مهمان عزیز، خوش‌آمدید.
شما می‌توانید از طریق فرم ثبت‌نام در انجمن عضو شوید.

نام‌کاربری
  

رمز عبور
  





جستجو در انجمن‌ها

(جستجو‌ی پیشرفته)

آمار انجمن
» کاربران: 1,579
» آخرین کاربر: NHS
» موضوعات انجمن: 3,312
» ارسالهای انجمن: 10,143

آمار کامل

آخرین موضوعات
مثبت بودن استصحاب در متضا...
انجمن: اصول استاد شب‌زنده‌دار
آخرین‌ارسال: akbarzadeh
12 دقیقه قبل
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 2
پذیرفتن روایت در تعارض در...
انجمن: قواعد رجال
آخرین‌ارسال: علی آمنی
1 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 3
فعالیت در تالار را چقدر ض...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: Willie
2 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 37
» بازدید: 12,556
مطالب ارائه شده چقدر مفید...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: قرآن
دیروز, 15:56
» پاسخ‌ها: 12
» بازدید: 1,987
بررسی وثاقت قاسم بن محمد
انجمن: فقه استاد قائینی
آخرین‌ارسال: NHS
دیروز, 13:39
» پاسخ‌ها: 1
» بازدید: 108
بررسی دلالت عبارت شیخ طوس...
انجمن: اصول استاد شهیدی
آخرین‌ارسال: یا علی مدد
14-ارديبهشت-1403, 06:53
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 17
اشکال به انحلال در تمسک ب...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
13-ارديبهشت-1403, 19:11
» پاسخ‌ها: 1
» بازدید: 56
حکم استفاده از انرژی معرو...
انجمن: سوالات علمی (فقهی)
آخرین‌ارسال: YA Salam
13-ارديبهشت-1403, 16:43
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 36
عدم صحت خروج از متفاهم عر...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
11-ارديبهشت-1403, 16:45
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 30
تاثیر مرجعیت عرف در تشخیص...
انجمن: اصول استاد شب‌زنده‌دار
آخرین‌ارسال: akbarzadeh
10-ارديبهشت-1403, 17:40
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 89

 
  بررسی سندی روایت ابن ادریس در سرائر از کتاب حریز
ارسال‌شده توسط: سید رضا حسنی - 24-اسفند-1397, 00:44 - انجمن: فقه استاد گنجی - بدون‌پاسخ

اشکال این است که ابن ادریس در جایی سند خود را به این کتاب ذکر نکرده است. ایشان از کتاب حریز نقل کرده است و معلوم نیست که کتابی که دست ایشان بوده است کتاب حریز بوده باشد.1]. محقق خویی عمدتا در مستطرفات سرائر از این جهت اشکال نمی کند و می گوید ابن ادریس از سخت گیران از علماء بوده است که به خبر واحد عمل نمی کرده است. اینکه از کتاب بن محبوب و حریز نقل می کند شواهد و قرائن زیادی بوده است که این کتاب همان کتاب حریز بوده است. محقق خویی در جاهای مشابه از این گونه روایات به صحیحه یا مصححه تعبیر می کند. اینجا نیز می فرماید از این جهت می توان روایت را درست کرد.
اشکال محقق تستری

