17-ارديبهشت-1399, 19:26
یکی از روایاتی که برای اشتراط بلوغ به آن تمسک شده است روایت رفع قلم است «رُوِيَ فِي الْحَدِيثِ أَنَّهُ صلى الله عليه وآله قَالَ: رُفِعَ الْقَلَمُ عَنِ الصَّبِيِّ حَتَّى يَبْلُغ» مفاد روایت این است که افعال و اقوال صبی موضوع هیچ یک از احکام نیست. از جمله احکام، عقود و ایقاعات و قضای صبی است.
استاد قایینی می فرماید استدلال به این روایت تمام نیست زیرا لسان روایت، امتنانی است و مفادش این است که اگر حکمی الزامی داشتیم، آن حکم از صبی برداشته شده است. مفاد روایت این نیست که هیچ حکمی برای صبی وجود ندارد، بلکه مفادش این است که احکام الزامی و احکامی که دارای ثقل است، برای صبی وجود ندارد. شیء باید قابل رفع باشد تا به حسب این روایت برای صبی مرفوع شود.
بنابراین دو اشکال برای استدلال به این روایت وجود دارد؛ یکی اینکه این روایت لسان امتنان دارد و با رفع اموری مانند صحت مناسبت ندارد، دیگر اینکه مفاد آن رفع است و رفع نسبت به اموری مانند تکالیف است که در جعل آنها بر مکلف ثقلی وجود دارد و رفع در مورد آن صادق است. مواردی مانند انشاء عقد و ایقاع و حکم کردن، برای صبی ثقلی ندارد.. در نتیجه این روایت صالح برای استدلال بر اشتراط بلوغ نیست.فقه20/12/98