ارسالها: 1,037
موضوعها: 433
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
بنده در اصل تصور اینکه چگونه میشود امر به جامع بین مقدور و غیر مقدور تعلق بگیرد مشکل دارم. معنای تعلق امر به جامع اینست که تحریک مولا لابشرط از خصوصیت حصص می باشد و به عبارت دیگر مولا می گوید من از تو می خواهم یک نماز بخوانی و برای تحقق خواسته من فرقی نمی کند که حصه غیر مقدور را بیاوری یا حصه مقدور را.
چگونه می شود مولای حکیمی که غفلت هم ندارد بگوید امر من نسبت به مقدوریت و لامقدوریت لابشرط است لذا هرکدام را خواستی بیاور. فکر می کنم چنین خواسته ای اصلا از موجود عاقل ملتفت متمشی نمی شود تا چه رسد به حکیم مطلق.
ارسالها: 304
موضوعها: 105
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
29
سپاس ها 20
سپاس شده 247 بار در 158 ارسال
درباره مطلب آقای خسروبیگی:
متوجه نشدم که چه طور تعلق امر به خصوص حصه ی مقدوره موجب جواز ترک وضو در این مثال می شود. بالاخره نمازی که هم با وضو باشد و هم با سحده بر مایصح السجود علیه برای این شخص مقدور است (به این نحو که اول وقت وضو بگیرد و بر آن تحفظ کند و آخر وقت نماز بخواند) بنا بر این اگر امر، اختصاص به حصه ی مقدوره داشته باشد باید بگوییم که امر در حق این شخص به خصوص همین نماز است نه این که اول وقت اصلا امری ندارد. گویا تصور شده که اگر کسی آخر وقت می تواند نماز بخواند بنا بر اختصاص امر به حصه ی مقدوره، اول وقت امر ندارد در حالی که لازمه ی اختصاص به حصه ی مقدوره چنین چیزی نیست؛ اختصاص به حصه، متعلق را ضیق می کند نه حکم را.
درباره مطلب آقای عطار منش:
اتفاقا بنده تصور می کنم امر همواره به اعم از حصه ی مقدوره تعلق می گیرد. گویا شما مطلقات را به شکل جمع القیودی در نظر گرفته اید و الا اگر اطلاق را رفض القیود بدانیم که موونه ای ندارد که مولی طبیعی فعل را بر دوش مکلف بگذارد و یا بعث به آن بکند و محذور عقلی و عقلائی هم ندارد. بله اون طور که شما تعبیر کردید که موبی بگوید چه مقدور چه غیر مقدور، هر کدام را خواستی بیاور مشخص است که خلاف منهج عقلائی است.
ارسالها: 304
موضوعها: 105
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
29
سپاس ها 20
سپاس شده 247 بار در 158 ارسال
26-آذر-1400, 18:16
(آخرین تغییر در ارسال: 26-آذر-1400, 18:17 توسط محمود رفاهی فرد.)
آیا این گزاره غلط است:
این شخص، قادر بر نماز با وضو و مشتمل بر سجده بر ما یصح السجود علیه هست.
وجدانا این جمله درست است (چون میتواند اول وقت وضو بگیرد و تحفظ کند و آخر وقت نماز با سجده بخواند). در حالی که اگر جمیع افراد این طبیعت (نماز با وضو و سجده بر ما یصح السجود علیه) غیر مقدور برای این شخص باشد طبیعت را هم نمیتوان مقدور این شخص دانست(جامع بین غیر مقدور و غیر مقدور که مقدور نمی شود) پس اگر طبیعت مقدور است که وجدانا هست حصه ی مقدوره ای هم باید باشد.
مطالبی هم که در انتها به بنده نسبت دادید قبول ندارم.
ارسالها: 207
موضوعها: 22
تاریخ عضویت: مرداد 1399
اعتبار:
1
سپاس ها 15
سپاس شده 26 بار در 22 ارسال
نماز با وضو در آخر وقت که مقدور هست با انجام وضو در اول وقت و تحفظ بر آن تا آخر وقت، پس همان حصه مقدوره در آخر وقت واجب است، ظاهرا این منظورآقای رفاهی هست.
البته چون تحفظ بر وضو تا آخر وقت در غیر نماز صبح امر مشکلی هست میره تحت شک در قدرت و از باب احتیاط در موارد شک در قدرت شاید واجب بشه.
ولی حل آقای رفاهی رو در جواب آقای عطارمنش متوجه نشدم. چرا مؤنه نداره؟ بله این بیان رو معمولاً در اطلاقات میفرمایند که اطلاق مؤنه ندارد، پس طبیعت باطلاقها شامل حصه غیر مقدور میشه و اشکال نداره، ولی چرا اشکال نداشته باشه؟
وقتی اهمال در مقام ثبوت محال باشه پس ما میفهمیم که مراد مولای حکیم همون حصه مقدوره است، چون بعث به حصه غیر مقدور که معنا ندارد. رفض القیود هم که باشه باز هم میگیم این طبیعت رو بیار ولو در این حصه غیر مقدوره.
ارسالها: 304
موضوعها: 105
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
29
سپاس ها 20
سپاس شده 247 بار در 158 ارسال
27-آذر-1400, 15:05
(آخرین تغییر در ارسال: 27-آذر-1400, 15:06 توسط محمود رفاهی فرد.)
"دقیقا همین جمله که می فرمایید اگر جمیع افراد این طبیعت غیر مقدور برای این شخص باشد طبیعت را هم نمی توان مقدور دانست اشاره به همین است که جامع بین مقدور و غیر مقدور، مقدور است!"
در متن آقای خسروبیگی، ادعای ثمره برای تعلق امر به جامع یا خصوص حصه ی مقدوره شده بود. بنده عرض کردم این ثمره را متوجه نمی شوم چون ولو امر به حصه باشد حصه ی مقدوره قابل لحاظ است و شاهدش این که جامع را مقدور میدانیم پس باید حصه ی مقدوره ای باشد. شما میفرمایید پس تو جامع بین مقدور و غیر مقدور را مقدور فرض کردی. خب بله مگر بحث (در متن آقای خسروبیگی) بر سر مقدور بودن جامع بود؟
بله در تیتر آقای خسروبیگی تعبیر به ثمره مقدور بودن جامع شده؛ اگر بحث این باشد، دیگر این شاهدی که آوردم قابل ارائه نخواهد بود هرچند در این بحث هم آن ثمره را مشکل میدانم