مهمان عزیز، خوش‌آمدید.
شما می‌توانید از طریق فرم ثبت‌نام در انجمن عضو شوید.

نام‌کاربری
  

رمز عبور
  





جستجو در انجمن‌ها

(جستجو‌ی پیشرفته)

آمار انجمن
» کاربران: 1,576
» آخرین کاربر: rohollahkh2496
» موضوعات انجمن: 3,302
» ارسالهای انجمن: 10,108

آمار کامل

آخرین موضوعات
مطالب ارائه شده چقدر مفید...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: قرآن
6 ساعت قبل
» پاسخ‌ها: 2
» بازدید: 950
اهل خبره بودن علمای لغت
انجمن: اصول استاد عابدی
آخرین‌ارسال: خیشه
دیروز, 21:20
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 13
آیا علم به مخالفت اجرای ا...
انجمن: اصول استاد گنجی
آخرین‌ارسال: خیشه
دیروز, 20:45
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 13
عدم جریان قواعد باب تزاحم...
انجمن: فقه استاد گنجی
آخرین‌ارسال: خیشه
دیروز, 20:01
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 9
حرمت تغیییر جنسیت به دلیل...
انجمن: فقه استاد اراکی
آخرین‌ارسال: خیشه
دیروز, 19:46
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 16
دو مثال واقعی برای اختلاف...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
دیروز, 18:40
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 11
فعالیت در تالار را چقدر ض...
انجمن: نظرسنجی کارگاه
آخرین‌ارسال: MichaelShush
دیروز, 15:09
» پاسخ‌ها: 29
» بازدید: 6,723
عدم امکان تغییر جنسیت از ...
انجمن: فقه استاد اراکی
آخرین‌ارسال: خیشه
5-ارديبهشت-1403, 07:37
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 38
اشکال به انحلال در تمسک ب...
انجمن: اصول استاد حسینی نسب
آخرین‌ارسال: علی آمنی
4-ارديبهشت-1403, 18:07
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 27
قوام شرطیت ترتیب به ذُکری...
انجمن: فقه استاد محمدجواد فاضل
آخرین‌ارسال: خیشه
4-ارديبهشت-1403, 07:35
» پاسخ‌ها: 0
» بازدید: 51

 
  موضوع علی الید از منظر شیخ
ارسال‌شده توسط: خیشه - 26-خرداد-1399, 18:28 - انجمن: مکاسب شیخ - بدون‌پاسخ

مرحوم شیخ در باب مقبوض به عقد فاسد وقتی که به بحث ضمان مستوفات و غیر مستوفات میرسند، میفرماید: نسبت به منافع غیر مستوفات علی الید صدق نمیکند زیرا علی الید کنایه از مطلق تسلط نیست. به نظر میاید که ایشان جمود بر الفاظ دارند و برداشت ایشان از علی الید این است که مورد ان جایی است که اخذ باید ید صدق بکند. حتی ایشان اخذ منافع در جایی که عین اخذ شده است را قبول ندارد و اخذ به تبع اخذ خود عین را قبول ندارد. استظهار بنده از کلام ایشان این است که ایشان مورد روایت را جایی میداند که خارجا علی الید صدق کند و چون در منافع این گونه نیست میفرماید علی الید جاری نیست.
اشکالی که به نظر میرسد این است که اگر علی الید را این گونه معنا کنیم د رخیلی از موارد نباید به خاطر علی الید حکم به ضمان کرد زیرا مثلا اگر کسی باغی را خرید اخذ واقعی که رخ نمیدهد یا اگر کسی خانه ای را خرید علی الید واقعی که رخ نمیدهد
ج 3 ص 204 چاپ کنگره.