ممکن است کسی مناقشه کند که با اینکه ابن ادریس سخت گیر در عمل به خبر واحد بوده است ولی ملازمه ای ندارد که حتما قرائنی بر اصل بودن کتاب حریز داشته باشد. شاید در تشخیص کتاب حریز اشتباه کرده باشد. کما اینکه مشابه آن نیز اتفاق افتاده است که اهل رجال ثبت کرده اند. مرحوم تستری این تذکر را داده اند که ابن ادریس خیلی در این جهت خبیر نبوده است و اشتباهات فاحشی داشته است. مثلا کتابی است که ایشان به ابان بن تغلب نسبت می دهد و حال انکه اصلا کتاب ابان نیست و مثال های دیگری که ایشان ذکر می کند. بنابراین ایشان اشکال می کند که ایشان خبیر و نسخه شناس نبوده است و این هیچ منافاتی ندارد با اینکه ایشان به خبر واحد عمل نمی کرده است.
مختار استاد: تمامیت سند روایت
لکن به نظر  استاد می توان ادعای محقق خویی را با ضمیمه کردن نکاتی تمام دانست. آن نکات این است که کتاب حریز از کتب مشهوره بوده است و این کتاب ها به شیخ طوسی رسیده است و خیلی فاصله ای بین ابن ادریس و شیخ طوسی نبوده است. بعید است که بگوییم اشتباه کرده است. کتب بزرگان با هم فرق می کند. گاهی یک نفر کتابی می نویسد که هنوز نمرده است کتابش می میرد، گاهی نیز یک نفر کتابی می نویسد که بعد از مردنش هم کتابش زنده است. بنابراین اینکه نویسنده کتاب چه کسی بوده باشد بسیار مهم است. کتاب حریز از کتب معروفه بین شیعه بوده است و رواج داشته است. بسیار بعید است که کتاب حریز را اشتباه گرفته باشد.
علاوه بر اینکه اصلا ابن ادریس به کتاب حریز سند دارد. همان سندی که از استادش از ابی علی فرزند شیخ طوسی نقل می کند از شیخ طوسی و می گوید تمام کتبی که به دست شیخ طوسی رسیده است از طریق فرزندش به دست من رسیده است فقط یک اشکالی که می ماند داستان نسخه است. این یک مشکله ی عامه ای است در کتبی که با این جور سند ها نقل می کنند. خیلی اوقات این سند ها به نسخه نیست. بنابراین گرچه ابن ادریس سند دارد به شیخ طوسی و شیخ نیز به کتاب حریز سند معتبر دارد ولی آیا این نسخه ای که ابن ادریس نقل می کند همان نسخه ای است که شیخ طوسی نقل می کند، یک مشکله است. استاد می فرماید: اصل اولی عدم تغیر در کتاب است. اصل اولی این است که اختلاف نسخه نباشد مخصوصا در مورد کتب بزرگانی مثل حریز که مشهور بوده است. همین الان هم اگر یک کتاب از اصول قدماء با سند به دستمان برسد شک نمی کنیم و می گوییم اصل عدم تغیر است. با اینکه این همه سال فاصله شده است چه برسد به اینکه فاصله ی ابن ادریس و شیخ بسیارکم بوده است. بنابراین  نسبت به مستطرفات سرائر با ضمیمه این نکات که ایشان سند دارد، کتب بزرگان مشهور بوده است و نیازی به سند نداشته است و با توجه به شهرتشان تغییر درآن ها بسیار بعید بوده است. اطمینان حاصل می شود و آن را قابل اعتماد می دانیم.


[1] موسوعة الامام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی، ج11، ص60.« و نوقش في سندها بجهالة طريق ابن إدريس إلى كتاب حريز، إذ لم يدركه بنفسه كي يحتمل نقله عنه بلا واسطة، و حيث إن تلك الواسطة مجهولة فهي في حكم المرسل.و يندفع: بأن ابن إدريس ممن لا يعمل بأخبار الآحاد. و عليه فلا يحتمل أن تكون الواسطة شخصاً واحداً مجهولًا كي تكون الرواية في حكم المرسل، بل طريقه إلى الكتاب إما ثابت بالتواتر أو أنه محفوف بالقرائن القطعية الموجبة للجزم بصحة الطريق لدى كل من اطلع عليها. و بذلك تخرج الرواية عن الإرسال كما لا يخفى «2».نعم، لو كان الراوي غير ابن إدريس ممن يعمل بأخبار الآحاد اتجه الاشكال.و بالجملة: بعد ملاحظة مسلكه (قدس سره) في حجية الأخبار لا وقع للمناقشة في سند الرواية».

