مهمان عزیز، خوش‌آمدید.
شما می‌توانید از طریق فرم ثبت‌نام در انجمن عضو شوید.

نام‌کاربری
  

رمز عبور
  





جستجو در انجمن‌ها

(جستجو‌ی پیشرفته)

آمار انجمن
» کاربران: 1,579
» آخرین کاربر: NHS
» موضوعات انجمن: 3,312
» ارسالهای انجمن: 10,143

آمار کامل

آخرین موضوعات
مثبت بودن استصحاب در متضا...
انجمن: اصول استاد شب‌زنده‌دار
آخرین‌ارسال: akbarzadeh
7 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 6
پذیرفتن روایت در تعارض در...
انجمن: قواعد رجال
آخرین‌ارسال: علی آمنی
8 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 6
فعالیت در تالار را چقدر ض...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: Willie
9 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 37
» بازدید: 12,755
مطالب ارائه شده چقدر مفید...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: قرآن
15-ارديبهشت-1403, 15:56
» پاسخ‌ها: 12
» بازدید: 2,010
بررسی وثاقت قاسم بن محمد
انجمن: فقه استاد قائینی
آخرین‌ارسال: NHS
15-ارديبهشت-1403, 13:39
» پاسخ‌ها: 1
» بازدید: 116
بررسی دلالت عبارت شیخ طوس...
انجمن: اصول استاد شهیدی
آخرین‌ارسال: یا علی مدد
14-ارديبهشت-1403, 06:53
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 17
اشکال به انحلال در تمسک ب...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
13-ارديبهشت-1403, 19:11
» پاسخ‌ها: 1
» بازدید: 57
حکم استفاده از انرژی معرو...
انجمن: سوالات علمی (فقهی)
آخرین‌ارسال: YA Salam
13-ارديبهشت-1403, 16:43
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 37
عدم صحت خروج از متفاهم عر...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
11-ارديبهشت-1403, 16:45
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 31
تاثیر مرجعیت عرف در تشخیص...
انجمن: اصول استاد شب‌زنده‌دار
آخرین‌ارسال: akbarzadeh
10-ارديبهشت-1403, 17:40
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 90

 
  وجوب نفسی تهیئی تعلم
ارسال‌شده توسط: خیشه - 23-آذر-1399, 00:57 - انجمن: کفایه - پاسخ‌ها (3)

مرحوم آخوند در کفایه از قول محقق اردبیلی و صاحب مدارک بحث وجوب نفسی تهیئی تعلم را مطرح میکند. تحلیل کلام شاید این گونه باشد: شارع تعلم را واجب کرده است تا مکلف اماده شود، واجب های دیگر بر عهده او گذاشته شود. به نظر میاید که وجوب تعلم نفسی تهیئی نباشد زیرا ظاهر هلا تعلمت حتی تعمل این نیست که اگر تعلم نباشد شارع نمیتواند احکام خودش را بر عهده مکلف قرار بدهد بلکه بدون تعلم هم در خیلی از موارد با احتیاط میتوان تکلیف شارع را اتیان کرد. البته خود مرحوم آخوندهم فافهم دارد نسبت به وجوب تهیئی نفسی تعلم

چاپ این بخش

  تنافی بین روایات خیار تاخیر
ارسال‌شده توسط: خیشه - 23-آذر-1399, 00:51 - انجمن: مکاسب شیخ - پاسخ‌ها (1)

مرحوم شیخ وقتی که روایات خیار تاخیر را مطرح میکند چهار مورد را ذکر میکند که سه روایت تعبیر به لا بیع له امده است و در یکی لا بیع بیهما امدهاست. مرحوم شیخ به همین لا بیع له استناد میکند و میگوید مراد از لا بیع نفی جنس نیست بلکه نفی لزوم است زیرا بطلان نسبت به بایع فقط معنا ندارد پس باید نفی لزوم باشد تا معنا پیدا میکند بعد اشکال مطرح میکند که در یک روایت بینهما دارد و بطلان معنا ندارد.
آیا بین این دو تعبیر تعارض وجود دارد؟ اگر تعارض وجود دارد کدام مقدم میشود؟
مکاسب چ 5 ص 220

چاپ این بخش

  امکان تخییر بین اقل و اکثر
ارسال‌شده توسط: خیشه - 23-آذر-1399, 00:41 - انجمن: اصول استاد گنجی - پاسخ‌ها (26)

مرحوم اخوند در بحث ماهیت وجوب تخییری یک بحثی به نام تخییر بین اقل و اکثر مطرح میکند مانند تخییر بین یک تسبیحه و یا سه تسبیحه و..... مرحوم نائینی و خویی اشکالی مطرح میکنند. انها میگویند: اگر اقل به شرط لا از زیاده اعتبار شده است که اقل و اکثر نیستند و متباینین هستند و خارج از محل بحث هستند و اگر لا بشرط اعتبار شده اند، اعتبار وجوب برای اکثر لغو است زیرا اقل لا بشرط است چه تنهایی بیاید و چه با اکثر بیاید باز هم واجب است و در هر صورت ایجاب اکثر لغو است. پس تخییر بین اقل و اکثر معقول نیست.

