25-دي-1402, 15:31
[در بحث سیره مستحدث که سیره عملی یا ارتکاز مورد نظر در زمان شارع نبوده و مستحدث می باشد.]
شهید صدر فرمودهاند: از عدم ردع کشف نمیشود که این سیرههای مستحدثه مورد امضای شارع هستند بلکه اگر ظاهر یک خطابی این بود یعنی ظهور اطلاقی این بود که شارع بناء عقلاء را تا روز قیامت امضا کرده است در اینجا نیز باید آن را تقیید زد زیرا امضای شارع نسبت به بناءهای عقلائیه به دو صورت ممکن است:
صورت اول: شارع از باب این که عالم به غیب است تک تک بناءهای عقلائیه تا روز قیامت را بررسی کرده و ملاحظه کرده که هیچکدام خلاف اغراضش نیست لذا آنها را امضا کرده است.
که این صورت که ما حمل بر قضیهی خارجیه کنیم، خلاف ظاهر است.
صورت دوم: امضای بناءهای عقلائیه به نحو قضیهی حقیقیه است یعنی شارع بدون این که بناءهای عقلائیه تا روز قیامت را بررسی کند فرمودند: هر بنای عقلایی تا روز قیامت حجت است .
این صورت نیز قطعا باطل است زیرا معنای آن تبعیت دین از عقلاء است «یدور الدین مدار العقلاء اینما داروا» و این خلاف قطعی دین است که عقلاء باید بر محور دین باشند نه این که دین بر محور عقلاء باشد .
طبق این بیان عمومات تحریم ظلم شامل ظلمهای مستحدث نمیشود زیرا معنای آن این است که عموم تحریم ظلم تابع عقلاء باشد که هر روز به یک شکل ارتکاز پیدا میکنند یک روز یک چیز را ظلم میدانند و روز بعد ضد آن را ظلم میدانند، اسلام هم بگوید ما تابع شما هستیم، هر چه را ارتکاز شما ظلم بداند ما هم آن را حرام میکنیم این محتمل نیست.
این بیانی است که در بحوث جلد 5 صفحه 587 بیان کرده اند.
بررسی کلام ایشان
کلام ایشان نسبت به عموماتی مثل تحریم ظلم –البته ایشان فقط تعبیر به عمومات کردند و تصریح به عمومات تحریم ظلم نکردند- تمام نیست زیرا اشکال ندارد که شارع یک عامی را بیان کند که مردم در موارد شک به آن رجوع کنند چون بنای عقلاء بر ظلم بودن یک امری موجب ظن نوعی به نظر شارع میشود زیرا عقلاء از باب جزاف چیزی را ظلم نمیدانند بلکه فرض این است که عقلاء بما هم عقلاء آن را ظلم میدانند نه این که از باب قانون آن را ظلم بدانند مثل این که قانون باشد که کتابی که در صد سال اخیر تالیف شده است کسی بدون اذن مؤلف یا ورثه او حق چاپ آن را ندارد ولی قبل از این که تالیف شود هر کسی میتواند آن را چاپ کند، این یک قانون است و در ارتکاز عقلاء این تفصیلها وجود ندارد.
و این که شارع بگوید «نظر العقلاء حجة ما لم تعلم بالخلاف» مستلزم تبعیت دین از عقلاء نیست. شارع نظر عقلاء را کاشف نوعی از نظر خود قرار داده است در این صورت نیز دین محور است منتهی نظر عقلاء کاشف ظنی از نظر دین است زیرا راه دیگری وجود ندارد.
¨ درس خارج اصول 17 دی 1402