ملاک در تعارض اصول عملیه، احد الامرین است. یا تنافی در تعبد مثل موارد تعاقب حالتین است مثل اینکه یک زمان یقین دارد نجس بوده و یک زمان به طهارت یقین داشته و قبل و بعد را نمیداند. استصحاب طهارت متیقنه با استصحاب نجاست متیقنه تعارض میکند و اذن در مخالفت عملیه نیز لازم نمیآید ولی تنافی در تعبد است و شارع نمیتواند بگوید هذا طاهر ظاهرا و هذا نجس ظاهرا،
ملاک دیگر این است که از جریان اصول عملیه، اذن در مخالفت عملیه لازم بیاید. یک واقع در میان است و اگر بخواهیم به دو اصل عمل کنیم، قطعا واقع را مخالفت کردیم و دو اصل با هم معارض میشوند. چون معقول نیست که شارع به مخالفت عملیه قطعیه تکلیف الزامی اذن دهد. دو استصحاب طهارت در دو لیوان، باعث مخالفت با دلیل حرمت شرب نجس میشود. بنابر قول غیر مشهور، که شرط صحت نماز ماموم، صحت نماز امام واقعاً است، اذن در مخالفت لازم میآید، چون بعد از جریان دو اصل، ماموم یقین پیدا میکند که تکلیف مولی را زمین گذاشته است. با جریان استصحاب عدم جنابت امام و استصحاب عدم جنابت خودش، لازم میآید که بعد از اقتدا به امام، یقین کند که نماز باطل است چون یا خودش جنب است که نمازش واقعاً و یا نماز امام باطل است که نماز خودش نیز واقعاً باطل است چون شرط صحت نماز ماموم، صحت نماز امام است واقعاً.
اما بنابر مبنای مشهور، کما اینکه شهید صدر نیز بیان کرده، ادعا داریم دو اصل با هم تعارض ندارند. ماموم میگوید شک دارم که جنب هستم و غسل واجب است یا نه، اصل این است که جنب نیستم و غسل واجب نیست پس وضو واجب است. همچنین شک دارد که امام جنب است یا نه، اصل این است که امام جنب نیست. پس نماز ماموم صحیح است واقعاً. مشهور گفتند اگر برای امام أصالة الصحة یا اصل عدم جنابة بود، اثرش این است که نماز ماموم واقعاً صحیح است. بله اگر گفتیم نماز ظاهرا صحیح است دو اصل ظاهری با هم سازگار نبود و خلاف واقع میشوند. اما اگر أصالة عدم جنابة در طرف امام میگوید نمازش واقعاً صحیح است پس قطعا نماز ماموم صحیح است. أصالة عدم جنابة در طرف ماموم نیز میگوید ظاهرا جنب نیست و واقع و ظاهر با هم تنافی ندارد.
درس اصول جلسه 101 تاریخ 6 اسفند ماه 1401
ملاک دیگر این است که از جریان اصول عملیه، اذن در مخالفت عملیه لازم بیاید. یک واقع در میان است و اگر بخواهیم به دو اصل عمل کنیم، قطعا واقع را مخالفت کردیم و دو اصل با هم معارض میشوند. چون معقول نیست که شارع به مخالفت عملیه قطعیه تکلیف الزامی اذن دهد. دو استصحاب طهارت در دو لیوان، باعث مخالفت با دلیل حرمت شرب نجس میشود. بنابر قول غیر مشهور، که شرط صحت نماز ماموم، صحت نماز امام واقعاً است، اذن در مخالفت لازم میآید، چون بعد از جریان دو اصل، ماموم یقین پیدا میکند که تکلیف مولی را زمین گذاشته است. با جریان استصحاب عدم جنابت امام و استصحاب عدم جنابت خودش، لازم میآید که بعد از اقتدا به امام، یقین کند که نماز باطل است چون یا خودش جنب است که نمازش واقعاً و یا نماز امام باطل است که نماز خودش نیز واقعاً باطل است چون شرط صحت نماز ماموم، صحت نماز امام است واقعاً.
اما بنابر مبنای مشهور، کما اینکه شهید صدر نیز بیان کرده، ادعا داریم دو اصل با هم تعارض ندارند. ماموم میگوید شک دارم که جنب هستم و غسل واجب است یا نه، اصل این است که جنب نیستم و غسل واجب نیست پس وضو واجب است. همچنین شک دارد که امام جنب است یا نه، اصل این است که امام جنب نیست. پس نماز ماموم صحیح است واقعاً. مشهور گفتند اگر برای امام أصالة الصحة یا اصل عدم جنابة بود، اثرش این است که نماز ماموم واقعاً صحیح است. بله اگر گفتیم نماز ظاهرا صحیح است دو اصل ظاهری با هم سازگار نبود و خلاف واقع میشوند. اما اگر أصالة عدم جنابة در طرف امام میگوید نمازش واقعاً صحیح است پس قطعا نماز ماموم صحیح است. أصالة عدم جنابة در طرف ماموم نیز میگوید ظاهرا جنب نیست و واقع و ظاهر با هم تنافی ندارد.
درس اصول جلسه 101 تاریخ 6 اسفند ماه 1401