چاپ این بخش

  غلو سیاسی و سختگیریهای قمیها نسبت به آن
ارسال‌شده توسط: خیشه - 26-خرداد-1399, 08:48 - انجمن: فقه آیت الله سید احمد مددی - بدون‌پاسخ

استاد سید احمد مددی فرمودند: این احتمال هست و شواهدی داریم که یکی از لوازم خطّ غلو این بوده که يك عدّه از آنها تمایلاتی به خطّ شعوبی (تعصبات قبیله ای) و به اصطلاح غلو سیاسی داشتند داشتند  و غلوّ سیاسی هم در قم مقبول نیفتاد. مثل سهل بن زیاد را که مرحوم احمد بن محمّد بن عیسی از قم بیرون کرد و در كتاب نجاشی دارد: «شهد علیه أبو جعفر أحمد بن محمّد بن عیسی بالکذب والغلوّ، وأخرجه من قمّ» به نظر ما غلوّ سیاسی است، نه این‌که دروغ بگويد. این شهادت به غلوّ به نظر ما درست بوده و به احتمال قوی سهل بن زیاد که اهل تهران (ری) بوده، دارای غلوّ سیاسی و به احتمال بسیار قوی تمایلات فرقه‌گرایانه (نژادپرستانه و مثلاً شعوبیّت و ضدّ عرب) هم داشته. اين کذب هم کذب غلوّ است، نه این‌که خیال کنیم دروغ می‌گفته؛ چون معنا ندارد که اين شخص کذّاب (دروغگو) باشد و کلینی این همه حدیث از او نقل کند. منظور از کذب غلو هم همان  ملازماتی است که داشته و مثلاً یکی از ملازمات اجتماعی خارجی‌اش آن بوده که چون دنبال قضایای سیاسی و تند بودند، روی قضایای علمی ديگر آن دقّت‌های لازم را نداشتند. احتمال دارد سهل بن زیاد که خودش راوی کتب است (مثلاً کتاب‌های بشّار، حسن بن علی زیتونی و کتاب‌های زیاد دیگری را نقل کرده) و از امام (ع) چیزی نشنیده، در این نقل‌ها دقیق نبوده. ما این را در اصطلاح «کذب غلوّی» می‌گوييم، نه این‌که کذب واقعی باشد. در این ریزه‌کاری‌هایی که الآن در میان ما متعارف است (که مثلاً در متن «فا» باشد یا «واو»، «لأنّ» باشد یا «فإنّ») خیلی دقّت نمی‌کند، وگرنه اصلاً معقول نیست که شخصی کذّاب باشد و شهد علیه أحمد بن محمّد و باز کلینی صدها حدیث از او نقل کند. نکته همان است که اساس آن غلوّ سیاسی است و غلوّ سیاسی فی نفسه مشکل نبوده. شاید مثلاً تندرو بودند.
محمّد بن اورمۀ قمی پیشی قمی‌ها متّهم شد که او هم از خطّ غلوّ است. لذا یکی را فرستادند که ترورش کند، دید که از اوّل شب تا صبح مشغول نماز است. حالا یا عمداً فهمیده که می‌خواهند ترورش بکنند از شب مشغول نماز بوده و یا واقعاً اهل تهجّد بوده. طرف دید که این نماز می‌خواند، دست از ترور کشید. ما احتمال می‌دهیم (نتوانستیم خیلی شواهد خارجی پیدا کنیم) غلوّ او هم سیاسی باشد.

چاپ این بخش

  توضیحی پیرامون خلاصه الاقوال علامه ی حلی
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 26-خرداد-1399, 08:02 - انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری - بدون‌پاسخ