چاپ این بخش

  عدم اشتراط لوث در قسامه
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 22-اسفند-1397, 09:02 - انجمن: فقه استاد قائینی - بدون‌پاسخ

مراد از لوث این است که اتهام و گمان صدور قتل و جنایت بر وجهی که قابل اثبات بر وجه شرعی هم نباشد، موجود باشد یعنی در مقام گمان غیر معتبر وجود داشته باشد مثلا اگر دشمنی خاصی بین مقتول و متهم بوده است که خود دشمنی مصداق لوث است و یا اینکه یک شاهد عادل شهادت بر قاتل بودن مدعی علیه بدهد که شهادت یک نفر وجه شرعی بر ثبوت قتل نیست. اینکه وجود لوث در قسامه شرط است از شروط معتبره‌ی بین المسلمین است. تنها کسی که مخالف با شرط بودن لوث در قسامه است از فقهای عامه ابو حنیفه می باشد واز فقهای شیعه هم محقق اردبیلی است. 

محقق اردبیلی که وجود لوث را شرط نمی داند به این دلیل است که می فرماید عنوان لوث در هیچ روایتی بیان نشده و فقط در کلام فقها آمده است و اینکه مورد روایات قسامه فرض لوث است هم موجب تقیید نمی شود به دلیل اینکه در جای خود ثابت شده است که مورد، مخصص نیست.
استاد قائینی می فرماید لوث در قسامه معتبر است و دلیل آن روایت زاره است: « إِنَّمَا جُعِلَتِ‏ الْقَسَامَةُ لِيُغَلَّظَ بِهَا فِي الرَّجُلِ الْمَعْرُوفِ بِالشَّرِّ الْمُتَّهَمِ فَإِنْ شَهِدُوا عَلَيْهِ جَازَتْ شَهَادَتُهُم‏» که مفاد این روایت این است که باید گمان قتل نسبت به متهم باشد و صرف احتمال ضعیف کافی نیست. و باید توجه کرد که اتهام در لغت عرب غیر از اتهام در زبان فارسی است زیرا در زبان فارسی مراد از اتهام صرف احتمال است ولی در لغت عرب اتهامی است که شواهد و قرائنی دارد هر چند معتبر نیستند. اتهام در ابواب متعددی وارد شده است از جمله اینکه اگر خانم حائض متهم باشد اجتناب از او مستحب است و این اتهام به معنای صرف احتمال اینکه از نجاست اجتناب نمی کند بلکه گمان لا ابالی بودن او به نجاست و پاکی است
1397/11/27

چاپ این بخش

  مشکل "روایات حسنه"
ارسال‌شده توسط: محمود رفاهی فرد - 22-اسفند-1397, 08:22 - انجمن: قواعد رجال - بدون‌پاسخ

معمولا احادیث را به چهار گروه صحیح و حسن و موثق و ضعیف تقسیم می کنند. در مورد حدیث حسن هم به لحاظ کبروی و هم به لحاظ تطبیق مشکلاتی وجود دارد. اما به لحاظ کبروی، مرحوم آقای خوئی بیان کرده اند که حدیث حسن به جهت سیره ی عقلاء حجت است. وجه این مطلب روشن نیست. آیا یعنی عقلاء، وثاقت را در قبول خبر، معتبر نمی دانند؟!
بله مطلب دیگری هست که در کلام  سید بحر العلوم و در فائده ی نهم خاتمه ی مستدرک آورده شده است که رواتی که حسن شمرده شده اند وثاقتشان به جهت حسن ظاهر ثابت است. بنا بر این، قبول حدیث حسن، منافاتی با اشتراط وثاقت در قبول خبر ندارد. ولی مشکل این است که خارجا بسیاری از مدح هایی که به عنوان حسن شمرده می شود حسن ظاهری که موجب وثاقت باشد را اثبات نمی کند.
در مقام تطبیق هم مفهوم حسن مشکل دارد. حُسن را به مدح معتد به و مربوط به امر حدیث معنی کرده اند. منظور از مدح معتد به چیست؟  ارتباط، در چه حدی ملاک است(با توجه به این که ارتباط، مشکک است)؟ مثلا فقیه بودن، مدح مرتبط محسوب می شود؟ می بینیم که تطبیقا نیز حدیث حسن با ابهاماتی مواجه است. اساسا حدیث حسن در بین خود عامه (یعنی خاستگاه این اصطلاحات) نیز با ابهام و مشکل مواجه بوده است. عامه حدیث را به صحیح و حسن و ضعیف تقسیم می کنند. اصل قضیه این است که عامه برخی از روایات را نمی توانند تضعیف کنند و کنار بگذارند و با ابداع حدیث حسن، خواسته اند که این روایات را نگه دارند. استاد سید محمد جواد شبیری، خارج فقه، 97/12/14
(درباره ی این که حسن ظاهر چگونه کاشف از وثاقت است، مطالبی را از استاد در قسمت فقه ذیل عنوان راهی برای اعتبار احادیث ضعیف نوشته ام)

