23-تير-1402, 21:51
درس خارج اصول جلسه106 مورخ1402/02/23
مرحوم شیخ انصاری در مورد حدیث رفع این نکته را متکر شده اند که حدیث رفع ناظر به جایی است که مقتضی عقاب وجود داشته باشد. با عنایت به این نکته اشکالی مطرح می شود مبنی بر این که در امثال رفع النسیان تکلیف از اساس مقتضی ندارد تا مشمول حدیث رفع شود. شخص ناسی در حالت نسیان قابلیت خطاب را دارا نیست لذا اصلا مقتضی عقاب ندارد.
مرحوم شیخ در پاسخ به این شبه فرموده است رفع النسیان ناظر به مواردی است که نسیان مکلف ناشی از ترک تحفظ بوده است یعنی مکلف میتوانسته با تحفظ بیشتر مانع عروض نسیان شود ولی به نوعی کوتاهي کرده و از همین رو مقتضی عقاب را دارا است. به عبارت دیگر هر چند شخصی ناسی در این لحظه ای که ناسی است قابل خطاب نیست اما اگر حدیث رفع نبود شارع مقدس می توانست او را بالنهی السابق الساقط عقاب نماید.
مرحوم شیخ انصاری در مورد حدیث رفع این نکته را متکر شده اند که حدیث رفع ناظر به جایی است که مقتضی عقاب وجود داشته باشد. با عنایت به این نکته اشکالی مطرح می شود مبنی بر این که در امثال رفع النسیان تکلیف از اساس مقتضی ندارد تا مشمول حدیث رفع شود. شخص ناسی در حالت نسیان قابلیت خطاب را دارا نیست لذا اصلا مقتضی عقاب ندارد.
مرحوم شیخ در پاسخ به این شبه فرموده است رفع النسیان ناظر به مواردی است که نسیان مکلف ناشی از ترک تحفظ بوده است یعنی مکلف میتوانسته با تحفظ بیشتر مانع عروض نسیان شود ولی به نوعی کوتاهي کرده و از همین رو مقتضی عقاب را دارا است. به عبارت دیگر هر چند شخصی ناسی در این لحظه ای که ناسی است قابل خطاب نیست اما اگر حدیث رفع نبود شارع مقدس می توانست او را بالنهی السابق الساقط عقاب نماید.