مرحوم آقای خویی معتقدند اشخاصی که در قسم اول خلاصه واقع می شوند جزو کسانی هستند که علامه قول آن ها را به طور قطع یا ظن پذیرفته است لذا معتمد علامه بودند اما چون علامه قائل به اصاله العداله بوده است به این معنا که اگر درحق راوی امامی قدحی وارد نشده باشد او ثقه هست توثیقات علامه نافع نیست زیرا ممکن است مستند به اصاله العداله باشد
مرحوم تستری در قاموس الرجال فرموده است: علامه افرادی را که اماره‌ی توثیق دارند، در قسم اول آورده است و افرادی که اماره‌ی تضعیف دارند، در قسم دوم آورده است؛ گر چه گاهی اماره‌ی تضعیف را نمی پذیرد یا در اماره‌ی توثیق مناقشه می کند؛ بنابراین مجرد ذکر فردی در قسم اول بیان گر توثیق علامه نمی باشد.
به عنوان مثال علامه ابراهیم بن مهزیار را درقسم اول ذکر کرده است وروایتی از رجال کشی برای توثیق او آورده اما در طریق این روایت ضعف دیده است.98/11/28

چاپ این بخش

  پذیرش مبنای خطابات قانونیه از جانب استاد گنجی
ارسال‌شده توسط: خیشه - 25-خرداد-1399, 21:10 - انجمن: اصول استاد گنجی - بدون‌پاسخ

استاد گنجی فرمودند: مبنای خطابات قانونیه صحیح است؛ زیرا اولا ظاهر خطابات شرعیه این است که خطاب شامل قادر و عاجز می­شود. ثانیا عقلاء نیز برای جعل قوانینشان روش خطابات قانونیه را تبعیت می­کنند ثالثا مقیداتی که برای خطاب قانونیه مطرح شده ناظر به فعلیت احکام نیست بلکه ناظر به تنجز احکام است. یعنی خطابات به صورت کلی جعل و به صورت کلی به فعلیت میرسند ولی در حق عاجز تنجز پیدا نمیکنند.

یکی از اشکالاتی که بر خطابات قانونیه مطرح میشود این است که اگر غرض از تکلیف کردن، انبعاث مکلف است و اگر خطاب شامل عاجز بشود، این غرض در حق او وجود ندارد و منجر به لغویت میشود.
مرحوم امام جواب میدهد به این که اگر مخاطب خطابات شرعیه خصوص عاجزین بود، لغو بود ولی عاجزین و قادرین مشترک هستند و همین که فی الجمله(قادرین) غرض در حق انها وجود دارد کفایت میکند و لغو نیست.
استاد گنجی در مقام دفاع از مرحوم امام فرمود: جعل خطاب به صورت عام یک فایده دیگری دارد و ان این است که به عاجز فهمانده میشود که خطاب عمومیت دارد و عاجز هست در بعضی موارد در صدد برطرف کردن عجز خود نزدیک کردن خود به مولا میشود.

چاپ این بخش

  توضیح بیشتری نسبت به روایت ابان در مورد دیه انگشتان
ارسال‌شده توسط: خیشه - 25-خرداد-1399, 21:08 - انجمن: فقه آیت الله سید احمد مددی - پاسخ‌ها (2)

استاد سید احمد مددی فرمودند: این حدیث چنان که باید و شاید توضیح داده نشده. حضرت استاد بزرگوار آیت الله حاج سید احمد مددی ـ حفظه الله ـ بارها و بارها بر این نکته تاکید فرموده‌اند که: احادیث ما در مدینه تولید و در کوفه تدوین شده‌اند و لذا برای فهم آنها با پیش‌زمینه‌های ذهنی سائل و چیزهایی که امام (ع) مد نظر داشته‌اند باید فقه اهل سنت در این 2 شهر را بدانیم و بر آن مسلط باشیم: برای مدینه فقه مالک و برای کوفه فقه ابوحنیفه. این را هم بنده اضافه کردم که وقتی شخص به محضر امام (ع) مشرف شده و حکمی را سؤال می‌کند قاعدتاٌ سؤال وی به تعبیر امروزی در خلأ شکل نگرفته و متأثر از اجواء فقهی معاصران اوست.