چاپ این بخش

  خطای در تطبیق در مقام امتثال
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 21-اسفند-1397, 11:09 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (2)

گاهی مولا امر به یک کبری میکند مثلا اکرم العلماء ؛ نکتۀ مهم این است که اولا امر به اکرام علماء به تعداد علماء یعنی زید و بکر و عمرو و ... منحل میشود و ثانیا باید دانست که تحریک به امر کلی بدون تطبیق امکان پذیر نیست یعنی ابتداء باید در ذهن مکلف تطبیق کبری بر صغری صورت گیرد تا تحریک محقق شود.
حال اگر مکلف در مقام تطبیق خطا نموده و خیال کرد فلان شخص زید عالم است در حالی که او در واقع عمرو عالم بوده است و طبیعتا تحریکی که در او ایجاد شد ناشی از تصوری امری بود که برای اکرام زید است نه امری که به اکرام عمرو است ؛ سئوال این است که اگر در مواردی که قصد امر معتبر است چنین خطاهایی اتفاق بیاقتد مخل به صحت عمل است یا خیر ؟
نظیر این مثال در شریعت در رمضان است که شارع امر که به روزه ماه رمضان نموده و این امر به تعداد روزهای ماه منحل میشود حال اگر شخص به قصد امری که به روزه روز دوم است روزه گرفت و حال آنکه در واقع روز اول امر بوده و امر روز دوم هنوز نرسیده حکم روزۀ او چیست ؟
به نظر می رسد واضح است عقلائیا این مقدار خطاهای در تطبیق مخل به صحت عمل نیست البته فرض این است که قصد او این نبوده که اگر مثلا روز اول است روزه نگیرد و قصد مقید به روز دوم باشد .
برگرفته از درس اصول استاد شبیری مورخ 21اسفند 97

چاپ این بخش

  نکته ظریف عدم اجرای برائت در قصد امر از منظر مرحوم آخوند
ارسال‌شده توسط: خیشه - 21-اسفند-1397, 10:47 - انجمن: اصول استاد گنجی - پاسخ‌ها (1)

مرحوم اخوند در بحث تعبدی و توصلی وقتی به مقتضای اصل عملی میرسند میفرماید:اگر کسی شک کند که در فلانعمل قصد قربت شرط است یا نه، نمیتواند برائت جاری کند. اما عدم برائت شرعیه به این دلیل است که قصد امر که وضعش به ید شارع نیست تا با رفع ما لا یعلمون برداشته شود. اما عدم برائت عقلیه به این خاطر است که اولا تکلیف معلوم است و ثانیا شک در حصول غرض است و شک در حصول غرض موجب شک در سقوط تکلیف است لذا قاعده اشتغال جاری است. 
اشکال: این بحث مصداق اقل و اکثر ارتباطی است همان طوری که در اکثر برائت جاری است در این جا نیز در قصد امر که اکثر است،برائت جاری است
جواب: برای این اشکال مرحوم آخوند و مرحوم خویی و مرحوم نائینی هر کدام یک جوابی داده اند و مرحوم خویی و مرحوم نائینی هر کدام ادعا دارند که ظاهر کلام آخوند مطلبی است که خودشان بیان میکنند، است.
اما جواب مرحوم آخوند: برائت شرعی هر چند که در دوران جاری است ولی در این جا به خاطر این که اخذ قصد امر شرعی نیست پس رفعش هم به ید شارع نیست پس جاری نمیشود. اما برائت عقلیه اگر در دوران قبول کنیم که جاری است در این جا جاری نیست زیرا قصد امر یک خصوصیتی دارد که از عدم بیان آن، قبح عقاب بلا بیان جاری نیست. زیرا شارع میتواند به حکم عقل در تحصیل قصد قربت اکتفا کند و نیازی به ذکر ان نبیند. بر خلاف دوران که اگر مثلا سوره را نگوید عقل ان را نمیفهمد
سوال: آیا فارق بین دوران و قصد امر از منظر مرحوم اخوند صحیح است؟ از جلسه 105 درس خارج استاد گنجی

