5-اسفند-1401, 18:58
(آخرین تغییر در ارسال: 5-اسفند-1401, 19:00 توسط مسعود عطار منش.)
درس خارج اصول جلسه 82 مورخ 1401/012/03
یکی از بحث های اصولی آن است که وقتی دلیل عام تخصیص می خورد حجیتش در تمام الباقی چه وجهی دارد؟
پاسخ به این پرسش در گروی آن است که ببینیم آیا دلیل عام در مرحله ظهور و یا حجیت ظهور انحلال دارد یا انحلال ندارد؟ (انحلال اثباتی نه ثبوتی)
یکی از نکاتی که در تشخیص انحلال و عدم انحلال دخالت دارد آن است که ببینیم کیفیت تصرف دلیل مخصص در دلیل عام به چه شکل است.
معمولا آقایان معتقدند دلیل مخصص ظهور دلیل آن را از بین نمیبرد بلکه تنها حجیتش را مخدوش می کند ولی به نظر میرسد این مطلب کلیت نداشته و گاهی دلیل مخصص مفاد ابتدایی دلیل عام را در همان مرحله ظهور و دلالت تغییر می دهد که مثالش جایی است که بعد از آمدن مخصص، دلیل عام حمل بر فرد متعارف یا حمل بر استیعاب عرفی (در مقابل استیعاب حقیقی) می شود.
فرض کنید دلیل عام ۱۰۰ فرد دارد که ۱ فرد با تخصیص از تحت آن خارج می شود و با خروج آن فرد کشف می کنیم دلیل عام از ابتدا اراده تفهیم استیعاب عرفی را داشته است و از آن جهت که خروج ۲ یا ۳ فرد نیز با استیعاب عرفی سازگار است نمی توان عام را در تمام الباقی حجت دانست.
قضاوت نهایی در مورد اینکه دلیل مخصص چگونه در دلیل عام تصرف می کند وابسته به خصوصیاتی است که در هر مورد وجود دارد و در تحلیل آن خصوصیات باید به این نکته توجه شود که آیا علاوه بر فرد متیقن الخروج، خروج فرد مشکوک الخروج نیز با تحلیل نهایی ما سازگار است یا نه که اگر سازگار باشد نمی توان عام را در تمام الباقی حجت دانست.
یکی از بحث های اصولی آن است که وقتی دلیل عام تخصیص می خورد حجیتش در تمام الباقی چه وجهی دارد؟
پاسخ به این پرسش در گروی آن است که ببینیم آیا دلیل عام در مرحله ظهور و یا حجیت ظهور انحلال دارد یا انحلال ندارد؟ (انحلال اثباتی نه ثبوتی)
یکی از نکاتی که در تشخیص انحلال و عدم انحلال دخالت دارد آن است که ببینیم کیفیت تصرف دلیل مخصص در دلیل عام به چه شکل است.
معمولا آقایان معتقدند دلیل مخصص ظهور دلیل آن را از بین نمیبرد بلکه تنها حجیتش را مخدوش می کند ولی به نظر میرسد این مطلب کلیت نداشته و گاهی دلیل مخصص مفاد ابتدایی دلیل عام را در همان مرحله ظهور و دلالت تغییر می دهد که مثالش جایی است که بعد از آمدن مخصص، دلیل عام حمل بر فرد متعارف یا حمل بر استیعاب عرفی (در مقابل استیعاب حقیقی) می شود.
فرض کنید دلیل عام ۱۰۰ فرد دارد که ۱ فرد با تخصیص از تحت آن خارج می شود و با خروج آن فرد کشف می کنیم دلیل عام از ابتدا اراده تفهیم استیعاب عرفی را داشته است و از آن جهت که خروج ۲ یا ۳ فرد نیز با استیعاب عرفی سازگار است نمی توان عام را در تمام الباقی حجت دانست.
قضاوت نهایی در مورد اینکه دلیل مخصص چگونه در دلیل عام تصرف می کند وابسته به خصوصیاتی است که در هر مورد وجود دارد و در تحلیل آن خصوصیات باید به این نکته توجه شود که آیا علاوه بر فرد متیقن الخروج، خروج فرد مشکوک الخروج نیز با تحلیل نهایی ما سازگار است یا نه که اگر سازگار باشد نمی توان عام را در تمام الباقی حجت دانست.