی(شهید اول)، محمد بن مکّی (1414ق)، غایه المراد فی شرح نکت الارشاد، ج3، قم: دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، صفحه 41.
جبعی عاملی(شهید ثانی)، زین الدین بن علی (1413ق)، مسالک الأفهام إلی تنقیح شرائع الإسلام، ج7، قم: مؤسسه المعارف الاسلامیه، صفحه 403.
اردبیلی(محقّق)، احمد بن محمد (1403ق)، مجمع الفائده و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، ج1، قم: مؤسسه النشر الاسلامی، صفحه 144.


پرواضح است که در همه احکام فقهی، همواره احتیاط رجحان دارد اما در ابواب دماء، فروج، نکاح و اولاد این احتیاط شدیدتر است. با این حال نمی توان پذیرفت که در این ابواب، «اصل حلّیت» جای خود را به «اصل احتیاط» داده است، بلکه کافی است در این ابواب، احتیاط مستحبّ در سایر احکام را با تأکید و شدّت بیشتری لحاظ کرد؛ 
نگاه کنید به:
(فاضل لنکرانی، محمدجواد (1389)، تلقیح مصنوعی، چ2، قم: مرکز فقهی ائمه اطهار(ع)، صص 23-33.)

به این ترتیب، استناد به اصل احتیاط، به حکم مذاق شریعت در ردّ اعتبار سایر الفاظ در انشای صیغه نکاح، مردود است.
منبع:
مقاله تحلیل انتقادی نظریّه انحصار الفاظ ایجاب در عقد نکاح، نشریه مطالعات فقه و حقوق اسلامی، سال 14 - شماره 28 - پاییز 1401 ، صفحات 275-302 (مقاله پژوهشی)، زینب محمّدزاده
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#27
نقل قول:حجت‌الاسلام والمسلمین فرج الله هدایت نیا عضو هیأت علمی گروه فقه و حقوق پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی:
این پرسش‌ها در نکاح معاطاتی مطرح است؛ اگر عقد را بدون قصد انشای زوجیت بگیریم قطعا باطل است ولی اگر قصد زوجیت باشد لزوما تلفظ از دو لب در میان نیست.
بررسی ادله نقلی یعنی دلایلی که لفظی بودن ایجاب و قبول را شرط کرده نشان می‌دهد دلیل معتبری وجود ندارد چون روایات موجود یا ایراد سندی دارند و یا دلالتشان صریح نیست و در بین آنها معارض نیز وجود دارد به همین دلیل فقها نوعاً به سمت ادله غیر نقلی مانند اجماع و سیره رفته اند. ولی در مورد سیره هم اشکال وجود دارد، 
در مراجعه به سیره مسلمین هم در دوره‌ای که کتابت رایج نبوده است، آیا می‌توان به سیره تمسک کرد؟ سیره‌ی مسلمانان در گذشته ای که انشا به روش کتابت رایج نبوده و فقط شماری از مسلمانان می‌توانستند از این طریق اراده‌ی خود را اعلام کنند، در اینجا این سوال مطرح می‌شود که آیا می‌توان به این چنین سیره‌ای تمسک کرد؟

در مورد اجماع هم اشکال وجود دارد.
بررسی بنده نشان می‌دهد، در مورد معاطات اصلا تلقی واحدی وجود ندارد. بنده ۵ تعریف استخراج کرده‌ام؛ برخی آن را معامله بدون عقد گرفته‌اند؛ برخی معامله بدون الفاظ خاص، برخی به معنای معامله بدون ایجاب و قبول گرفته‌اند، و بعضی معاطات را به معنی ایجاب و قبول معامله گرفته اند،
بنابراین وقتی گفته شده معاطات اجماعا باطل است مرادشان کدام معنای معاطات است و آیا وقتی تلقی واحد وجود ندارد می‌توان به آن اجماع اعتماد کرد؟

آیا تلفظ شفاهی برای ابراز قصد باطنی موضوعیت دارد یا طریقیت؟ چون اگر عدم قصد زوجیت باشد بدون تردید باطل است. اگر قصد زوجیت داشته باشد مبرز لازم است و باید قصد باطنی ابراز شود و تطابق قصد دو طرف لازم است. در اینجا این سوال ایجاد می‌شود که آیا وسیله‌ی ابراز باید لزوماً لفظ باشد و لفظ موضوعیت دارد؟ با مطالعه در نظرات فقهای عظام به این نتیجه رسیدیم که آنها برای تلفظ لفظی در عقد شفاهی موضوعیت قائل نبودند، بلکه قائل به این هستند که سایر روش‌ها از جمله انشای مکتوب صراحت در قصد زوجیت ندارد، به وضوح از بیانات فقها می‌توان برداشت کرد اینکه فقهای عظام اصرار و تاکید بر تلفظ شفاهی دارند و علت نادیده انگاری کتابت این است که کتابت صراحت لازم را ندارد. 

