30-تير-1402, 11:17
عدم تقدیم اماره بر اصل موافق
درس خارج اصول جلسه106 مورخ 1402/2/23
یکی از شاخه های بحث تقدیم امارات بر اصول، تقدیم اماره بر اصل موافق است. بنابر اینکه امارات را بر اصول حاکم بدانیم کرحوم آقای صدر فرموده است ادله اصول مغیا به علم به خلاف شده اند نه علم به وفاق در نتیجه اماره موافق غایت جریان اصل تلقی نمی شود.
در مقام بررسی فرمایش مرحوم آقای صدر باید دانست ما سه گونه اصل داریم:
1. اصولی که در موضوعشان شک اخذ شده و غایتی برایشان ذکر نشده همچون "رفع ما لا یعلمون"
2. اصولی که هم در موضوعشان شک اخذ شده و هم در غایتشان علم به خلاف اخذ شده همچون دلیل استصحاب.
3. اصولی که در موضوعشان شک اخذ نشده اما در غایتشان علم به خلاف اخذ شده است همچون حدیث حل و طهارت.
این سوال وجود دارد که چرا ایشان این ادعا را به صورت کلی مطرح نموده است.
ممکن است در اشکال به آقای صدر گفته شود هر چند در امثال استصحاب علم به خلاف در غایت اخذ شده اما در موضوعش شک هم اخذ شده و با علم به وفاق هر چند غایت محقق نشده اما موضوع اصل هم وجود ندارد تا اصل جاری شود.
اما این اشکال وارد نیست چون شکی که در موضوع استصحاب اخذ شده به معنای احتمال خلاف است نه احتمال وفاق چون احتمال خلاف است که نقض در موردش معنا دارد لذا هم غایت و هم موضوع دلیل استصحاب به حالت وفاق ناظر نیست.
درس خارج اصول جلسه106 مورخ 1402/2/23
یکی از شاخه های بحث تقدیم امارات بر اصول، تقدیم اماره بر اصل موافق است. بنابر اینکه امارات را بر اصول حاکم بدانیم کرحوم آقای صدر فرموده است ادله اصول مغیا به علم به خلاف شده اند نه علم به وفاق در نتیجه اماره موافق غایت جریان اصل تلقی نمی شود.
در مقام بررسی فرمایش مرحوم آقای صدر باید دانست ما سه گونه اصل داریم:
1. اصولی که در موضوعشان شک اخذ شده و غایتی برایشان ذکر نشده همچون "رفع ما لا یعلمون"
2. اصولی که هم در موضوعشان شک اخذ شده و هم در غایتشان علم به خلاف اخذ شده همچون دلیل استصحاب.
3. اصولی که در موضوعشان شک اخذ نشده اما در غایتشان علم به خلاف اخذ شده است همچون حدیث حل و طهارت.
این سوال وجود دارد که چرا ایشان این ادعا را به صورت کلی مطرح نموده است.
ممکن است در اشکال به آقای صدر گفته شود هر چند در امثال استصحاب علم به خلاف در غایت اخذ شده اما در موضوعش شک هم اخذ شده و با علم به وفاق هر چند غایت محقق نشده اما موضوع اصل هم وجود ندارد تا اصل جاری شود.
اما این اشکال وارد نیست چون شکی که در موضوع استصحاب اخذ شده به معنای احتمال خلاف است نه احتمال وفاق چون احتمال خلاف است که نقض در موردش معنا دارد لذا هم غایت و هم موضوع دلیل استصحاب به حالت وفاق ناظر نیست.