 کم‌کم معلوم می‌شود سؤال ابان در چه حال و هوایی مطرح شده است. او در کوفه تنها از این سنت پیامبر (ص) خبر داشته که دیۀ زن نصف دیۀ مرد است و گمان می‌کرده این امر مطلق است (هم در دیۀ نفس و هم در دیۀ اطراف و هم در دیۀ منافع) و امام (ع) با گفتن این‌که: «مهلا، يا أبان! هكذا حكم رسول الله (ص) أنّ المرأة تعاقل الرجل إلى ثلث الدية، فإذا بلغت الثلث رجعت المرأة إلى النصف» او را متوجه سنت دیگری که در این زمینه از رسول خدا (ص) وجود دارد می‌فرمایند که در دیۀ اطراف و منافع دیۀ زن و مرد تا ثلث دیۀ مرد یکسان است (نه چنان که تو گمان کردی، که دیۀ زن در این جا هم نصف دیۀ مرد است) و پس از آن دیۀ زن و مرد از همان قاعدۀ کلی (دیۀ زن نصف دیۀ مرد است) تبعیت می‌کند.
توضیح این نکته هم ضروری است که جناب استاد معتقدند «قیاس» در عبارت «يا أبان، إنك أخذتني بالقياس، والسنة إذا قيست محق الدين» هیچ ربطی به قیاس اصطلاحی ندارد و منظور از قیاس در این جا قاعدۀ کلی است.

چاپ این بخش

  احکام مالی مدارس غیر انتفاعی
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 25-خرداد-1399, 17:44 - انجمن: سوالات علمی (فقهی) - پاسخ‌ها (1)

*آیا در ایّام کرونا که آموزش غیر حضوری است، قرارداد بین مدرسه و اولیای دانش آموزان فسخ می‌شود یا همچنان باقی است؟

* در صورت فسخ شدن قرارداد در ایام کرونا و عدم وجود قرارداد جدید، آیا مدرسه و معلمین مستحق دریافت اجرت المثل خدماتشان هستند؟
* آیا مسؤولین مدرسه ملزم هستند بخشی از شهریه دانش آموزان را در ایام آموزش غیر حضوری (با توجه به اینکه برخی هزینه‌‌های مدرسه را از قبیل اجاره مکان آموزش در هر صورت متحمل شده‌اند وبرای برخی دیگر مانند تغذیه و سرویس هزینه نکرده اند) به اولیا برگردانند؟
* با توجه به اینکه قرارداد بین مدرسه و معلمین انصراف به آموزش حضوری دارد و حقوق آنها متناسب با آموزش حضوری پرداخت می‌شود، حقوق ایام آموزش غیر حضوری چگونه باید محاسبه شود؟ (ممکن است در مواردی آموزش غیر حضوری نسبت به آموزش حضوری سختی بیشتری داشته باشد.)
* با توجه به اینکه اجاره چند ماهه مکان آموزشی برخی مدارس در ایام کرونا از سوی صاحب ملک (دولتی یا شخصی) بخشیده شده است، آیا لازم است مسؤول مدرسه بخشی از شهریه دانش آموزان را که بابت اجاره بهای مکان آموزشی بوده به اولیا برگرداند؟
* با توجه به اینکه برخی از معلمین و کادر مدرسه که با مدرسه قرارداد یکساله بسته اند، در ایّام کرونا هیچ فعالیت آموزشی و خدماتی نداشتند، آیا مستحق حقوق ماهانه خود هستند؟
* آیا دولت شرعاً میتواند مسؤولین مدرسه را ملزم به پرداخت کامل حقوق معلمین نماید در حالی که آموزش آنها غیر حضوری بوده و برخی از آنان نیز در این ایام فعالیت آموزشی نداشته اند؟
*آیا دولت شرعاً میتواند مسؤولین مدرسه را ملزم به بازگرداندن بخشی از شهریه دانش آموزان به آنها نماید یا اینکه اولیا را ملزم به پرداخت شهریه کامل نماید؟
برای دریافت جواب سوالات به لینک زیر مراجع کنید
https://b2n.ir/826167