چاپ این بخش

  مجلل سازی مشاهد مشرفه
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 22-آذر-1399, 21:43 - انجمن: مطالب علمی (فقهی) - بدون‌پاسخ

امری که در تمدن اسلامی و شیعی امروز جایگاهی پرنمود دارد مسئله مجلل سازی مراقد مطهر حضرات معصومین علیهم السلام از دیدگاه فقه است. البته از پیش‌فرض‌های این بحث، نقش بی‌بدیل زیارت در رشد معنوی و جلب برکات مادی برای فرد و جامعه و به تبع، رجحان شرعی و عقلی برای تسهیل امر زیارت و تامین رفاه زائران است. محل بحث این مقاله، خصوص مجلل سازی به معنای بهره‌گیری از تزئینات مجلل بعضا از جنس طلا و نقره، در ساخت این حرم‌های مطهر است.

از آنجا که در مورد خصوص تزیین به طلا و نقره ادله خاصی وجود دارد بحث را در دو مقام پیگیری می کنیم:
الف) حکم تزیین مشاهد مشرفه با طلا و نقره
ب) حکم مطلق تزیین و مجلل سازی مشاهد مشرفه
 ادامه مطلب را در لینک زیر مطالعه کنید.
مجلل سازی مشاهد مشرفه

چاپ این بخش

  احتمال عهد بودن ال در لا ینقض الیقین
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 21-آذر-1399, 22:36 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (9)

استاد شبیری فرمودند:
یکی از اشکالاتی که به صحیحه زراره گرقتند که نمیتوان از آن یک قاعده استصحاب عام در جمیع ابواب استفاده کرد این است که در این صحیحه تعبیر شده : فانه علی یقین من وضوئه و لا ینقض الیقین بالشک. ممکن است ال ناظر به همین یقین خاص یعنی یقین به وضو باشد و در غیر باب وضو قابل استفاده نباشد.
مرحوم آخوند جوابی داده اند که اولا که اصل بر جنس بودن ال است و ثانیا عهد هم باشد مشکل ساز نیست چون من وضوئه متعلق به یقین نیست تا یقین مقید به وضو شود بلکه متعلق به علی یقین یعنی جارومجرور است.
ولی این راه حل مشکلی را حل نمیکند چون اگر کن وضوئه متعلق به علی یقین باشد معنایس میشود این شخص از ناحیه وضویش واجد یقین است که این هن نوعی تقیید در یقین است چون منشأ آن خاص است لذا اگر عهد باشد مشکل ساز میشود.
استاد بعنوان منبه فرمودند اگر بجای ال عهد به معنای آن تصریح کنیم بروشنی معلوم میشود که قاعده عام استفاده نمیشود چون معنایش این میشود فانه من جهه وضوئه واجد للیقین و لا ینقض ذاک الیقین بذاک الشک.
لذا برای استفاده قاعده عام باید احتمال عهد بودن را نفی کنیم.

چاپ این بخش

  تبعیت احکام نسبت به مصالح و مفاسد متعلق و نفس تکلیف
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 20-آذر-1399, 12:06 - انجمن: مطالب علمی (اصولی) - پاسخ‌ها (1)

پر واضح است که حکیم در مقام قانون گذاری مجموع مصالح و مفاسد زا در نظر میگیرد در نتیجه اگر مصلحت الزامیه در متعلق باشد ولی تکلیف به آن مفاسدی داشته باشد.که بر ملاک در متعلق بچربد چنین الزامی غیر حکیمانه است. مثلا در روایت نبی اکرم صلوات الله علیه و آله لولا اشق علی امتی لامرتهم بالسوال ینابه یک تحلیل معنایش اینست که نفس متعلق ملاک الزام را دارد ولی چون الزاام به آن باعث مشقت بوده این الزام مفسده داشته لذا نبی حکیم چنین امری نکرده است.
البته در خصوص مثال تامل وجود دارد ولی اصل مطلب واضح است.