چاپ این بخش

  عدم انتساب مبنای تساهل در جمع آوری احادیث به مرحوم صدوق
ارسال‌شده توسط: خیشه - 21-اسفند-1397, 10:32 - انجمن: فقه آیت الله سید احمد مددی - پاسخ‌ها (2)

استاد سید احمد مددی در جلسه 97 درس خارج فقه به مناسبتی وارد این بحث شدند که بعضی از روایات ضعیف هستند و حتی افراد کذابی در سند وجوددارد ولی با این حال مرحوم صدوق از آنها نقل میکند. در این جا ممکن است یک نسبتی به مرحوم صدوق داده شود که ایشان در جمع اوری احادیث مبنای تساهل دارد.
اما در جواب این اشتباه باید گفته شود که مرحوم صدوق در جمع اوری احادیث مبنای خاصی دارد. مبنای ایشان در حجیت احادیث وثوق به انها است لذا اگر خبری موثوق به باشد ولی سند ضعیفی داشته باشد ان را در کتابش درج میکند. از جمله مهمترین شواهد وثوق، تلقی به قبول اصحاب است. اگر روایتی اصحاب ما قبول داشته باشند هر چند که سند ضعیفی داشته باشد ان را حجت میداند. لذا خیلی، از راه حجیت خبر عادل، اخبار را بررسی نمیکند. یا مثلا مبنای ایشان این است که اگر شخصی را مرحوم ابن ولید توثیق بداند ایشان نیز قبول میکند کما این که نسبت به مسمعی این گونه عمل کرده است. مرحوم صدوق تصریح میکند که نظر استادم ابن ولید درمورد مسمعی سیئ الرای بود اما این روایت را خواندم و مسمعی را انکار نکرد لذا من این روایت را در کتاب درج کردم
نتیجه: استناد مبنای تساهل به مرحوم صدوق درست نیست. ایشان مبنای علمی دقیقی را دارد هر چند که کسی ان را قبول نکند ولی با تساهل خیلی متفاوت است. تاریخ 18 اسفند ماه

چاپ این بخش

  ترک عمدی برخی واجبات موجب بطلان عمل نیست
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 20-اسفند-1397, 13:00 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (8)

در حج گفته میشود رمی جمرات در عین این که یکی از واجبات حج است اگر عمدا ترک شود موجب بطلان حج نیست ؛ این معنا ثبوتا دو تصویر دارد :
1- رمی جمرات واجب در ظرف حج است یعنی دو واجب داریم که امتثال یکی مشروط به این است که در ظرف دیگری باشد لذا با ترکش هیچ لطمه ای به حج وارد نمیشود بلکه صرفا یک واجبی که در ظرف حج باید انجام میشده انجام نشده: این معنا اگر چه معقول است ولی عرفی نیست .
2- رمی جمرات در عین این که جزء الحج است ولی جزء الصنف است نه جزء الماهیه و به عبارتی تحقق ماهیت حج لا بشرط از تحقق و عدم تحقق رمی جمرات است ولی آن صنف از حج که رمی جمرات دارد مقید به تحقق رمی است مانند خانه ای که ماهیتش لا بشرط از دو اتاق داشتن است ولی صنف خاصی از خانه مقید به این است که دو اتاق داشته باشد حال اگر شخصی آن صنف را محقق نکرد طبیعت محقق شده و حج حاصل است ولو واجب دیگری که مربوط به تحقق آن صنف بوده محقق نشده است .
برگرفته از بیانات استاد شبیری حفظه الله در تاریخ 15 اسفند 97

چاپ این بخش

  اشکال به شهید صدر و استاد در اصل ثانوی متعرضین
ارسال‌شده توسط: مومن - 19-اسفند-1397, 17:11 - انجمن: اصول استاد قائینی - بدون‌پاسخ

