7-اسفند-1401, 17:00
اگر شخصی اقرار کرد که کتاب برای زید است و بعد اقرار کرد که کتاب برای عمر است فتوا بر این است که کتاب برای زید و قیمت کتاب برای عمر. حالا اگر شخص ثالث بین این دو جمع کند مخالفت با علم اجمالی و بعضی اوقات مخالفت با علم تفصیلی میشود. برای حل این مساله سه جواب مطرح شده است:
پاسخ اول: اقرار دوم اصلا نافذ نیست. کتاب برای زید شد و اقرار العقلاء علی انفسهم جایز جاری میشود. دوباره که اقرار میکند دیگر اقرار علی نفس نیست بلکه اقرار علی غیر است و نمیشود اقرار کند که مالی که برای زید شده، برای عمرو است.
پاسخ دوم اقرار دوم نافذ است و علی الغیر نیست به این بیان که وقتی اقرار میکند کتاب برای عمرو است، یک مدلول مطابقی دارد که این برای عمرو است. یک مدلول التزامی دارد که اگر نتوانم این کتاب را بدهم، قیمتش برای اوست. مدلول التزامی این است که اگر کسی بگوید این کتاب برای عمرو است، اولا پس باید خودش را بدهد و ثانیا اگر نشد، قیمتش بر گردن اوست. طبق اقرار اول که کتاب را نمیدهد پس باید مدلول التزامی را عمل کند و قیمت را بدهد و این اقرار علی النفس است.
پاسخ سوم: اقرار العقلاء علی انفسهم نافذ، نباید بر لفظ جمود کنیم. این روایت نبوی است و سند ندارد و اصل آن سیره عقلاء است. دلیل بر حجیت اقرار، سیره عقلاء است. سیره عقلاء در این موارد آن است که به سراغ مقر میروند که اگر گفتی برای زید است، کتاب را به زید میدهند و اگر گفت برای عمرو است و متعذر بود، قیمتش را به عمرو میدهند. انسانها را به اقرارهایشان مواخذه میکنند. حتی در جایی که یقین دارند که بر خلاف سخن میگوید باز هم بر اعترافش، مواخذه میکنند.
اگر بر فرض، مقر به یک نحوی کتاب را از خود زید خرید و به دست آورد، عقلاء برای عمرو حق میبینند که نزد مقر آمده و بگوید کتابی که از زید گرفتی به من بده. چه بسا نزد عقلاء، نفر دوم مهمتر باشد چون اقرار دوم را جدیدتر میدانند و چیزی شبیه خذ باحدثهما میشود. تحلیل مطلب این است که اقرار العقلاء علی انفسهم نافذ، در حقیقت بعد از اقرار دوم، اقرار میکند که آن کتاب که قبلا در دست من بود، قبل از اقرار، برای عمرو بود پس الان که متعذر است باید قیمت را بدهد.
پاسخ اول: اقرار دوم اصلا نافذ نیست. کتاب برای زید شد و اقرار العقلاء علی انفسهم جایز جاری میشود. دوباره که اقرار میکند دیگر اقرار علی نفس نیست بلکه اقرار علی غیر است و نمیشود اقرار کند که مالی که برای زید شده، برای عمرو است.
پاسخ دوم اقرار دوم نافذ است و علی الغیر نیست به این بیان که وقتی اقرار میکند کتاب برای عمرو است، یک مدلول مطابقی دارد که این برای عمرو است. یک مدلول التزامی دارد که اگر نتوانم این کتاب را بدهم، قیمتش برای اوست. مدلول التزامی این است که اگر کسی بگوید این کتاب برای عمرو است، اولا پس باید خودش را بدهد و ثانیا اگر نشد، قیمتش بر گردن اوست. طبق اقرار اول که کتاب را نمیدهد پس باید مدلول التزامی را عمل کند و قیمت را بدهد و این اقرار علی النفس است.
پاسخ سوم: اقرار العقلاء علی انفسهم نافذ، نباید بر لفظ جمود کنیم. این روایت نبوی است و سند ندارد و اصل آن سیره عقلاء است. دلیل بر حجیت اقرار، سیره عقلاء است. سیره عقلاء در این موارد آن است که به سراغ مقر میروند که اگر گفتی برای زید است، کتاب را به زید میدهند و اگر گفت برای عمرو است و متعذر بود، قیمتش را به عمرو میدهند. انسانها را به اقرارهایشان مواخذه میکنند. حتی در جایی که یقین دارند که بر خلاف سخن میگوید باز هم بر اعترافش، مواخذه میکنند.
اگر بر فرض، مقر به یک نحوی کتاب را از خود زید خرید و به دست آورد، عقلاء برای عمرو حق میبینند که نزد مقر آمده و بگوید کتابی که از زید گرفتی به من بده. چه بسا نزد عقلاء، نفر دوم مهمتر باشد چون اقرار دوم را جدیدتر میدانند و چیزی شبیه خذ باحدثهما میشود. تحلیل مطلب این است که اقرار العقلاء علی انفسهم نافذ، در حقیقت بعد از اقرار دوم، اقرار میکند که آن کتاب که قبلا در دست من بود، قبل از اقرار، برای عمرو بود پس الان که متعذر است باید قیمت را بدهد.