چاپ این بخش

  حصه توأم
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 19-آذر-1399, 21:54 - انجمن: اصول استاد قائینی - بدون‌پاسخ

شهید صدر می فرماید حصه توأم معقول نیست. به نظر ما این کلام صحیح نیست. توضیح مطلب این است که:

اینکه می گویند ماهیت توأم منفک از خصوصیت نیست و بدون آن خصوصیت قابل تحقق نیست هم درست است و هم درست نیست. اینکه می گوییم ماهیت مأمور به طبیعت و ماهیت مقیده نیست معنایش این است که در ناحیه حکم، مأمور به طبیعت مطلقه است. مأمور به ذات عمل و ماهیت است نه ماهیت مقید به قیدی که می خواهد توأم با آن واقع شود به نحوی که اگر امکان داشت ذات را جدای از خصوصیت ایجاد کنید، جایز بود به ذات اکتفا شود ولی در خارج ذات بدون آن خصوصیت تحقق پیدا نمی کند. صرف اینکه که در خارج ذات بدون خصوصیت تحقق پیدا نمی کند موجب نمی شود که خصوصیات ملازمه، داخل در مطلوب باشد؛ به همین خاطر لازم نیست متلازمان محکوم به حکم واحد باشند. شما اگر بخواهید شی ای را انجام دهید منفک از خصوصیت نیست اما آن خصوصیت دخلی در غرض مولی ندارد ولی غرض مولی از تحقق آن خصوصیت منفک نیست بدون اینکه آن خصوصیت دخیل در غرض باشد.
تحقق موضوع وابسته به خصوصیت بودن، یک امر است و تقوم حکم به خصوصیتی که وجود موضوع به آن متقوم است، امر دیگری است. در حصه توأم بین مقومیت خصوصیت و توأمیت برای تحقق موضوع، و بین دخالت خصوصیت در موضوعیت حکم باید تفکیک شود. مثال برای حصه توأم:
کسی که قصد اقامه ده روز دارد، امروز روز دهم است که در مکان است و در این ده روز حتی یک نماز چهار رکعتی نخوانده است(خانم است) روز دهم پاک می شود. در روز دهم اگر بخواهد روزه بگیرد باید روز دهم اقامت داشته باشد چون اگر اقامه نداشته باشد نمی تواند روزه بگیرد چرا که مسافر است و مسافر روزه اش صحیح نیست. این شخص امروز مکلف به روزه است به عنوان قصد اقامت عشره نه خود اقامت عشره. اقامت عشره موضوعیت ندارد شاهدش این است که اگر قصد اقامه داشت و روز اول روزه گرفت روز دوم از قصدش برگشت روزه اش صحیح است هرچند که بر این قصد پایبند نباشد. آن چیزی که موضوعیت برای صحت صوم دارد، قصد اقامه عشره است نه تحقق اقامه عشره ولی اگر بخواهد این زن که نه روز بوده و حائض بوده و روز دهم پاک شده، روزه اش صحیح باشد باید روز دهم هم اقامت داشته باشد چون اگر روز دهم اقامه نداشته باشد نباید روزه بگیرد زیرا قصد اقامه ندارد.
اقامه داشتن موضوعیت نداشت چون اگر روز نهم پاک می شد و روزه می گرفت و روز دهم مسافرت می رفت روزه روز نهم صحیح بود. موضوع صحت صوم قصد اقامه است و این قصد اقامه اگر در موردی منفک از اقامه نیست معنایش نیست که اقامه دخیل در حکم است. اقامه دخلی در حکم ندارد بلکه قصد اقامه دخیل در حکم است ولی اگر بخواهد قصد اقامه باشد در این مورد خاص باید اقامه هم باشد تا قصد اقامه تحقق پیدا کند.
 

چاپ این بخش

  نقل فتوای زراره در کتاب الصلاه حریز
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 19-آذر-1399, 10:40 - انجمن: فقه استاد شهیدی - بدون‌پاسخ

استاد شهیدی از آیت الله سیستانی نقل کردند که ایشان ذیل سندعَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ قَالَ فِي كِتَابِ حَرِيزٍ أَنَّهُ قَالَ: إِنِّي نَسِيتُ أَنِّي فِي صَلَاةٍ فَرِيضَةٍ...[1] این طور فرمودند:این روایت معلوم نیست از امام معصوم باشد چرا که ممکن است حریز به خاطر اینکه شاگرد زراره بوده فتوای زراره را بیان کرده نه روایت امام را خصوصا که حریز شخص کم روایتی از امام معصوم بوده.شاهد آن نقل با سند صحیح کشی از عیاشی است که یونس بن عبدالرحمن گفته است که حریز از امام صادق یک یا دو روایت شنیده است.[2]
استاد در نقد این نظر فرمودند: در عرف متشرّعی وقتی عبدالله بن المغیره می گوید «وجدت فی کتاب حریز أنه قال...قال فقال...» ظاهر در این است که حریز به امام علیه السلام چنین حرفی را بیان نموده است و امام علیه السلام جواب او را داده است؛ مانند سایر روایات مضمره که در عرف متشرّعی این تعبیرها ظهور دارد در این که مسؤول امام علیه السلام است نه این که شخصی غیر معصوم باشد، وگرنه حذف نام شخص غیر معصوم عرفاً مخلّ به غرض است. بزرگان ما همچون کلینی و شیخ طوسی که در کافی و تهذیب این روایت را ذکر نموده اند استظهارشان همین بوده است که عبدالله بن المغیره حدیث حریز از امام علیه السلام را نقل می کند.17/9/99
 


[1] کافی ج3 ص 363
[2] رجال کشی ص 382

چاپ این بخش

  تزاحم ملاکی و تزاحم در مقام امتثال
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 17-آذر-1399, 21:32 - انجمن: مطالب علمی (اصولی) - پاسخ‌ها (8)

استاد سید مصطفی حسینی نسب (زید عزه) می فرماید:

تزاحم ملاكى: تزاحم دو ملاك در يك عمل است؛ مانند اين كه مصلحتی، وجوبِ يك فعل را اقتضا كند و مفسده ای نيز حرمت آن را اقتضا مى‌كند و يا در يك عمل دو مصلحت وجود داشته باشد كه يك مصلحت وجوب آن را و مصلحت ديگر اباحۀ آن را اقتضا كند. این نوع تزاحم به حاکم مربوط می شود و حاکم این دو ملاک را در نظر می گیرد تا ببیند کدام ملاک غالب است. سپس بر طبق ملاک غالب حكم خويش را  صادر مى‌كند؛ روشن است كه اين گونه تزاحم بنا بر تبعيّت احكام از مصالح و مفاسد محضه یا غالبه تصور مى‌شود؛که مبنای عدلیه است.
تزاحم در مقام امتثال: تزاحم دو حكم بر يك عمل در مقام انجام دادن در خارج است؛ مثل اين كه دو تكليف وجود داشته باشد كه مكلّف نتواند هر دو را در آنِ واحد به جا آورد و براى انجام دادن هر يك، ناچار باشد ديگرى را ترك كند مثل اين كه نجات غريق متوقّف بر تصرف در زمين غصبى باشد يا دو نفر در حال غرق شدن باشند و مكلّف تنها توانِ نجات‌ يك نفر را داشته باشد.اين نوع تزاحم وابسته به مسلک عدلیه  نيست، بلكه تزاحم در مقام امتثال حتّى بنا بر مذهب اشاعره -كه منكر هر نوع مصلحت و مفسده براى احكامند- نيز ممكن است. تزاحم در مقام امتثال همان تزاحمی است  كه در باب تعادل و تراجيح مورد بحث واقع مى‌شود.
(ر.ک: سید ابوالقاسم خوئی، مصباح الاصول، ج 3، ص 354- 353؛ محاضرات فى اصول الفقه، ج 3، ص 205- 204) از آنجا که آقای خوئی و ... معتقدند که ما به ملاکات احکام راهی نداریم، تزاحم ملاکی را مربوط به خود شارع می دانند ولی در تزاحم امتثالی این مشکل پدید نمی آید چرا که در تزاحم امتثالی به سراغ اهم عند الشارع فی مقام الامتثال می رویم.

چاپ این بخش

  بنای عقلا بر استصحاب
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 15-آذر-1399, 16:25 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (3)

استاد شبیری می فرمایند:
در اموری که مدار بر واقع است عقلا به صرف اعتماد به حالت سابقه عمل نمیکنند ولی در امور اعتباری و نظامهای قانونی به استصحاب عمل میکنند یعنی حتی در میان غیر مسلمانان هم به مجرد این که وکیل احتمال عزل خود توسط موکل را بدهد دست از آثار وکالت بر نمیدارد یا به صرف احتمال این که مالک ملکش را فروخته از آثار ملکیت رفع ید نمیکنند.
البته استصحاب عقلایی لزوما همان خصوصیات استصحاب شرعی را ندارد لذا در جایی که اماره غیر معتبری قایم شود استصحاب عقلایی متوقف بر فحص است ولی در استصحاب شرعی ممکن است چنین فحصی لازم نباشد.

چاپ این بخش