ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
استاد شبیری در جلسه9 مورخ 24مهر1400 فرمودند:
آیت الله والد به نقل از آقای میلانی فرمودند ایشان در بحث واگذاری تشخیص مصادیق به عرف می گفتند عرف بی سواد است.
آیت الله والد می فرمودند اتفاقا چون عرف بی سواد است شارع باید طوری حرف بزند که عرف بی سواد بفهمد پس اگر طوری حرف بزند که برخی مصادیق را عرف نفهمد معنایش این است که نسبت به آن موضوع اراده ای نداشته است.
این مطلب اشاره به یک نکته عقلی است که در روایات هم به آن اشاره شده است:
ما کان الله لیخاطب خلقه بما لا یعقلون
ارسالها: 1
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: بهمن 1400
اعتبار:
0
سپاس ها 0
سپاس شده 0 بار در 0 ارسال
سلام
با تفکیک روایات وارده از معصومین علیهم السلام به روایات تعلیمی و افتائی این تقابل حل میشود.
توضیح: اگر امام ع در مقام وضع قوانین کلی است تا فقیه به کمک آنها توانایی رد فروع به اصول را پیدا کند. عرف در تشخیص مصادیق نقشی ندارد. چراکه در اینجا عام و خاص، مطلق مقید و... ممکن است باشد که تشخیص آن از عهده انسان غیر فقیه خارج است. و اگر امام در مقام پاسخ به پرسشهای فقهی اشخاص است تا سائل وظیفه عملی خود را در این مساله خاص یاد بگیرد. تشخیص مصادیق به فهم عرف منوط است.
ارسالها: 1,035
موضوعها: 431
تاریخ عضویت: دي 1396
اعتبار:
17
سپاس ها 502
سپاس شده 199 بار در 173 ارسال
28-بهمن-1400, 13:21
(آخرین تغییر در ارسال: 28-بهمن-1400, 13:36 توسط مسعود عطار منش.)
اگر بجای تفکیک بین اسلوب افتایی و تعلیمی بگویید تفکیک بین مواردی که مخاطب فقیه است و مواردی که مخاطب فقیه نیست با مدعای شما همخوانی بیشتری خواهد داشت چون ممکن است حضرات معصومین علیهم السلام به عرف عام هم به شکل اسلوب تعلیمی قواعد کلی را بیان کنند که در اینجا چون مخاطب عرف عام است حتی اگر عم اسلوبش تعلمیی باشد بر متکلم لازم است موارد مغفول عنه را تذکر دهد.
ارسالها: 207
موضوعها: 22
تاریخ عضویت: مرداد 1399
اعتبار:
1
سپاس ها 15
سپاس شده 26 بار در 22 ارسال
یه بیان اینه که اگر غفلت عمومی باشد همان برداشت عرف حجت میشه. حالا گاهی این غفلت و عدم دقت ها در فقهاء خصوصا فقهاء و علماء آن زمان هم بوده.
ارسالها: 14
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: اسفند 1397
اعتبار:
1
سپاس ها 3
سپاس شده 3 بار در 3 ارسال
به نظر میرسد این مطلب وجهی ندارد زیرا مردم دارای مراتب متفاوتی از عقل و فهم و دقت هستند و از اعرابی بادیه نشین تا فقها درجات مختلفی دارند و لذا قطعا روایت مذکور بإطلاقها و عمومها مراد نیست.
وانگهی، روایات و آیات کثیره ای دال بر مطلوبیت تدبر و تفقه وجود دارد و به شناخت معاریض کلام اهل بیت ع که از خصوصیات فقها بر شمرده شده، ترغیب شده است. اگر عرف بیسواد تمام مراد از نصوص را متوجه میشد دیگر نیازی به این همه ترغیب نبود.
اساسا اگر بخواهیم به این حرف پایبند باشیم لازمه اش لغویت همه نظام فقاهت و تحصیل مقدمات استنباط از اصول و فقه و غیرهما خواهد بود و دیگر ارجاع به فقها نیز وجهی نخواهد داشت. در حالیکه عوام در امور دینی خود به فقها ارجاع داده شده اند.
به همین مناسبت عبارتی از آیت الله زاده آقای سیدمحمدرضا سیستانی دامت برکاته در کتاب (اتحاد الآفاق) را تقدیم میکنم. ایشان در ص34 از کتاب مشار الیه، در ضمن مناقشه در اطلاق برخی روایات به اشکالی اشاره میکنند که حاصل آن غفلت غالبی از نکته انصراف مطرح شده در کلام ایشان است: «و اما المناقشة في انعقاد الإطلاق لها بلحاظ عدم کون الإمام ع في مقام البیان من الجهة المذکورة فقَلَّ من تنَّبه لها مما یکشف عن کونها من الأمور الخفیة التي لا عبرة بها في انعقاد الظهور عند ارباب المحاورة».
ایشان در پاسخ به اشکال فوق ابتدا تذکر میدهند که اصل نکته ذکر شده برای انصراف عرفی است: «و لکنَّ هذا الکلام غیر تام، فإن التفریق بین الجهات المختلفة في کون المتکلم في مقام بیان أيٍّ منها و انعقاد الإطلاق لکلامه بالنظر إلیه امر عرفي».
سپس در ادامه میفرمایند البته التفات به این نکته محتاج دقت است ولی احتیاج به دقت مانع از انعقاد ظهور نمیگردد:
«نعم، یحتاج إلی اعمال النظر و الدقة في بعض الموارد و لا سبیل إلی القول بخفاء مثله علی الاجلة من اصحاب الأئمة ع و أما خفاؤه علی الرواة العادیین فمما لا أثر له». انتهی.
ایشان در ادامه به روایت معروف (رب حامل فقه إلی من هو افقه منه) اشاره فرموده اند.
حاصل کلام ایشان آن است که دقایق مورد توجه فقها و اجلای اصحاب ملحوظ و مراد اهل بیت ع است اگرچه روات عادی و غیر فقیه آن را متوجه نشوند چه برسد به مردم بیسواد.