در دوران بین تعیین و تخییر، شهید صدر در صورتیکه دوران بین تعیین الزامی و تخییر در حجیت به معنای حجیت مشروط به اخذ است و تعیین دلیل ترخیصی است، قائل به تعیین دلیل ترخیصی و برائت از دو احتمال دیگر هستند اما در دوران بین تعیین دلیل الزامی و تخییر بین دو الزامی قائل به تعیین هستند زیرا تخییر نیز کلفت دارد

با توجه به این بیان از شهید صدر به نظر میتوان اشکال نمود که از آنجا که مفاد ادله تخییر به نظر استاد تخییر عملی و ترخیص در عمل است، در تمامی موارد دوران بین محذورین در تعیین و یا تخییر باید حکم به تخییر نمود.

چاپ این بخش

  استفاده از روایت رجم برای قرعه
ارسال‌شده توسط: سید محمد صادق رضوی - 19-اسفند-1397, 02:54 - انجمن: اصول استاد شوپایی - پاسخ‌ها (5)

أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ الْبَرْقِيِّ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ يَحْيَى بْنِ عِمْرَانَ الْحَلَبِيِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ: إِنَّ عَلِيّاً ع كَانَ إِذَا وَرَدَ عَلَيْهِ أَمْرٌ لَمْ يَجِئْ فِيهِ كِتَابٌ وَ لَمْ تَجْرِ بِهِ سُنَّةٌ رَجَمَ فِيهِ يَعْنِي سَاهَمَ فَأَصَابَ ثُمَّ قَالَ يَا عَبْدَ الرَّحِيمِ وَ تِلْكَ مِنَ الْمُعْضَلَاتِ:
در حالی که رجم در لغت به معنای تخمین و حدس آمده و تعبیر: (یعنی ساهم) نیز احتمالا تفسیر خود راویست. بنابراین مراد این است که در اموری که کتاب و سنتی بر خصوص آن نرسیده بود مطلب به امام علیه السلام الهام می شد.
شاهد بر این مطلب این روایت است:
محمد بن الحسين عن الحسن بن محبوب عن العلاء بن رزين عن محمد بن مسلم عن أبي جعفر ع قال: كان علي يعمل بكتاب الله و سنة رسوله فإذا ورد عليه شي‏ء و الحادث الذي ليس في الكتاب و لا في السنة ألهمه الله الحق فيه إلهاما و ذلك و الله من المعضلات‏.

چاپ این بخش

  توصیه مهم و راهبردی رهبر انقلاب به طلاب
ارسال‌شده توسط: حسین بن علی - 19-اسفند-1397, 00:21 - انجمن: مطالب علمی (فقهی) - بدون‌پاسخ

هبر انقلاب در دیدار اعضای موسسه عالی فقه و علوم اسلامی:
 بدون توجّهات معنوی نمیشود، بدون توسّل، بدون دعا، بدون نماز شب، بدون مراجعه‌ و خواندن صحیفه‌ی سجادیه نمیشود. اگر چنانچه آدم بخواهد ارتباط قلبی خودش را، ارتباط معنوی خودش را با خدا حفظ نکند و مراقبت نکند از آن، کار پیش نمیرود.
خدا رحمت کند، مرحوم حاج احمدآقا میگفت نیمه‌ی شبها که امام پا میشود گریه میکند، دستمالهای معمولی کفایت نمیکند که اشکهایش را پاک کند، حوله‌ی دست و رو خشک کنی امام دمِ دستش میگذارد که اشکهایش را با آن پاک کند؛ خدا هم به او توفیق داد، کمک کرد، به خاطر همین معنویّت.
  من توصیه میکنم نماز شب را تا آنجایی که میتوانید، ولو یک وقتی هم نتوانستید، مثلاً قضایش را [بخوانید]، ترک نشود؛ یعنی دنبال کنید اینها را، اینها خیلی اثر میگذارد، نورانیّت میدهد به شما و آن وقت این نورانیّت، به شما کمک میکند در پیدا کردن راه.

چاپ این بخش