ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
استاد شبیری در جلسه 26 مورخ 22آبان 1400 فرمودند:
حق این است که چنانچه موضوع حکم، صرف الوجود کلی باشد استصحاب کلی قسم ثالث جاری است زیرا با زوال فرد اول و جایگزینی فرد دوم صرف الوجود کماکان باقی بوده و هیچ تغییری نمی کند در نتیجه ارکان استصحاب تمام است ولی چنانچه موضوع حکم، مطلق الوجود کلی باشد با تبدیل و جایگزینی افراد، متبدل می شود و ارکان استصحاب در آن متوفر نخواهد بود
این تفصیل در کلمات مرحوم حاج شیخ در درر نیز مطرح است و گویا آیت الله شبیری دام ظله نیز به این تفصیل تمایل دارند.
ارسالها: 274
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: دي 1393
اعتبار:
1
سپاس ها 137
سپاس شده 15 بار در 14 ارسال
نقل قول:تفاوت معقولات ثانيه اصولى با منطقى و فلسفى:
وجه اختلاف معقول ثانى اصولى با معقول ثانى منطقى اين است كه ثانويت معقول دوم اصولى به لحاظ نگاه دوم است نه به لحاظ معقوليت دوم؛
زيرا معقول اول اصولى، همان معناى جزئى حرفى ذهنى است كه با معناى جزئى حرفى خارجى متحد است. و لهذا از ديدگاه منطقى، معقول اول به شمار نمىآيد- چون معقول اول منطقى كلى است- لكن از ديدگاه اصولى كه مقصودش از معقول اول، لحاظ اول يا نگاه اول است معقول اول به شمار مىآيد. معقول ثانى اصولى بدين معنى، با نوعى از آنچه منطقيان آن را معقول ثانى مىشمرند مطابقت دارد، و آن معقولى است كه نظير جزئيت باشد. جزئيت را منطقيان معقول ثانى منطقى مىشمرند
لكن نه به معناى آنكه معقول اولى قبل از آن باشد نظير مفهوم كليت كه مسبوق به معقول اولى نظير مفهوم «انسان» است.
جزئيت نظير ظرفيت است كه معقول ثانى اصولى است و ثانويت در هر دو مورد، به معناى ثانويت در لحاظ است نه ثانويت در تعقّل- كه ملاك معقول ثانى منطقى است- چنانكه در مفهوم «كلى» است.
خلاصه آنكه ملاك ثانويت در معقول ثانى اصولى، ثانويت در نگاه و لحاظ است نه ثانويت در تعقل به معناى مسبوقيت به معناى معقول اول چنانكه در معقول ثانى منطقى است.
https://lib.eshia.ir/12159/2/87
اصول فقه نوين نویسنده : اراکی، محسن جلد : 2 صفحه : 87
قطع قلم به قیمت نان می کنی رفیق
این خط و این نشان که زیان می کنی رفیق
گیرم درین میانه به جایی رسیده ی
گیرم که زود دکه دکان می کنی رفیق
کفاره اش ز گندم عالم فزون تر است
از عمر آنچه خدمت خان می کنی رفیق
خود بستمش به سنگ لحد مرده توش نیست
قبری که گریه بر سر آن می کنی رفیق
گفتی گمان کنم که درست است راه من
داری گمان چو گمشدگان می کنی رفیق