21-مهر-1401, 10:21
فقه 18/07/1401
گاهی یک روایت ناظر به فروعات یک حکم است در چنین مواردی تمسک به اصاله الاطلاق در ناحیه اصل حکم صحیح نییت و این مطلبی است که در بسیاری از موارد مورد غفلت واقع می شود.
بطور مثال اگر روایتی بگوید کسی که در جمعه غسل نکرده در روز شنبه قضای آن را بجا بیاورد نمی توان گقت اطلاق امر دال بر وجوب است پس غسل مذکور واحب است چون این جمله در حقیقت می خواهد بگوید غسل جمعه با هر حکمی که دارد اگر انجام نشد قضایش اتیان شود.
یا مثلا گفته شده کسی که غسل احرام کرده اگر لباس بپوشد باید دوباره غسل کند که برخی آن را دال بر وجوب دانسته اند در حالیکه این دلیل در مقام بیان اصل حکم نیست تا بتوان با تمسک به اطلاق امر وجوب را اثبات کرد بلکه در مقام بیان فروعات حکم است.
گاهی یک روایت ناظر به فروعات یک حکم است در چنین مواردی تمسک به اصاله الاطلاق در ناحیه اصل حکم صحیح نییت و این مطلبی است که در بسیاری از موارد مورد غفلت واقع می شود.
بطور مثال اگر روایتی بگوید کسی که در جمعه غسل نکرده در روز شنبه قضای آن را بجا بیاورد نمی توان گقت اطلاق امر دال بر وجوب است پس غسل مذکور واحب است چون این جمله در حقیقت می خواهد بگوید غسل جمعه با هر حکمی که دارد اگر انجام نشد قضایش اتیان شود.
یا مثلا گفته شده کسی که غسل احرام کرده اگر لباس بپوشد باید دوباره غسل کند که برخی آن را دال بر وجوب دانسته اند در حالیکه این دلیل در مقام بیان اصل حکم نیست تا بتوان با تمسک به اطلاق امر وجوب را اثبات کرد بلکه در مقام بیان فروعات حکم است.