16-خرداد-1402, 18:12
اقای خویی معیاری را برای تمییز جزء از شرط بیان کرده و فرموده جزء آن است که هم تقید و هم قیدش داخل واجب باشد و مولف و مشکّل واجب باشد. به خلاف شرط که واجب به آن وابسته است ولی جزء آن نیست و تقیدش داخل است و خود قید خارج است. ایشان تفریع کرده که طبق این میزان، بررسی کنیم که واجبات و شرایط نماز کدام هستند.
استاد فرمودند:فرمایش ایشان به عنوان مقدمه، این مقدارش صحیح است که جزء، چیزی است که مقوم واجب است و واجب از او تشکیل شده است. جزء همان کل همان اجزاء بعینه. معروف این است که در جزء هم تقید و هم قید داخل است،مفهوم نمیشود. شارع مقدس فرموده نماز یعنی تکبیرة الاحرام مقید به قرائت و قرائت مقید به رکوع تا آخر. تقیدات عدیده و قیودات عدیده دیده، به نظر ما این تحلیل مفهوم نیست. البته در شرط، تقید است و قید خارج است و این سخن صحیح است مثل لاصلاة الا بطهور که نماز به آن وابسته است
در اعتبار اینکه هر جزء را مقید به جزء دیگر کرده باشد و هر جزء دیگر را نیز به جزء دیگر مقید کرده باشد، چنین به نظر ما تحلیل مطلب این است که آنهایی را که در ضمن مجموع دیده و نماز یک ماهیت مخترعه است و دیده یک مرکبی است که تکبیره در ابتدا و آخرش تسلیم و همه را یک واحد دیده و گفته اینها واجب است، اینها میشود جزء. . اما شروط تقیدات هستند و شارع آنها را در مقام وجوب ندیده و بعدا اضافه میکند. خلاصه:معیار جزء به این است که در ضمن مجموع ببینید وجوب را بر انها بسط بدهد و ضابط شرط به این است که در ضمن نبیند ان را قید اینها قرار بدهد. شرط ذهن عرفی این است جزئش است یعنی در ان است و شرطش هست یعنی خارج است ولی مرتبط است
درس خارج فقه جلسه 137 تاریخ 16 خرداد ماه 1402
استاد فرمودند:فرمایش ایشان به عنوان مقدمه، این مقدارش صحیح است که جزء، چیزی است که مقوم واجب است و واجب از او تشکیل شده است. جزء همان کل همان اجزاء بعینه. معروف این است که در جزء هم تقید و هم قید داخل است،مفهوم نمیشود. شارع مقدس فرموده نماز یعنی تکبیرة الاحرام مقید به قرائت و قرائت مقید به رکوع تا آخر. تقیدات عدیده و قیودات عدیده دیده، به نظر ما این تحلیل مفهوم نیست. البته در شرط، تقید است و قید خارج است و این سخن صحیح است مثل لاصلاة الا بطهور که نماز به آن وابسته است
در اعتبار اینکه هر جزء را مقید به جزء دیگر کرده باشد و هر جزء دیگر را نیز به جزء دیگر مقید کرده باشد، چنین به نظر ما تحلیل مطلب این است که آنهایی را که در ضمن مجموع دیده و نماز یک ماهیت مخترعه است و دیده یک مرکبی است که تکبیره در ابتدا و آخرش تسلیم و همه را یک واحد دیده و گفته اینها واجب است، اینها میشود جزء. . اما شروط تقیدات هستند و شارع آنها را در مقام وجوب ندیده و بعدا اضافه میکند. خلاصه:معیار جزء به این است که در ضمن مجموع ببینید وجوب را بر انها بسط بدهد و ضابط شرط به این است که در ضمن نبیند ان را قید اینها قرار بدهد. شرط ذهن عرفی این است جزئش است یعنی در ان است و شرطش هست یعنی خارج است ولی مرتبط است
درس خارج فقه جلسه 137 تاریخ 16 خرداد ماه 1402