1-آبان-1402, 15:01
در بحث تقیه و مرجح بودن مخالف عامه این بحث وجود دارد که همه ی ائمه در ظرف تقیه می زیسته اند. اما یک
مطلبی در مورد شخص امام رضا هست، امام رضا علیه السلام نسبت به اعلام امامت خودشان تقیه نمیکردند، این اصلا جزء معجزات امام رضا این بوده که امام رضا رسما امامت خودشان را تعیین کردند و میگفتند که اگر هارون یک مو از سر من کم کند من امام نیستم، خب شرایط خاصی بوده در مسئلۀ امام بودن و ادعای امامت. نفس ادعای امامت تا جایی که بازگشت نکند به مبارزۀ رسمی با حکومت خیلی محذور ندارد. خیلی وقتها ادعای امامتها را چون این را مقدمه قرار میدادند برای این که بگویند که حکومت را نامشروع میداند و در مقام عمل دارد پول جمع میکند، سلاح جمع میکند برای این که با حکومت مقابله کند، چون خیلی سادات خیلی اینجوری بودند دیگر، مبارزههایی که با بنی العباس صورت گرفته بیشترش توسط سادات بوده، محمد نفس زکیه، برادرش ابراهیم، یحیی بن زید و دیگرانی که مخالفت میکردند. اینها عمدتا سادات بودند، این قضیه در مورد ائمه علیهم السلام مطرح بوده که اینها مثلا در مقام براندازی حکومت هستند یا نیستند امثال اینها. ولی نفس این که ادعای امامت بکند بدون این که این حواشی قضیه وجود داشته باشد آنها اینقدر حکومتها نسبت به آن حساس نبودند. البته یک نکتهای هم در مورد شخص امام رضا هست در آن روایتش هست که در واقع امام کاظم علیه السلام وقتی به توسط هارون شهید میشود خیلی برای هارون سنگین تمام میشود، یعنی هزینهای که هارون برای شهادت امام کاظم علیه السلام پرداخت میکند اینقدر سنگین بوده که حاضر نیست دوباره این را در مورد امام رضا انجام دهد. بهش پیشنهاد میکردند که چرا امام رضا را آزاد گذاشتی و امثال اینها، ایشان میگفت یعنی میخواهید بگویید که مردم میگویند ایشان میخواهد همۀ اهل بیت را بکشند؟ به خصوص یک نکتهای وجود دارد در مورد بنی العباس، بنی العباس با شعار الرضا من آل محمد شروع کردند، یعنی شعارشان این بود که ما میخواهیم حکومت را به فرد شایسته و مرضی از آل محمد بسپاریم. خب بعد که آمدند اینجور مبارزۀ علنی با خاندان پیامبر کردند خب سنگین تمام میشد به خصوص کسی که حالا در مورد محمد نفس زکیه که قیام کرده بود، ابراهیم قتیل باخمراء قیام کرده بود، ولی کسی که هیچگونه قیامی هم نکرده، مثل امام کاظم علیه السلام که هیچگونه قیام نکرده، در دورهای هم که زندان بوده حتی زندانبانها هم نشانههایی از این که امام علیه السلام زمینۀ قیام و امثال اینها وجود داشته اینها نبوده خب خیلی سنگین بود برای یک حکومت که امام کاظم علیه السلام را شهید میکند. خب شبیه همین در مورد امام رضا هم هست، این که هارون میگوید میخواهی در واقع ما را از انظار مردم بیندازید؟ یعنی موقعیت و مشروعیت حکومت عباسی با شرایط امام کاظم به مقدار زیادی زیر سؤال رفته بود و اینکه میخواست امام رضا را هم شهید کند خیلی بیشتر از این حرفها پیش میآید خب به هر حال اینقدر هارون سرش میشد که نباید کاری بکند که مشروعیت حکومتش زیر سؤال برود و اینها. حالا نکتهای که میخواهم بگویم این است بحث اصل امامت تا جایی که به معنای مبارزۀ رسمی با حکومت نباشد آن اینقدر مشکلساز نبوده و بنابراین امام علیه السلام در ظروف تقیه میزیسته.
