13-آبان-1401, 12:16
درس اصول جلسه 17 مورخ 7/8/1401
مرحوم شیخ انصاری استصحاب را در اطراف علم اجمالی ذاتا جاری نمی دانند نه اینکه به جهت تعارض استصحابین از آن رفع ید کنند.
ایشان می فرمایند صدر روایت که از نقض یقین با شک سخن گفته اقتضا می کند نسبت یه هر طرف استصحاب کنیم اما ذیل روایت که از نقض یقین با یقین سخن گفته اقتضا می کند از یقین سابق دست بکشیم و به یقین جدید عمل کنیم و این دوگانگی به تناقض صدر و ذیل می انجامد.
استاد در پاسخ فرمودند این اشکال وارد نیست چون یقین و شک ناقض زمانی ناقض محسوب می شوند که به همان عنوانی تعلق گرفته باشند که یقین سابق تعلق گرفته است و چون یقین سابق یه عنوان تفصیلی طرفین تعلق گرفته شک هم به عنوان تفصیلی طرفین تعلق گرفته پس صدر روایت شاملش می شود ولی یقین به خلاف به عنوان اجمالی تعلق گرفته لذا صلاحیت ناقض بودن ندارد.
مرحوم شیخ انصاری استصحاب را در اطراف علم اجمالی ذاتا جاری نمی دانند نه اینکه به جهت تعارض استصحابین از آن رفع ید کنند.
ایشان می فرمایند صدر روایت که از نقض یقین با شک سخن گفته اقتضا می کند نسبت یه هر طرف استصحاب کنیم اما ذیل روایت که از نقض یقین با یقین سخن گفته اقتضا می کند از یقین سابق دست بکشیم و به یقین جدید عمل کنیم و این دوگانگی به تناقض صدر و ذیل می انجامد.
استاد در پاسخ فرمودند این اشکال وارد نیست چون یقین و شک ناقض زمانی ناقض محسوب می شوند که به همان عنوانی تعلق گرفته باشند که یقین سابق تعلق گرفته است و چون یقین سابق یه عنوان تفصیلی طرفین تعلق گرفته شک هم به عنوان تفصیلی طرفین تعلق گرفته پس صدر روایت شاملش می شود ولی یقین به خلاف به عنوان اجمالی تعلق گرفته لذا صلاحیت ناقض بودن ندارد.