علامه حلی در این باره نوشته؛ 
“قصور الافعال عن الدلالة علی المقاصد”، افعال، قاصر از دلالت قصد باطنی فرد است.
شیخ انصاری نوشته؛ لعله لانّها اصرح فی الانشاء من الکتابه و همچنین؛ لانها الصریحة فی الانشاء 
و شهید ثانی نیز نوشته؛ الانسان یعبر عما فی نفسه فی الکتابه که شهید ثانی ابتدائا می‌گوید انسان از ما فی الضمیرش به کتابت ابراز می‌کند و سپس می‌گوید نعم هی أقصر مرتبةً من اللفظ و أقرب الی الاحتمال 
شهید ثانی گفته است که کتابت توان ابراز ما فی الضمیر انسان را ندارد. و همچنین دیگر فقها نیز در این مورد نوشته اند.

آیا این تلقی فقها درست است؟ یعنی تلفظ و ابراز لفظی صراحت بیشتری برای قصد زوجیت نسبت به مکتوب دارد؟ آیا تلفظ صریح تر از ما فی الضمیر نسبت به کتابت است؟ تجربه دنیای کنونی این است که ما به تلفظ از دولب اعتماد کافی نداریم و برای اعتمادبخشی، آن را مکتوب می‌کنیم. انصافا صراحت بیشتر و ماندگاری بیشتری هم دارد؛ هم انشا به کتابت ممکن است، ضمن اینکه گوینده در آینده می‌تواند زیر حرف خود بزند و تفسیر بر گفته خود ببافد ولی وقتی مکتوب باشد دقیق‌تر است.

https://iict.ac.ir/2022/02/moatati/
https://iqna.ir/00GwaI
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#28
نقل قول:درس خارج فقه معاصر استاد هادی عباسی خراسانی ؛ 1401/07/23
نکاح معاطاتی نیاز به بحث مفصل دارد. کلیت آن شامل نکاح می‌شود. باید بعدا دید دلیل خروج اختصاصی دارد، یا خیر؟ جناب شیخ انصاری، معاطات را در امور صغیره جایز و در امور خطیره، جایز نمی‌دانستند.
[با این استدلال که] فرق سبزی‌خریدن و خانه‌خریدن این است. 
به نظر ما گاهی عرفیات مردم، عکس می‌شود.
[بنابراین شاید احترام بُضع و اهمیت امور خطیره اقتضای آن کند که معاطات در نکاح باشد.]
اگر عقلای قوم حتی در امور خطیره معاطات کردند. یا بعت و اشتریت را لازم نمی‌دانند، ولی قرارداد امضا می‌کنند و ملکیت حاصل می‌شود. زمان معصومان (علیهم‌السلام) دست می‌دادند.
[بنابراین وقتی در امور خطیره معاطاة کردند و از لفظ استفاده نکردند نشان می دهد که]
این کتابت هم جانشین بعت و اشتریت است.
جناب شیخ انصاری رحمه‌الله، معاطات را در نکاح نپذیرفتند؛ چرا که به نظر ایشان بُضع، مهم است. شاید احترام بُضع اقتضای آن کند که معاطات در نکاح باشد.
منبع:
https://taghrir.ismc.ir/lesson/334191





درس خارج فقه معاصر استاد هادی عباسی خراسانی؛ 1401/08/07
بحثی است که کلمات باید عربی باشد یا خیر؟ ما به تمام زبان‌ها جایز می‌دانیم. در نکاح هم همین است؛ در هر کجا عقد نکاح برقرار شد، احتیاط این است که غیر از عربی خواندن، به زبان محلی خود هم بخوانند.
منبع:
https://taghrir.ismc.ir/taghrir/112043
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#29
با عرض پوزش همین پست سهواً در تاپیک با موضوع اقتصاد هم ارسال شده

