تا آن جا که بنده جستجو کرده ام ظاهراً هیچ یک از بزرگان رجالی تألیفی در مورد مبانی علم رجال نداشته است؛ به این صورت که در آن بحث از این باشد که چرا علم رجال به تنهایی تراز درستی یا نادرستی حدیث است، یا چرا رجال تراز و وسیله ی درستی برای سنجش روایات است، و آیا رجال همان اشکالاتی را که می خواهد از حدیث بزداید، خود نیز دارا نیست؟