27-آذر-1400, 15:05
(آخرین تغییر در ارسال: 27-آذر-1400, 15:06 توسط محمود رفاهی فرد.)
"دقیقا همین جمله که می فرمایید اگر جمیع افراد این طبیعت غیر مقدور برای این شخص باشد طبیعت را هم نمی توان مقدور دانست اشاره به همین است که جامع بین مقدور و غیر مقدور، مقدور است!"
در متن آقای خسروبیگی، ادعای ثمره برای تعلق امر به جامع یا خصوص حصه ی مقدوره شده بود. بنده عرض کردم این ثمره را متوجه نمی شوم چون ولو امر به حصه باشد حصه ی مقدوره قابل لحاظ است و شاهدش این که جامع را مقدور میدانیم پس باید حصه ی مقدوره ای باشد. شما میفرمایید پس تو جامع بین مقدور و غیر مقدور را مقدور فرض کردی. خب بله مگر بحث (در متن آقای خسروبیگی) بر سر مقدور بودن جامع بود؟
بله در تیتر آقای خسروبیگی تعبیر به ثمره مقدور بودن جامع شده؛ اگر بحث این باشد، دیگر این شاهدی که آوردم قابل ارائه نخواهد بود هرچند در این بحث هم آن ثمره را مشکل میدانم
در متن آقای خسروبیگی، ادعای ثمره برای تعلق امر به جامع یا خصوص حصه ی مقدوره شده بود. بنده عرض کردم این ثمره را متوجه نمی شوم چون ولو امر به حصه باشد حصه ی مقدوره قابل لحاظ است و شاهدش این که جامع را مقدور میدانیم پس باید حصه ی مقدوره ای باشد. شما میفرمایید پس تو جامع بین مقدور و غیر مقدور را مقدور فرض کردی. خب بله مگر بحث (در متن آقای خسروبیگی) بر سر مقدور بودن جامع بود؟
بله در تیتر آقای خسروبیگی تعبیر به ثمره مقدور بودن جامع شده؛ اگر بحث این باشد، دیگر این شاهدی که آوردم قابل ارائه نخواهد بود هرچند در این بحث هم آن ثمره را مشکل میدانم