نقل قول:«عقد یا قرارداد ازدواج به هر زبانی که باشد درست است و اگر هم بدون لفظ ویژه اش «انکحت» یا «نکاح کردم» باشد، در صورتی که انجام ازدواج کند، کافی است؛ عمده این است که معلوم باشد قضیه رفیق بازی و زنا در کار نیست، بلکه مقصود زناشویی و تشکیل زندگی جدید است، چه دائمش و چه موقتش»
منبع:
صادقی تهرانی، محمد، رساله توضیح المسائل نوین، قم، انتشارات فرهنگ اسلامی، بی تا، صفحه 173
به نقل از نشریه مطالعات راهبری زنان، دوره 23 شماره 91، بهار 1400 صفحه  98 مقاله ازدواج سفید از منظر فقهی - حقوقی
http://ensani.ir/fa/article/download/475255
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ
#30
نقل قول:ورود در قلمرو ازدواج سفید توسط حقوق کیفری و ضابطین دادگستری و دادسراها مبتلای به محذورات سنگین قانونی و فقهی است. اگر بخواهیم با ابزار حقوق کیفری وارد قصه شویم اول محذوری که این قصه دارد، یقینا کشف و برخورد با آن است. بدون تردید با قاعده عدم تجسسی درگیر می شود که برای آن می توان از روح حاکم بر روابط جنسی در فقه اسلامی استفاده کرد.
در این صورت بی تردید درگیری ها در سطح خورد اجتماعی، برچسب زنی ها و رشد و شیوع فرهنگ فضولی در میان روابط افراد تشدید خواهد شد. 

ابعاد کیفری در مرز حریم خصوصی
هرگونه دخالت در حریم خصوصی، نوعی مداخله در لایه های پنهان تر شخصیت افراد جامعه است. از همین رو همه فرآیندهای کیفری از جرم انگاری گرفته تا کشف، تعقیب و رسیدگی به جرایم همگی باید به گونه ای طرح شود که مستلزم نقض حریم خصوص نباشد.
به این منظور باید به جرایم در خلوت، وصف جرایم خصوصی و قابل گذشت را داد.
عمومی قلمداد کردن این جرایم به معنای تجویز، پیگیری و تعقیب آن با قطع نظر از شکایت شاکی خصوصی، خود به نقض حریم خصوصی افراد می انجامد.
از این رو بهتر است تصمیم درباره حق خلوت افراد را به خود آنها بسپاریم.

ازدواج سفید ماهیتی کاملا خصوصی داشته و در خلوت افراد شکل می گیرد. هرچند ابعاد و آثار اجتماعی بر آن بار می شود. 
از جمله مشکلات طبیعی استفاده از حقوق کیفری برای اجرای اخلاق، نقض حریم خصوصی است که باید به آن توجه کرد. 
در دیدگاه فقه امامیه احترام به حریم خصوصی افراد و لزوم وارد نشدن به مسایل شخصی و حریم خصوصی افراد مورد تأکید قرار گرفته است، مگر در چند مورد استثنا. مقوله ازدواج سفید از این مستثنیات نیست و ظاهرا ورود دولت و جرم انگاری و اتخاذ تدابیر نظارتی که مستلزم مداخله در حریم خصوصی افراد است به هیچ عنوان مجاز شمره نشده است.
khabaronline.ir/x6vZh
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق
پاسخ


موضوعات مشابه ...
موضوع نویسنده پاسخ بازدید آخرین ارسال
  ادعای موثر بودن معدوم توسط محقق خویی و پاسخ استاد در قول به نقل در بیع فضولی علیا 3 154 2-آذر-1402, 10:59
آخرین ارسال: خیشه
  تطابق عقد و اجازه، اقسام و صغروی و کبروی بودن نزاع علیا 0 88 1-آذر-1402, 21:53
آخرین ارسال: علیا
  بررسی ورود سلام بر اولاد ابی عبدالله در زیارت عاشورا سید محمد نظام آبادی 1 125 1-آذر-1402, 21:49
آخرین ارسال: علیا
  بررسی مماطله ی مالک مجیز در عقد فضولی نسبت به اجازه علیا 0 72 30-آبان-1402, 17:48
آخرین ارسال: علیا
  «تقریر»  ادله عدم توریث اجازه_دلیل اول(اجازه حکم است و تکمیل آن)+ بررسی اقوال تفاوت حق و حکم alisoleimani 0 141 21-مهر-1402, 22:23
آخرین ارسال: alisoleimani
  اشکال:  بررسی اشتراط تکلیف در مأمور و منهی در باب امر به معروف و نهی از سید رضا حسینی 0 294 23-اسفند-1400, 11:43
آخرین ارسال: سید رضا حسینی
  «تقریر»  بررسی ضروریات دین سعید قاسمی 4 2,049 12-فروردين-1399, 21:56
آخرین ارسال: مهدی خسروبیگی
  اعتبار یا عدم اعتبار ناخوشایند بودن شخص در تحقق اکراه در معامله سید رضا حسنی 0 1,224 22-بهمن-1398, 17:38
آخرین ارسال: سید رضا حسنی
  بررسی شخصیت عبدالله بن القاسم در أسناد روایات سید رضا حسنی 0 1,808 22-آبان-1398, 12:11
آخرین ارسال: سید رضا حسنی
  «رجال»  بررسی «عبدالاعلی» فطرس 0 1,801 27-بهمن-1397, 23:57
آخرین ارسال: فطرس

پرش به انجمن:


کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان