22-آذر-1400, 06:51
به هنگام احتمال نسخ، آقایان استصحاب بقای جعل یا عدم نسخ جاری می کنند،
نکته ای که وجود دارد اینست که جعل یک امر شرعی است ولی اثر عملی مستقیم ندارد چون جعل تا تمام اجزای موضوع محقق نشده باشد و به مرحله فعلیت یا مجعول نرسد موضوع تنجیز و تعذیر نیست.
مرحوم صدر لا تنقض را به نقض عملی تفسیر می کند و در نتیجه شرط جریان استصحاب را اثر عملی داشتن مستصحب (نه لوازم آن) می داند و در نتیجه طبق مبنای متعارف که مرحله ای به نام فعلیت و مجعول داریم، اثر عملی تنها برای مرحله مجعول است و همانجا استصحاب جاری می شود نه در جعل.
استاد فرمودند تفسیر روشن تری برای لا تنقض وجود دارد. لا تنقض نه اینکه نهی از نقض عملی باشد تا لازم باشد مستصحب اثر عملی مستقیم داشته باشد بلکه ارشاد به بقای تعبدی و تنزیلی یقین است و ظاهر تعبد به بقای یک شی اینست که یا خودش قابل تعبد و تشریع باشد یا موضوع یک تعبد یا تشریع باشد هر چند اثر عملی مستقیم نداشته باشد.
پس شرط جریان استصحاب تعبدی بودن یا شرعی بودن مستصحب است نه اثر عملی داشتن آن.
جلسه 46 مورخ 21آذر1400
نکته ای که وجود دارد اینست که جعل یک امر شرعی است ولی اثر عملی مستقیم ندارد چون جعل تا تمام اجزای موضوع محقق نشده باشد و به مرحله فعلیت یا مجعول نرسد موضوع تنجیز و تعذیر نیست.
مرحوم صدر لا تنقض را به نقض عملی تفسیر می کند و در نتیجه شرط جریان استصحاب را اثر عملی داشتن مستصحب (نه لوازم آن) می داند و در نتیجه طبق مبنای متعارف که مرحله ای به نام فعلیت و مجعول داریم، اثر عملی تنها برای مرحله مجعول است و همانجا استصحاب جاری می شود نه در جعل.
استاد فرمودند تفسیر روشن تری برای لا تنقض وجود دارد. لا تنقض نه اینکه نهی از نقض عملی باشد تا لازم باشد مستصحب اثر عملی مستقیم داشته باشد بلکه ارشاد به بقای تعبدی و تنزیلی یقین است و ظاهر تعبد به بقای یک شی اینست که یا خودش قابل تعبد و تشریع باشد یا موضوع یک تعبد یا تشریع باشد هر چند اثر عملی مستقیم نداشته باشد.
پس شرط جریان استصحاب تعبدی بودن یا شرعی بودن مستصحب است نه اثر عملی داشتن آن.
جلسه 46 مورخ 21آذر1400