19-بهمن-1402, 17:43
در مواردی ظهور کلام احراز نمیشود، و وجه عدم احراز گاهی شک در وجود قرینه متصله -اعم از قرینه لفظیه و حالیه- و گاهی شک در مدلول لغوی لفظ است که در صورت دوم باید بحث شود که آیا میتوان به کلام لغوی اعتماد کرد یا خیر.
در صورت اول مشهور گفتند بنابر عدم قرینه متصله گذاشته میشود و با اصالة عدم القرینة المتصلة ظهور کلام احراز و به آن عمل میشود. شیخ انصاری فرموده است: «یبنی علی عدم القرینة اولا فیحرز ظهور الخطاب بهذا الاصل العقلائی» .
صاحب کفایه فرمودهاند: این بیان تمام نیست زیرا این خطاب اگر قرینهای در کنار آن نباشد ظهور در یک معنایی پیدا میکند –به نحو قضیه تعلیقیه- و عقلاء به همین ظهور لولایی عمل میکنند. نه این که ابتداء یک اصل عقلایی عدم قرینه را جاری کنند و با آن ظهور فعلی خطاب را احراز و بعد به آن عمل کنند .
مرحوم خویی فرمودهاند: در موارد شک در قرینه منفصله کلام مرحوم آخوند صحیح است و عقلاء در موارد شک در قرینه منفصله تا احراز قرینه نکنند به ظهور خطاب عمل میکنند ولی در موارد شک در قرینه متصله بدون اثبات ظهور نمیتوان به خطاب عمل کرد زیرا در این موارد شک در اصل انعقاد ظهور است و اول باید ظهور اثبات شود و بعد به آن عمل شود لذا باید ابتدا از عقلاء پرسید حالا که ما شک کردیم در قرینه متصله چه جور احراز کنیم ظهور خطاب را؟ عقلاء میگویند چرا شک در قرینه متصله داری؟ چون احتمال میدهید که شمای مستمع از شنیدن قرینه متصله غافل بودی؟ اصل عدم غفلت شماست. این فرمایش مرحوم آقای خوئی است.
مختار استاد حفظه الله در احراز ظهور در موارد شک در قرینه متصله
در موارد شک در قرینه منفصله بحثی وجود ندارد زیرا وجود آن نیز مخل به ظهور خطاب نیست چه رسد به احتمال وجود آن، لذا بحث فقط در قرینه متصله است. شما میفرمایید که ما شک در قرینه متصله داریم عمل میکنیم به این ظهور مع الشک فی القرینة المتصلة، اختلافتان تحلیلی است، یکی میگوید اصل عند العقلاء جاری میشود بر عدم قرینه متصله سپس عمل میکنند به ظهور، صاحب کفایه میگوید ابتدا عمل میکنند ولی به نظر ما عقلاء در موارد شک در قرینه متصله به ظهور عمل نمیکنند.(نه ابتدائا و نه با اجرای اصاله عدم القرینه)
این که در موارد شک در قرینه متصله در خبری که برای ما نقل شده است به این شک اعتناء نمیشود به سبب این است که راوی با سکوت خود و عدم نقل آن قرینه شهادت میدهد که این قرینه را امام علیه السلام بیان نکرده است و اگر امام علیه السلام آن قرینه را بیان کرده باشد و این راوی آن را نگفته باشد خلاف امانت و وثقات او است. و طبق بنای عقلاء -بنابر این که دلیل حجیت خبر ثقه سیره عقلاء باشد- و همچنین طبق صحیحه حمیری «الْعَمْرِيُّ ثِقَتِي فَمَا أَدَّى إِلَيْكَ عَنِّي فَعَنِّي يُؤَدِّي وَ مَا قَالَ لَكَ عَنِّي فَعَنِّي يَقُولُ فَاسْمَعْ لَهُ وَ أَطِعْ فَإِنَّهُ الثِّقَةُ الْمَأْمُونُ» ما مأمور به اعتماد به خبر ثقه هستیم.
البته بنابر مبنای آیت الله سیستانی باید وثوق به صدور خبر ثقه پیدا شود و ما نمیدانیم ایشان در موارد شک در قرینه متصله چطور وثوق به صدور پیدا میکنند مگر این که ایشان نیز مثل مشهور به احتمال قرینه متصله اعتنا نکنند.
بنابراین اگر شک در قرینه متصله لفظیه مثل «یرمی» در «رایت اسدا» باشد راوی با شهادت سکوتیه خود وجود این قید در خطاب را نفی میکند. اما قرینه متصله حالیه اگر قرینه متصله حالیه شخصیه باشد یعنی در مجلس خطاب یک رجل شجاعی وارد شد و امام علیه السلام فرمودهاند: «الیوم رأیت اسدا» و همه متوجه شدند که مراد امام علیه السلام این مرد شجاع –شجاع در امر دنیا یا شجاع در امر دین مثل هشام بن الحکم- است، عدم ذکر قرینه حالیه شخصیه نیز بر خلاف وثاقت راوی است و مثل این است که شخصی بگوید: «مرجع تقلید فرمودند: باید نماز شب بخوانید» و قرینه حالیه شخصیه در مجلس وجود دارد که بحث راجع به رسیدن به کمالات معنوی است ولی این شخص این قرینه حالیه شخصیه را بیان نکند این بر خلاف وثاقت اوست. بنابراین از سکوت راوی کشف میکنیم که قرینه حالیه شخصیه –در حد متعارفی که عرف عام متوجه میشود- وجوذد نداشته است و الا نقل میکرد زیرا مخل به ظهور ابتدایی کلام است.
مشکل در موارد احتمال قرینه حالیه نوعیه یعنی احتمال وجود ارتکاز متشرعی بر خلاف ظهور اولیه کلام است. مثلا در آن زمان که امام علیه السلام فرمودهاند: «اغتسل للجمعة» احتمال داده میشود که ارتکاز متشرعی بر عدم وجوب غسل جمعه بود لذا مردم از آن وجوب استفاده نمیکردند، مثل این که امروز یک استاد اخلاق بگوید نماز شب بر طلبه واجب است که هیچطلبهای از آن وجوب فقهی نماز شب را نمیفهمد. و این طلبه وقتی برای رفیق خود این کلام استاد اخلاق را نقل میکند برای او توضیح نمیدهد زیرا ارتکازی که ناقل دارد این مستمع نیز دارد و لذا وجهی ندارد که برای او توضیح دهد و راوی نیز چنین بود که گاهی ارتکاز متشرعی برای او نیز وجود داشت و نیازی به نقل آن برای نفر بعدی نبود زیرا این منقول الیه نیز همین ارتکاز را داشت تا این که در کتاب نوشته شد و مولف فکر نمیکرد که یک زمانی این ارتکاز کم کم از بین رود اما شیئا فشیئا ارتکازها ضعیف شد تا رسید به زمان ما که عدهای میگویند شاید غسل جمعه واجب باشد و ظهور اغتسل للجمعة هم در وجوب است، غسل الاحرام واجب ظهورش در وجوب است، لذا بین فقها اختلاف میشود ، ما میگوییم احتمال ارتکاز متشرعی در زمان ائمه بر عدم وجوب کافی است که ما دیگر احراز ظهور در این خطاب امر نکنیم. و با وجود شک در قرینه حالیه نوعیه، دلیلی بر جواز عمل به این ظهور لولایی وجود ندارد. از سکوت راوی که این قرینه را نقل نکرد نیز نمیتوان عدم این قرینه را کشف کرد.
¨ خارج اصول - 14/11/1402