چاپ این بخش

  تلازم وکالت از امام با وثاقت
ارسال‌شده توسط: عرفان عزیزی - 24-خرداد-1399, 06:07 - انجمن: فقه استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (10)

مرحوم آقای خویی وکالت را ملازم با وثاقت نمی داند؛ اما به نظر ما وکالت و وثاقت ملازم هم می باشند؛ زیرا وکیل که واسطه‌ی بین امام و مردم است باید ثقه و ظاهر الصلاح باشد.98/11/28

چاپ این بخش

  استناد آیت الله سیستانی مد ظله العالی به قرآن برای معنای ضرر
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 23-خرداد-1399, 22:50 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - پاسخ‌ها (6)

یک بحث در معنای ضرر اینست که آیا ضرر به معنای ضیق و حرج است یا نه؟ آقای سیستانی به آیه ای از قرآن برای نفی این مطلب استناد فرموده اند : لا تضاروهن لتضیقوا علیهن، در این آیه خداوند میفرماید به زنان ضرر نزنید برای این که آن ها را در ضیق قرار دهید، این آیه کاشف از اینست که ضرر به معنای ضیق نیست چون یک شی نمی تواند علت خودش باشد. استاد در نقد این استناد میفرماید اگر ضرر به معنای ضیق باشد باز هم چنین تعلیلی در مقام حصر معنا دارد به این صورت که حق ندارید به زنان ضرر بزنید بدون هدف و صرفا برای این که آنها را در ضیق قرار دهید پس این آیه نمیتواند شاهد بر نفی معنای ضیق باشد. جلسه 64 مورخ 23\10\98

چاپ این بخش

  معنای ضرر در کتب لغت
ارسال‌شده توسط: مسعود عطار منش - 23-خرداد-1399, 22:49 - انجمن: اصول استاد سیدمحمدجواد شبیری - بدون‌پاسخ

معنای ضرر در کتب لغت : استاد شبیری در جلسه 64 مورخ 23\10\98 فرمودند : مرحوم صدر می فرماید برخی کتب لغت ضرر را به معنای نقصان گرفته اند و برخی دیگر آن را به معنای ضیق و شدت گرفته اند. استاد فرمودند کلام ایشان تمام نیست چون عمده کتب لغت ضرر را به همان معنای نقصان گرفته اند ولی برخی از آنها علاوه بر معنای نقصان معنای ضیق و شدت را هم ذکر کرده اند که به نظر میرسد معنای فرعی ضرر باشد.

چاپ این بخش

  اولین کتاب حدیثی در زمان امام صادق علیه السلام
ارسال‌شده توسط: مهدی خسروبیگی - 22-خرداد-1399, 19:26 - انجمن: قواعد رجال - پاسخ‌ها (1)

به سبب سفارشات حضرت صادق (عليه السلام) مبني بر تدوين حديث ، اولين کتابی که در آن زمان تألیف شد ، کتاب عبیدالله بن علی حلبی بود که وقتي بر حضرت ‌(عليه السلام) عرضه شد ، فرمود:«أتری لهؤلاء مثل هذا؟».
آيت الله مددی (حفظه الله) اين جمله بدین معناست که : عامه کتابی مدوّن مانند کتاب تو ندارند، نه این که هیچ کتابتی نزد آنان نیست .
به تعبیر ایشان : الموطّأ مالک که بنابر مشهور نخستین کتاب اهل سنت به شمار می‌رود، نخستین کتاب مدوّن در سنن پیامبر(صلی الله علیه و آله) تلقی می‌شود ، وگرنه اصلِ کتابت پیش از آن هم بوده است.
 به تصریح نجاشی ، سبب شهرت عبیداللّه‌ بن علی به حلبی ، رفت و آمد او و برادر و پدرش به شهر حلب ، برای کارهای تجاری ، بوده است وگرنه اصالتا اهل حلب نیستند . رجال نجاشی ص۲۳۰

چاپ این بخش