مطلبی در مورد شخص امام رضا هست، امام رضا علیه السلام نسبت به اعلام امامت خودشان تقیه نمیکردند، این اصلا جزء معجزات امام رضا این بوده که امام رضا رسما امامت خودشان را تعیین کردند و میگفتند که اگر هارون یک مو از سر من کم کند من امام نیستم، خب شرایط خاصی بوده در مسئلۀ امام بودن و ادعای امامت. نفس ادعای امامت تا جایی که بازگشت نکند به مبارزۀ رسمی با حکومت خیلی محذور ندارد. خیلی وقتها ادعای امامتها را چون این را مقدمه قرار میدادند برای این که بگویند که حکومت را نامشروع میداند و در مقام عمل دارد پول جمع میکند، سلاح جمع میکند برای این که با حکومت مقابله کند، چون خیلی سادات خیلی اینجوری بودند دیگر، مبارزههایی که با بنی العباس صورت گرفته بیشترش توسط سادات بوده، محمد نفس زکیه، برادرش ابراهیم، یحیی بن زید و دیگرانی که مخالفت میکردند. اینها عمدتا سادات بودند، این قضیه در مورد ائمه علیهم السلام مطرح بوده که اینها مثلا در مقام براندازی حکومت هستند یا نیستند امثال اینها. ولی نفس این که ادعای امامت بکند بدون این که این حواشی قضیه وجود داشته باشد آنها اینقدر حکومتها نسبت به آن حساس نبودند. البته یک نکتهای هم در مورد شخص امام رضا هست در آن روایتش هست که در واقع امام کاظم علیه السلام وقتی به توسط هارون شهید میشود خیلی برای هارون سنگین تمام میشود، یعنی هزینهای که هارون برای شهادت امام کاظم علیه السلام پرداخت میکند اینقدر سنگین بوده که حاضر نیست دوباره این را در مورد امام رضا انجام دهد. بهش پیشنهاد میکردند که چرا امام رضا را آزاد گذاشتی و امثال اینها، ایشان میگفت یعنی میخواهید بگویید که مردم میگویند ایشان میخواهد همۀ اهل بیت را بکشند؟ به خصوص یک نکتهای وجود دارد در مورد بنی العباس، بنی العباس با شعار الرضا من آل محمد شروع کردند، یعنی شعارشان این بود که ما میخواهیم حکومت را به فرد شایسته و مرضی از آل محمد بسپاریم. خب بعد که آمدند اینجور مبارزۀ علنی با خاندان پیامبر کردند خب سنگین تمام میشد به خصوص کسی که حالا در مورد محمد نفس زکیه که قیام کرده بود، ابراهیم قتیل باخمراء قیام کرده بود، ولی کسی که هیچگونه قیامی هم نکرده، مثل امام کاظم علیه السلام که هیچگونه قیام نکرده، در دورهای هم که زندان بوده حتی زندانبانها هم نشانههایی از این که امام علیه السلام زمینۀ قیام و امثال اینها وجود داشته اینها نبوده خب خیلی سنگین بود برای یک حکومت که امام کاظم علیه السلام را شهید میکند. خب شبیه همین در مورد امام رضا هم هست، این که هارون میگوید میخواهی در واقع ما را از انظار مردم بیندازید؟ یعنی موقعیت و مشروعیت حکومت عباسی با شرایط امام کاظم به مقدار زیادی زیر سؤال رفته بود و اینکه میخواست امام رضا را هم شهید کند خیلی بیشتر از این حرفها پیش میآید خب به هر حال اینقدر هارون سرش میشد که نباید کاری بکند که مشروعیت حکومتش زیر سؤال برود و اینها. حالا نکتهای که میخواهم بگویم این است بحث اصل امامت تا جایی که به معنای مبارزۀ رسمی با حکومت نباشد آن اینقدر مشکلساز نبوده و بنابراین امام علیه السلام در ظروف تقیه میزیسته.