12-آبان-1402, 16:50
یکی از شروط قبول شهادت شاهد، عدالت است و در اصطلاح فقهی عادل را در مقابل فاسق معنا میکنند و فاسق را کسی میدانند که مرتکب گناه شود. در حالی که به نظر استاد عدالت به این معنا نیست. بله کسی که فاسق است یعنی مرتکب گناه است عادل نیست اما معنای عادل منحصر در این نیست. عادل یعنی شخص غیر منحرف که اعوجاج ندارد. عدالت به معنای استواء است در مقابل کج و معوج و یکی از اموری که در استواء لازم است، گناه کار نبودن است چون فرد گناه کار منحرف از جاده شرع است اما این طور نیست که هر کس گناه نکرد، عادل باشد و لذا مشهور معتقدند اجتناب از امور خلاف مروت در عدالت شرط است و خلاف مروت را معنا کردهاند به افعالی که ارتکاب آنها عرفا قبیح است یعنی اموری که اشخاص متعادل آنها را انجام نمیدهند حتی اگر حرام هم نباشد مثل اینکه شخصی با لباس زیر در محل کار حاضر شود! یا مثل ادرار کردن در معابر عمومی و ...
لذا کسی که خلاف مروت انجام میدهد فاسق نیست اما عادل هم نیست و عملکرد کج خلاف عدالت و استواء است.
مرحوم آقای خویی شرط ایمان را در شاهد قبول ندارد و فرموده است اگر مخالف در عدم اعتقادش به حق معذور باشد، عادل است در عین اینکه بسیاری از فقهاء تصریح دارند که در عدالت، ایمان شرط است. سید مرتضی در مباحث حجیت خبر واحد میفرماید:
«و العدالة عندنا يقتضي أن يكون معتقدا للحق في الأصول و الفروع، و غير ذاهب الى مذهب قد دلت الأدلة على بطلانه، و أن يكون غير متظاهر بشيء من المعاصي و القبائح.» (رسائل الشریف المرتضی، جلد ۳، صفحه ۳۱۰)
البته استاد این حرف را صحیح می دانند از این جهت که کسی که در عقیده منحرف باشد مستوی نیست حتی اگر معذور هم باشد و لذا او را منحرف میدانند هر چند معذور باشد.
تفاوت انحراف در عقیده حتی با عذر با مخالفت احکام فرعی با عذر در این است که در بنای عقلاء هم عدم اعتقاد به حق انحراف است حتی اگر معذور باشد اما مخالفت با احکام فرعی در فرض عذر، انحراف نیست. لذا بر صبی، زنا و سرقت و شرب خمر و ... حرام نیست اما بچهای که مرتکب این امور میشود در عرف منحرف و بد است. آنچه در عدالت شرط است عدم ارتکاب قبائح و عدم اعوجاج است حتی اگر آنها حرام هم نباشند.
بله ممکن است گفته شود عادل بودن (به این معنا) واجب نیست چون احکام الزامی فقط واجبات و محرماتند اما کسی که عادل نیست احکامی دارد مثل عدم حجیت شهادت و عدم مشروعیت امامت جماعت و قضاء و ...
پس بچهای که مرتکب قبائح میشود عادل نیست و شهادتش هم حجت نیست. در نتیجه در حجیت شهادت صبی عدالت شرط است.
لذا کسی که خلاف مروت انجام میدهد فاسق نیست اما عادل هم نیست و عملکرد کج خلاف عدالت و استواء است.
مرحوم آقای خویی شرط ایمان را در شاهد قبول ندارد و فرموده است اگر مخالف در عدم اعتقادش به حق معذور باشد، عادل است در عین اینکه بسیاری از فقهاء تصریح دارند که در عدالت، ایمان شرط است. سید مرتضی در مباحث حجیت خبر واحد میفرماید:
«و العدالة عندنا يقتضي أن يكون معتقدا للحق في الأصول و الفروع، و غير ذاهب الى مذهب قد دلت الأدلة على بطلانه، و أن يكون غير متظاهر بشيء من المعاصي و القبائح.» (رسائل الشریف المرتضی، جلد ۳، صفحه ۳۱۰)
البته استاد این حرف را صحیح می دانند از این جهت که کسی که در عقیده منحرف باشد مستوی نیست حتی اگر معذور هم باشد و لذا او را منحرف میدانند هر چند معذور باشد.
تفاوت انحراف در عقیده حتی با عذر با مخالفت احکام فرعی با عذر در این است که در بنای عقلاء هم عدم اعتقاد به حق انحراف است حتی اگر معذور باشد اما مخالفت با احکام فرعی در فرض عذر، انحراف نیست. لذا بر صبی، زنا و سرقت و شرب خمر و ... حرام نیست اما بچهای که مرتکب این امور میشود در عرف منحرف و بد است. آنچه در عدالت شرط است عدم ارتکاب قبائح و عدم اعوجاج است حتی اگر آنها حرام هم نباشند.
بله ممکن است گفته شود عادل بودن (به این معنا) واجب نیست چون احکام الزامی فقط واجبات و محرماتند اما کسی که عادل نیست احکامی دارد مثل عدم حجیت شهادت و عدم مشروعیت امامت جماعت و قضاء و ...
پس بچهای که مرتکب قبائح میشود عادل نیست و شهادتش هم حجت نیست. در نتیجه در حجیت شهادت صبی عدالت شرط است.